هدف اولیه و فلسفه طب خدمترسانی به بیماران بر اساس و با محوریت منافع بیماران است. بر این اساس هر اقدام درمانی یا تشخیص باید بر اساس بالاترین استانداردهای رایج یا ممکن طراحی و اجرا گردد.
طبابت صدها سال قبل با دامنه محدودی که علم پزشکی داشت در ضمن ناقص بودن و ناکارآمدی در بسیاری از موارد، این حسن را داشت که پیچیدگی کمتری داشت و تنها مدعیان طب همان حکیمان قدیم بودند و بس. نه انگ بیسوادی به این حکیمان قابل چسباندن بود و نه مقوله پیچیده دید محدود تخصصی(Tube Vision) و صد البته اهالی حرف پزشکی یا خود، خود را حکیم میدانستند و یا توسط مردم به عنوان افراد سرآمد و نابغه مقبولیت داشتند.
هرچه صفحات تاریخ به جلو ورق میخورد بروز پزشکانی ک قابلیتهای ویژه در قسمتهای خاصی از طبابت داشتند، بیشتر به چشم میخورد تا اینکه مکاتب آکادمیک تربیت پزشکان، رسماً عزم را جزم نمودند تا تنوع غیر قابل تجمیع بیماریها را در قالب تخصصهای مختلف به جامعه عرضه نماید. قطعاً رسالت این مکاتب خرد کردن طب به اجزاء کم ارزشتر و آسانتر کردن کار طبابت نبود بلکه ایجاد اشرافیت و تسلط بیشتر پزشکان متخصص در قبال علمی بود که سرعت تولید آن بسیار بیشتر از سرعت تربیت پزشکان گردیده بود.
متأسفانه این تشعب(شاخه شاخه شدن) توسط برخی در جهت کسب پرستیژ بیشتر، راحتی کار و منافع بیشتر به حرکت گرفته شد و از رسالت اصلی خود دور شد و آنگاه شد که برخی پزشکان متخصص و فوق تخصص نه تنها مهارتهای حداکثری رسیدگی به بیماران(Patient Care) را از دست دادند بلکه قابلیت درک جامعنگر(Holistic) در بسیاری موارد پزشکی کمرنگ شد و خدمات پزشکی چونان لحاف صد پارچه در عرصه جامعه نمودار گردید که الزاماً در بسیاری موارد همخوانی(harmony) و پیوستگی لازم را با یکدیگر نداشت تا بتواند رسالت اصلی پزشکی را که بر اساس حداکثر منافع همه جانبه بیمار با حداقل هزینه بیمار بود به منصه ظهور برساند. پزشکی اصیل مبتنی بر شرح حال جامع و معاینه بالینی(با همه کاستیهایش) جای خود را به پزشکی ابزار محور(Instrument Oriented) (با بعضاً جفا و تحمیل هزینهاش) داد و همان بود که شروع جریان خدمت مبتنی بر منافعی غیر از منافع بیمار رقم خورد. کار به جایی رسید که رشد شگرف تکنولوژی در حوزه خدمات پزشکی بسیاری را جوگیر نمود و مسابقه در رسیدن به رشتههای تخصصی ابزار محور با شعار خدمت بیشتر ولی واقعیتی متفاوت از درون، شرکت کنندگان بیشتری را وارد صفحه رقابت نمود.
شرکتهای تولید کننده لوازم پزشکی که به لحاظ ماهوی سنخیتی با رسالت اصلی پزشکی نداشتند، تحمیل این ابزارها را به جامعه پزشکی و آکادمیک با رنگ و لعاب تکنولوژی برتر آغاز نمودند و همین جا بود که زمینه های خدمت صادقانه جای خود را به «پزشکی ماشینی» داد و مردم را چنان تربیت کرد که هر کس هر مشکلی پیدا میکرد مدینه فاصلهاش انجام آزمایشهای بیحساب و کتاب، چکاپ، تصویربرداریهای غیراصولی از رادیوگرافی، چنان به مردم این سوغات شوم را تحمیل کردیم که کار به جایی رسید که یک پزشک اگر هیچ شرح حالی(که رکن تشخیص است) را از بیمار اخذ ننماید، هیچ معاینهای(که باز از ارکان تشخیص اصولی است) انجام ندهد و هیچ اطلاعات کسب شده را ثبت ننماید(رکن طبابت) و فقط کاتب سفارشهای بیمار برای آزمایش و عکس و سونوگرافی و… باشد، پزشک مقبول و مردمی جلوهگر میشود.
در این میان هزینههای درمان نسبت به منافع درمان چربید و این در حالی بود که کشورهای صاحب این تکنولوژی، خود سختگیرانه مقید به رعایت استانداردهای لازم در استفاده از این ابزارها بودند و البته منافع شرکتهای تولیدکننده این تکنولوژیها در فروش محصولات خود به دهها و صدها برابر قیمت تمام شده به کشورهای در حال توسعه و عقبمانده بود.
افراد آگاه بهخوبی از سختگیری پزشکان کشورهای پیشرفته در درخواست MRI و سایر اقدامات تشخیص پزشکی و رعایت سطحبندی در ارائه خدمات اطلاع دارند و از بیحساب و کتاب بودن درخواست خدمات پزشکی پرهزینه در کشور ما نیز مطلع هستند. خیلیها از این وضع ناراضی نیستند و هزینه شدن از بیمهها را یک فرصت میدانند انگار بیمهها خود ماشینهای تولید پول هستند! بیمههای خوش خدمت مانند بانکها، نیروهای مسلح، معادن و … در درخواست خدمت از پزشکان برای اقدامات تشخیصی پزشکی پرهزینه و داروهای گرانقیمت بسیار سخاوتمندانه برخورد نمودند.
پژوهشهای ما از پژوهشهای Basic و کمهزینه مبتنی بر مشکلات(problem oriented) به سمت پژوهشهای شیک و پرهزینه و مشتری پسند شیفت نمود و البته اگر این تناسب برای همه تخصصها حفظ شده بود نه که بد نبود بلکه جای افتخار هم داشت. داروهایی که سالیان سال کار خود را به خوبی انجام میدادند بدون اینکه عوارض مهمی از آنها دیده شود با تلقین شرکتهای سازنده دارو به کلی جای خود را به داورهای مدرن با عناوین کم عارضهتر و موثرتر دادند. در صورتی که برداشت واقعی پزشکان در این انتخاب، کمترین جایگاه را داشت. ارزشمندترین و ارزانترین ابزارهای تشخیص پزشکی مانند گوشی استتوسکوپ و چکش رفلکس جای خود را به گرانترین ابزارها مانند انواع ماشینهای سنجش پوکی استخوان، اکوکاردیوگرافی، نوار عصب و MRI دادند و تستهای تشخیصی منفی با نتایج نرمال(یا بی ربط) بیش از 90 درصد بررسیها را شامل شد.
هدف از این مقاله جسارت به جامعه پزشکی نیست بلکه هشداری حیاتی برای اکثر خدمات برای بازگشت به اصل خویش است.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |