۴ نتیجه برای کاتاراکت
محمد رضا شجاع، سید علی محمد میرآتشی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۸۴ )
چکیده
مقدمه: مصرف کورتیکواستروئید سیستمیک با خطر ایجاد کاتاراکت همراه است.هدف ما در این مطالعه تعیین نقش کورتیکواستروئیدهای استنشاقی در ایجاد کاتاراکت در افراد مسن میباشد.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مورد- شاهدی در بین ۱۶۰ نفر از مبتلایان به کاتاراکت، مراجعه کننده به بیمارستان های شهید صدوقی و شهید رهنمون طی سالهای ۱۳۸۳-۱۳۸۲ و ۱۶۰ نفر شاهد انتخاب شده، انجام پذیرفت. افراد گروه شاهد بر حسب سن و جنس با گروه مورد مطابقت داده شدند.جمعآوری اطلاعات از طریق مصاحبه و پرسشنامه انجام پذیرفت. تجزیه و تحلیل آماری با برنامه SPSS و آزمونهای آماری Chi-square و Anova انجام شد.
نتایج: از ۳۲۰ نفر ۱۶۰ بیمار به کاتاراکت مبتلا بودند و۱۶۰ بیمار دیگر به کاتاراکت مبتلا نبودند. میانگین سنی و توزیع جنس گروه مورد با گروه شاهد تفاوت معنی داری از نظر آماری نداشتند. در گروه مورد ۲۲ نفر(%۸/۱۳) مصرف استروئید استنشاقی داشتند و در میان گروه شاهد از ۱۶۰ نفر ۱۱ فرد(%۹/۶) مصرف داشتند. در مجموع از دو گروه مورد مطالعه ۳۳ نفر مصرف کننده بوده اند. این رابطه با ۰۴۲/۰=p معنی دار بود. با استفاده از آزمونOdds Ratio مشخص شدکسانی که کورتیکواستروئید مصرف کرده اند
۱۶/۲ برابر از کسانی که کورتیکواستروئید مصرف نکرده اند مبتلا به کاتاراکت شده اند.(با حدود اطمینان ۹۵% در محدوده
۶۱/۴-۰۱/۱ ). بعد از خروج موارد مصرف کننده کورتیکویید سیستمیک Odds Ratio به ۷۳/۴ (با حدود اطمینان ۹۵% در محدوده ۸۲/۱۴-۵۱/۱ ) افزایش یافت. این ارتباط با افزایش مدت زمان استفاده قوی تر می شد.
نتیجه گیری: این مطالعه وجود ارتباطی بین مصرف کورتیکواستروئید استنشاقی و ابتلا به کاتاراکت به ویژه نوع ساب کپسولار خلفی را نشان داد. ولیکن جهت تأیید آن به مطالعات دیگر از جمله مطالعات تجربی و در گروه های یکسان از نظر عوامل خطر دیگر کاتاراکت نیاز می باشد.
هما محسنی کوچصفهانی، محمد نبیونی، حمداله دلاویز، خدیجه بهره بر، پریسا غیبی، نسیم اسلامی،
دوره ۱۹، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: در این مطالعه، اثر تمایزی مایع زجاجیه بر سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق شده از مغز استخوان به سلولهای فیبر عدسی چشم مورد بررسی قرار گرفته است.
روش بررسی: در این کار تجربی سلولهای مغز استخوان از استخوانهای ران و درشت نی موشهای NMRI جدا شد. بنیادی بودن این سلولها با مارکر oct۴ به روش ایمونوسیتوشیمی مورد بررسی قرار گرفت. جهت اثبات مزانشیمی بودن سلولها علاوه بر خاصیت چسبندگی آنها، مارکرهای سطحی CD۴۴ و CD۳۱ با روش فلوسیتومتری بررسی شد. در گروههای تجربی سلولهای مزانشیمی با مایع زجاجیه و DMEM همراه با مکملها کشت داده شدند. سپس تواناییﺁنها جهت تمایز به سلولهای فیبر عدسی چشم با سنجش کریستالین -crystallin α به روش ایمونوسیتوشیمی مورد بررسی قرارگرفت.
نتایج: در کشت اولیه، جمعیت سلولی هتروژن بود و سلولها پهن، دوکی و چند وجهی بودند. بیان oct۴ در سلولها، بنیادی بودن سلولها را تایید کرد. آنالیز فلوسایتومتری مارکرهای سطحی نشان داد که سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان مارکر CD۴۴ را به میزان بالا و مارکرهای CD۳۱ را به میزان کم بیان میکنند. بررسیهای مورفولوژیکی نشان داد که اکثر سلولهای گروههای تجربی از لحاظ شکل ظاهری نسبت به سلولهای گروه کنترل کشیدهتر و به صورت موضعی به موازات هم آرایش یافتند. بیان الفا کریستالین در سلولهای گروههای تجربی، تشکیل سلولهای شبه فیبر عدسی را تایید کرد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه، سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق شده از مغز استخوان در اثر عمل القایی مایع زجاجیه میتوانند به سلولهای فیبر عدسی چشم تمایز یابند.
اعظم عسگری، کیخسرو کشاورزی، علی اصغر پرچ،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: جراحی کاتاراکت یکی از شایعترین روشهای جراحی در سطح جهان میباشد. با افزایش رشد و توسعه سریع جراحی کاتاراکت، پژوهشها به طور فزایندهای بر بهبود کیفیت بینایی بعد از جراحی کاتاراکت متمرکز شده است. ابداع لنزهای داخل چشمی تلاشی موفق در زمینه جراحی کاتاراکت بود. با وجود پیشرفتهای قابل توجه در جراحی کاتاراکت، عوارض متعددی مربوط به روش جراحی و طراحی IOL پس از عمل جراحی به وجود میآیند که میتوانند موجب تغییر و کاهش دقت بینایی گردند. بهبود طراحی IOL و روش جراحی تأثیر قابل توجهی در کاهش میزان و وسعت عوارض مربوط به Tilt و Decentration دارد. از آنجا که جابجایی کمی در لنزهای داخل چشمی مدرن (آسفریک)، به طور قابل توجهی منجر به کاهش عملکرد آنها میشود. در نتیجه تصحیح اعوجاج در چشمی که لنز مصنوعی دارد، نیاز به دقت مضاعفی در مرکزیت و مکان IOL ها دارد.
روش بررسی: در این مقاله سعی شده است که مشخصات لنزهای داخل چشمی مورد بررسی قرار گیرد و همچنین وسایل به کار رفته در اندازهگیری و طراحی این لنز مورد توجه قرار گیرند. به علاوه عوامل مؤثر بر اپتیک و دقت بینایی در اثر عمل جراحی کاتاراکت نظیر Tilt و Decentration ارائه شده توسط محققان آورده شده است و مطالبی نیز در رابطه با شبیهسازی کامپیوتری مدلهای اپتیکی چشم در تحقیقات و محاسبات اپتیکی در شرایط بالینی ارائه گردیده است.
نتیجهگیری: انجام عمل جراحی کاتاراکت در کسب بینایی مطلوب مستلزم روشهای دقیق اندازهگیری و محاسباتی و آگاه بودن از نتیجه اعوجاجهایی است که در حین یا بعد از عمل ممکن است ایجاد گردد. تحقیقات بیشتر و بهبود فرآیند اندازهگیری و محاسباتی موجب افزایش دقت بینایی در این عمل خواهد شد.
حسین توانگر، زهره کلانی، فریبا قدس بین، صادق کاظمی، امین پیش بین،
دوره ۲۶، شماره ۱۱ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: عمل جراحی کاتاراکت در سالمندان از اعمال جراحی شایع است. تهوع و استفراغ پس از جراحی تجربهای ناخوشایند است که میتواند عـوارض جدی در این بیمـاران داشته باشند. این مطالعه باهدف تعیین تأثیر فشار روی نقطه پریکاردیوم ۶ بر میزان تهوع بعد از جراحی کاتاراکت در بیماران سالمند در بیمارستان خلیلی شیراز در سال ۱۳۹۵ انجام شد.
روش بررسی: مطالعه بهصورت کارآزماییبالینی تصادفی شده بر روی ۵۰ نفر از بیماران سالمند در گروه آزمون و ۵۰ نفر در گروه کنترل انجام شد. یک ساعت قبل از جراحی به دست بیماران دستبندهای سیباند حاوی دکمه فشاری در نقطه (P۶)، بسته شد و در گروه کنترل نیز همان دستبند بدون دکمه بسته شد. ۵ ساعت پس از القای بیهوشی عمومی دستبند از دست هر دو گروه بازشده و میزان تهوع بیماران بلافاصله پس از بههوش آمدن و در ساعت ۸ و ۱۲ بعد از جراحی ثبت گردید. پس از ۵ هفته، اطلاعات بهدست آمده با استفاده از نرم افزارSPSS v ۱۶ و آزمون آماری (T مستقل) مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت (۰۵/۰P<).
نتایج: میانگین شدت و دفعات تهوع ۸ ساعت بعد از جراحی کاتاراکت در دو گروه اختلاف معناداری داشت (۰۱/۰P<). ولی میانگین شدت تهوع بلافاصله و ۱۲ ساعت بعد از جراحی کاتاراکت در دو گروه اختلاف معناداری نداشت (۱۵۹/۰P>).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد طب فشاری در کاهش شدت تهوع بعد از جراحی کاتاراکت مؤثر است. بهدلیل کاهش هزینه، عارضه کم و ساده بودن اجرای طب فشاری، میتوان آن را بهعنوان یکی از راهکارهای مراقبتی مؤثر در کاهش تهوع توصیه نمود.