جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای هیپوکامپ

محمد حسینی شریف آباد، جمال حسین زاده،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: هیپوکامپوس، ناحیه‌ای کاملاً شناخته شده از مغز است که در حافظه دخیل است. مطالعات اخیر نشان داده است که در افراد مسن نشانه هایی از آتروفی هیپوکامپوس وجود دارد، به هرحال در مطالعات انسانی، اثر سن بر روی آتروفی هیپوکامپوس با متغیرهای دیگری مانند تغذیه نامناسب و استرس‌های جسمانی و روانی مخدوش شده است بنابراین، این مطالعه با هدف تعیین اثر پیری طبیعی بر اندازه حجم زیر نواحی مختلف هیپوکامپوس با استفاده از مدل حیوانی رت انجام شد.

روش بررسی: رت‌های نر نژاد ویستار تا زمان کشته شدن که برای رت‌های جوان شش ماهگی و رتهای پیر ۲۴ ماهگی بود(در هر گروه ۱۰ رت) در شرایط یکسان آزمایشگاهی نگهداری شدند. مقاطع متوالی کرونال به ضخامت ۲۵ میکرون در محدوده کل هیپوکامپوس بریده شد و با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی یکنواخت سیستماتیک، تعداد ۱۰تا ۱۲ مقطع انتخاب و بر روی لام چسبانده و با هماتوکسیلین رنگ شد. اصل کاوالیر برای تخمین حجم زیر نواحی هیپوکامپوس مورد استفاده قرار گرفت.

نتایج: تحلیل آماری داده‌ها نشان داد که فقط تاثیر معنی‌دار سن در طبقه رادیاتوم و لاکونوزوم و مولکولار ناحیه هرمی CA۱ وجود دارد به طوری که حجم این ناحیه در رت‌های پیر کمتر از رت‌های جوان است(۰۵/۰P< ). نتایج همچنین نشان داد که حجم کل هیپوکامپوس در رت های پیر و جوان تفاوتی ندارد(۷۴/۰P= ).

نتیجه گیری: یافته‌های این تحقیق تغییرات احتمالی در زواید نورونی سلولهای C‏A۱ هیپوکامپی را مطرح می‌کند که این فرضیه را باید با مطالعات میکروسکوپ الکترونی و روش گلژی آزمود. این داده ها مبنای نورآناتومیکی را فراهم می کند که می‌تواند با اختلالات رفتاری و حافظه گزارش شده متعاقب پیری، مرتبط باشد.


مریم نقیب زاده، روح اله رنجبر، محمد رضا تابنده، عبدالحمید حبیبی،
دوره ۲۶، شماره ۱۲ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه شناسایی عوامل موثر بر افزایش نوروتروفین‌ها در مغز، هدفی مهم برای سلامت و عملکرد مغز است. شواهدی از فواید بالینی فعالیت ورزشی طولانی‌مدت بر عملکرد مغز وجود دارد. با این وجود اثر شدت‌های مختلف تمرینی بر مغز مشخص نیست. از این رو هدف این پژوهش مقایسه اثر دو روش تمرین تناوبی شدید و تداومی بر بیان ژن نوروتروفین‌ها در هیپوکامپ موش C۵۷BL/۶ می‌باشد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی،۳۰ سر موش نر نژاد ‌ C۵۷BL/۶بهطور تصادفی به ۳ گروه کنترل، تمرین تناوبی شدید و تمرین تداومی تقسیم شدند. موش‌ها در گروه‌های تمرینی به مدت ۸ هفته و ۵ جلسه در هفته بر روی تردمیل دویدند. تمرین تناوبی شامل اجرای وهله تمرینی ۲ دقیقه‌ای با شدت ۹۰-۸۵ درصد حداکثر سرعت همراه با دورههای استراحتی فعال ۱ دقیقه‌ای با شدت ۶۰-۵۰ درصد حداکثر سرعت و تمرین تداومی شامل اجرای تمرین با شدت ۷۵-۷۰ درصد حداکثر سرعت بود. میزان بیان ژن‌هایBDNF، GDNF و NGF با استفاده از روش Real time-PCR در هیپوکامپ اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS V ۱۶ و روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه (P<۰,۰۵) تحلیل شدند.
نتایج: نتایج این پژوهش نشان داد که میزان بیان ژن‌هایBDNF و GDNF در گروه تمرین تناوبی نسبت به تمرین تداومی افزایش معنی‌داری داشت (p<۰,۰۵) و NGF در دو گروه تمرینی افزایش داشت ولی میزان بیان آن در دو گروه با هم تفاوت معنی‌داری نداشت (P >۰,۰۵).
نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که تمرین تناوبی با بهبود بیشتر بیان ژن نوروتروفین‌ها نسبت به تمرین تداومی در هیپوکامپ تاثیر نوروپروتکتیو بیشتری داشت.

علی اصغر زارع‌زاده مهریزی، حمید رجبی، رضا قراخانلو، ناصر نقدی، سیدمحمدعلی عظیمی دخت،
دوره ۲۷، شماره ۱۱ - ( ۱۲-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: با وجود مطالعات زیاد در رابطه با اثر ورزش بر فاکتورهای تحریکی و مهاری آنژیوژنز در عضلات، مطالعات محدودی نقش این عوامل را در مغز و به‌ویژه هیپوکامپ مورد بررسی قرار داده‌اند لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر بیان ژن HIF-۱α، VEGF و آنژیواستاتین در هیپوکامپ موش‌های صحرایی نر ویستار بود.
روش بررسی: تعداد ۱۸ سر موش صحرائی نر ویستار بالغ با دامنه وزنی ۱۰±۱۹۰ گرم به‌طور تصادفی به ۳ گروه کنترل، شم و تمرین تقسیم شدند. حیوانات در گروه تمرین به انجام ۸ هفته تمرین هوازی (۵ جلسه در هفته) بر روی نوارگردان پرداختند. ۲۴ ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی همه موش‌ها بیهوش شدند. سر حیوانات قطع، و هیپوکامپ استخراج گردید و در دمای منفی ۸۰درجه برای تجزیه تحلیل‌های بعدی نگهداری شد. به‌منظورسنجش میزان بیان ژن‌ها در هیپوکامپ از روش Real-Time-PCR استفاده شد. داده‌ها با نرم‌افزارSPSS Inc., Chicago, IL; Version ۱۸  و روش تحلیل واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح ۰۵/۰>p  تجزیه تحلیل شد.
نتایج: یافته‌ها نشان داد تمرینات هوازی سبب افزایش معناداری درمقادیر HIF-۱α (۰۰۱/۰=P) و VEGF (۰۰۱/۰=P) شد، اما اثر معناداری بر مقادیر آنژیواستاتین (۳۱۶/۰=P) نداشت.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش حاضر و تغییرات ایجاد شده در سطوحHIF-۱α  و VEGF، به‌نظر می‌رسد تمرینات هوازی اثرات مفیدی بر عملکرد ناحیه هیپوکامپ مغز دارد و این نوع تمرینات برای افراد توصیه می‌شود.
 
مریم طهرانی پور، راحله پاک‌جامه، سعیده طفربالانژاد،
دوره ۲۸، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: تعداد نورون‌های مناطق هیپوکامپ می‌تواند تاثیر مستقیمی بر عملکرد آن داشته باشد‌. گیاه برازمبل از تیره نعناعیان دارای خواص آنتی‌اکسیدانی شاید است. هدف بررسی اثرات استرس و عصاره برازمبل بر دانسیته نورونی CA۱,CA۲ در موش صحرایی نر بود. روش بررسی: در این مطالعه تجربی موش‌های صحرایی نژاد ویستار به ۵ گروه ۶ تایی شامل کنترل، کنترل منفی تحت استرس‌، تجربی (شامل: استرس و دریافت کننده عصاره برازمبل با دوزهای mL ۵۰، mL ۷۵ و mL ۱۰۰) تقسیم شدند. گروه استرس مدت ۲۱ روز داخل محدود کننده رت مدت ۲ ساعت قرار گرفتند. گروه‌های دریافت کننده عصاره نیز به مدت ۲۱ روز، به روش گاواژ عصاره را دریافت داخل محدود کننده قرار گرفتند. پس از خارج کردن مغز با عمل پرفیوژن، هیپوکامپ برش‌گیری و رنگ‌آمیزی شد‌، دانسیته نورونی به روش دایسکتور و متداستریولوژی محاسبه شد. نتایج توسط نرم‌افزار Minitab ۱۶ با آزمون آماری t-test و ANOVA در سطح معناداری (۰/۰۵ P<) تحلیل شدند.
یافته ها: آنالیز آماری داده‌ها نشان می‌دهد که میانگین دانسیته نورونی در گروه استرس نسبت به کنترل در  CA۱ و CA۲ کاهش معناداری را نشان می‌دهد (۰/۰۱ p<). میانگین دانسیته نورونی ناحیه CA۱ بین گروه استرس (۳±۲۹) و تیمار هیدروالکلی دوز mg/kg۵۰ (۳±۲۵) افزایش معناداری را نشان می دهد. هم‌چنین میانگین دانسیته نورونی در گروه استرس با عصاره دوز ۷۵ میلی‌گرم بر کیلوگرم برابر (۳±۲۷) و در گروه تیمار با عصاره هیدروالکلی دوز ۱۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم (۳±۲۵) می‌باشد. میانگین دانسیته نورونی ناحیه CA۲ بین گروه استرس (۳±۲۱) و تیمار هیدروالکلی دوز mg/kg۵۰ (۳±۲۸) افزایش معناداری را نشان می‌دهد (۰/۰۱ p<). هم‌چنین میانگین دانسیته نورونی در گروه استرس با عصاره دوز ۷۵ میلی‌گرم بر کیلوگرم برابر (۳±۲۷) و در گروه تیمار با عصاره هیدروالکلی دوز ۱۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم (۳±۲۲) می‌باشد که در مقایسه با گروه استرس افزایش معناداری را نشان می دهد (۰/۰۱ p<)
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش نشان می‌دهند احتمالاً عصاره هیدروالکلی برازمبل به‌دلیل داشتن مواد پلی‌فنلی مانند فلاونوئیدها باعث افزایش دانسیته نورونی هیپوکامپ مغز می‌شود که به‌دلیل خاصیت آنتی‌اکسیدانی بالا و... می‌باشد

بهزاد دهقانی زاده، ضیاء فلاح‌محمدی، عبدالحسین طاهری کلانی، سیدجواد میرغنی،
دوره ۳۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: اگرچه فعالیت ورزشی یک استراتژی مؤثر برای پیشگیری و درمان سکته مغزی است، به‌­نظر می‌­رسد میزان این تأثیر به زمان شروع تمرین ورزشی بستگی دارد. آپوپتوز نقش مهمی را پس از سکته مغزی ایفا می­کند. با این­حال، مشخص نیست که آیا ورزش زودهنگام پس از سکته مغزی آپوپتوز را مهار می­کند یا خیر؟ هدف پژوهش حاضر تعیین اثر هشت هفته تمرین هوازی زودهنگام پس از القای سکته مغزی بر بیان پروتئین کاسپاز- ۳ و آپوپتوز در هیپوکامپ موش صحرایی بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، ۳۲ سَر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار (وزن ۳۰۰-۲۵۰ گرم) به طور تصادفی به چهار گروه ۸ سَری شامل شَم، ایسکمی، تمرین و ایسکمی+ تمرین تقسیم شدند. برای القای ایسکمی مغزی هر دو سرخرگ کاروتید مشترک (CCA) به مدت ۴۵ دقیقه مسدود شد. تمرین هوازی ۲۴ ساعت پس از القای ایسکمی، طی هشت هفته به مدت ۵۰- ۲۰ دقیقه و با سرعت ۳۰- ۱۸ متر بر دقیقه در هر جلسه و پنج جلسه در هفته اجرا شد. چهل و هشت ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، حیوانات معدوم شده و با استفاده از تکنیک رنگ­‌آمیزی ایمونوهیستوشیمی بیان پروتئین کاسپاز- ۳ و به روش هماتوکسیلین- آئوزین میزان آپوپتوز در سطح هیپوکامپی حیوانات اندازه‌­گیری شد. از آزمون آماری آنوای یک‌طرفه و تعقیبی توکی در سطح معناداری ۰/۰۵ برای بررسی تفاوت بین گروه­ها استفاده شد. نرم‌افزار آماریversion ۱۶  SPSS برای آزمون­ه‌ای آماری به کار گرفته شد.
نتایج: میزان بیان پروتئین کاسپاز- ۳ و آپوپتوز در سطح هیپوکامپ رت­‌‌های گروه شم و تمرین در مقایسه با گروه­‌های ایسکمی و ایسکمی+ تمرین به طور معناداری کمتر بود (در هردو؛ ۰/۰۰۰۱p<). هم‌چنین، در گروه ایسکمی+ تمرین میزان بیان پروتئین کاسپاز- ۳ و آپوپتوز نسبت به گروه ایسکمی کاهش معناداری را نشان داد (۰/۰۰۰۱>p).
نتیجه‌گیری: با استناد به نتایج این مطالعه می­‌توان گفت، هشت هفته تمرین هوازی زودهنگام می­تواند از راه کاهش بیان عوامل ایجادکننده مرگ سلولی ضایعات ناشی از ایسکمی مغزی را کاهش دهد.

محسن کریمی، محمدحسین قینی، فاطمه طالع احمد، مهرداد روغنی،
دوره ۳۰، شماره ۸ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: دیابت قندی با افزایش استرس اکسیداتیو سبب تغییرات نامطلوب در مورفولوژی نورونی هیپوکامپ و قشر پره‌فرونتال مغز می‌شود. تریگونلین دارای اثرات کاهنده‌ قند خون و مهار استرس اکسیداتیو می‌‌­باشد. هدف از این مطالعه تعیین اثر حفاظتی تریگونلین بر تغییرات دندریتی نورون‌های هیپوکامپ و قشر پره‌فرونتال در موش صحرایی می‌­باشد.
روش بررسی: در این بررسی تجربی، تعداد ۳۲ سر موش نر، نژاد ویستار در محدوده وزنی ۲۳۵-۱۹۵ گرم به‌طور تصادفی به ۴ گروه شامل: کنترل، کنترل تیمار شده با تریگونلین، دیابتی و دیابتی تیمار شده با تریگونلین تقسیم شدند. تریگونلین به میزان ۵۰  mg/kgبه مدت ۷ هفته تجویز دهانی شد. برای دیابتی نمودن حیوانات از تزریق داخل صفاقی تک دوز استرپتوزوتوسین۶۰ mg/kg استفاده شد. وزن حیوانات و میزان گلوکز در ابتدای کار و ۴ و ۸ هفته پس از القاء دیابت اندازه‌گیری شد. برای بررسی دندریت‌های نورونی هیپوکامپ و قشر پره‌فرونتال، پس از خارج‌کردن مغز از روش رنگ‌آمیزی گلژی استفاده شد. برای آنالیز آماری از آزمون آنووای یک‌طرفه و تست تعقیبی توکی در نرم‌افزارversion ۱۶  SPSS استفاده شد و ۰/۰۵p< به‌عنوان سطح معنی­‌دار در نظر گرفته شد.
نتایج: میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی تیمار شده با تریگونلین در مقایسه با گروه دیابتی به‌طور معنی­داری کاهش یافت (۰/۰۱p<). تراکم خارهای دندریتی نورون‌های قشر پره‌فرونتال و ناحیه‌ هیپوکامپ درگروه دیابتی در مقایسه با گروه کنترل به‌طور معنی‌داری کاهش یافت (۰/۰۱p<). هم‌چنین تراکم خارها در گروه دیابتی تیمار شده با تریگونلین در مقایسه با گروه دیابتی به‌طور معنی‌داری افزایش یافت (۰/۰۱p<).
نتیجه‌گیری: تریگونلین هیپوگلیسمیک بوده و سبب جلوگیری از کاهش خارهای دندریتی قشر پره‌فرونتال و هیپوکامپ مغز ناشی از دیابت قندی القا شده با استرپتوزوتوسین می‌­شود.

سیده مهدیه خوش‌نظر، سهیلا عرفانی، رضا سینائی،
دوره ۳۲، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: دراین مطالعه اثر تجویز اسکتامین (S-ketamine) را به عنوان یک درمان نوروپروتکتیو برای بررسی نکروز و اختلالات حافظه و یادگیری به دنبال مدل ایسکمی/خون­رسانی مجدد مغزی در موش صحرایی نر بررسی شده است.
روش بررسی: دراین مطالعه تجربی‌، تعداد ۲۸ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن ۳۰۰-۲۵۰ گرم به‌طور تصادفی به ۴ گروه تقسیم شدند: شم، ایسکمی- سالین، ایسکمی- اسکتامین با دوز پایین و ایسکمی- اسکتامین با دوز بالا. در گروه‌های ایسکمی-  اسکتامین با دوز پایین و دوز بالا، بلافاصله بعد از القاء ایسکمی، اسکتامین به ترتیب با دوز ۱/۰ و ۲۵/۰ میلی‌گرم به ازای کیلوگرم وزن بدن به نمونه‌ها تزریق شد. حافظه و یادگیری در گروه‌های مختلف از طریق آزمون یادگیری اجتنابی غیرفعال بررسی گردید. چهار روز پس از القاء ایسکمی، میزان مرگ سلولی نکروزیس با استفاده از رنگ‌آمیزی کرزیل ویوله اندازه گیری شد. تمام داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: نتایج نشان داد که در گروه ایسکمی- سالین میزان سلول های نکروزیس در گروه مقایسه با گروه شم افزایش معناداری داشت. (p<۰,۰۵) درمان با اسکتامین، به‌طور قابل‌توجهی مرگ سلولی نکروزیس در ناحیه CA۱ هیپوکامپ را کاهش داد. کاهش میزان مرگ سلولی ناشی از ایسکمی در گروه درمان با دوز بالا اسکتامین در مقایسه با گروه درمان با اسکتامین با دوز پایین چشم‌گیرتر بود (p<۰,۰۵). به علاوه، درمان با اسکتامین به‌صورت وابسته به دوز، به‌طور قابل‌توجهی نقص حافظه و یادگیری مغزی ناشی از ایسکمی را بهبود بخشید.
نتیجه‌گیری: درمان با اسکتامین توانسته اسـت روی پیامـدهای ایسکمی مغزی اثر بگذارد و از این‌رو معرفی اسکتامین تراپی به‌عنوان یک روش درمانی جدید در درمان ایسکمی مغزی پیشنهاد می­شود.
 


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به ماهنامه علمی پ‍ژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | SSU_Journals

Designed & Developed by : Yektaweb