۱۶ نتیجه برای هیجان
سهیلا حمزه، منصور بیرامی، تورج هاشمی نصرت آبادی،
دوره ۱۹، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت سرطان به عنوان یکی از اصلیترین دلایل مرگ و میر در جهان و تاثیر عوامل مختلف از جمله عوامل روانشناختی در بروز آن، قصد داریم در این مطالعه به مقایسه برخی از این عوامل از جمله ویژگیهای شخصیتی، هیجانات منفی و سبکهای مقابله در زنان سالم و مبتلا به سرطان بپردازیم.
روش بررسی: دراین پژوهش، تعداد ۸۳ نفر از زنان مبتلا به سرطان و ۸۵ نفر از افراد سالم از طریق همتاسازی با گروه بیمار انتخاب و سپس پرسشنامههای شخصیتی آیزنک(EPQ-R) و تیپ شخصیتی D(DS۱۴) و سبکهای مقابلهای فولکمن و لازاروس بر روی گروههای مورد مطالعه اجرا شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون، تیهتلینگ و روش تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) استفاده شد.
نتایج: بین دو گروه مورد مطالعه(زنان سرطانی و سالم) از نظر تجربه هیجانات منفی، ویژگی شخصیتی برون گرایی، سبکهای مقابلهای هیجان مدارو مسأله مدارتفاوت دیده شد.
نتیجهگیری: زنان مبتلا به سرطان نمره برونگرایی پایینتری را کسب کردند و نسبت به افراد سالم در زندگی، هیجانات منفی (خشم، اضطراب و افسردگی) بیشتری را تجربه میکنند و بیشتر از سبکهای مقابلهای هیجان مدار و در موارد کمتری از سبکهای مقابلهای مساله مدار کمتر استفاده میکنند.
سعیده دانشمندی، زهرا ایزدیخواه، حمید کاظمی، حسینعلی مهرابی،
دوره ۲۲، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: از تأثیرات بلند مدت کودکآزاری و غفلت، شکلگیری طرحوارههای هیجانی میباشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان طرحوارههای هیجانی بر طرحوارههای هیجانی زنان قربانی کودکآزاری و غفلت است.
روش بررسی: در طرحی نیمه تجربی، تعداد ۳۰ زن دارای سابقه کودکآزاری و غفلت (بر اساس نمره کسب شده در پرسشنامه کودکآزاری و غفلت) و ملاکهای ورودی پژوهش، انتخاب و به شیوه تصادفی به گروههای آزمایش و کنترل گمارده شدند (۱۵(n=. گروه آزمایش، مداخله ۱۳ جلسهای بر اساس الگوی درمانی طرحوارههای هیجانی دریافت نمود و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه کودکآزاری و غفلت، مقیاس طرحوارههای هیجانی لیهی (LESS) و پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-۲۱) به منظور کنترل نقش اضطراب و افسردگی بود. دادهها با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: نتایج نشان داد درمان طرحوارههای هیجانی منجر به کاهش طرحوارههای هیجانی«احساس گناه» و«ساده انگاری هیجانی» و افزایش «پذیرش هیجانات» در مرحله پس آزمون و پیگیری شده است. این تأثیرگذاری بر افزایش «همگانی بودن هیجانات» در مرحله پس آزمون و افزایش«اعتباربخشی هیجانی» و «درک هیجانی»هم در مرحله پیگیری به تأیید رسید.
نتیجهگیری: نتایج حاکی از آن است درمان طرحوارههای هیجانی میتواند به عنوان درمانی مؤثر جهت اصلاح برخی طرحوارههای هیجانی زنان قربانی کودکآزاری و غفلت مورد استفاده قرار گیرد.
لیلا محمدی، مریم صالح زاده ابرقوئی، منصوره نصیریان،
دوره ۲۳، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: امروزه درمانهای موج سوم در روان درمانی به جای چالش با شناختها، بر آگاهی و پذیرش افراد از احساسات و هیجانها و شناختها و رفتارها تأکید دارند. به همین دلیل پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم شناختی هیجان در مردان معتاد تحت درمان با متادون انجام شد.
روش بررسی: جامعه مورد بررسی در این مطالعه را کلیه مردان معتاد تحت درمان متادون مراجعهکننده به کلینیکهای درمانی ترک اعتیاد استان اصفهان در سال ۹۴-۹۳ تشکیل دادهاند. بدین منظور ۲۴ نفر از مردان معتاد تحت درمان با متادون به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به روش تصادفی در دو گروه ۱۲ نفره آزمایش و کنترل جهت انجام آزمایش گمارده شدند. سپس هر دو گروه پرسشنامه تنظیم شناختی-هیجان را تکمیل کردند. مداخلات درمانی با رویکرد پذیرش و تعهد روی گروه آزمایش به صورت گروهی، طی ۸ جلسه ۱ ساعته، هفتهای یکبار، برگزار شد. در نهایت اطلاعات جمعآوری شده به وسیله پرسشنامه، توسط نرمافزار SPSS و با استفاده از روش آماری کواریانس تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد روش درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش برکاهش میزان سرزنش خود، نشخوار ذهنی، فاجعهآمیزپنداری و سرزنش دیگران تاثیر مثبت و معنیدار داشته است و بر افزایش میزان پذیرش، توجه مجدد مثبت، توجه مجدد به برنامهریزی، باز ارزیابی مثبت، اتخاذ دیدگاه تأثیر مثبت و معنیدار داشته است.
نتیجهگیری: درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش به دلیل آموزش پذیرش افکار و شرایط به مراجعان در بهبود تنظیم هیجان مردان تحت درمان با متادون تأثیر داشته است.
روح اله رحیمی، مختار عارفی، محسن گل محمدیان،
دوره ۲۳، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: بیماری قلبی، اختلالی روانی-فیزیولوژیک است که علاوه بر مشکلات جسمی، عوامل روانشناختی مانند وقایع تنشزا، ویژگیهای شخصیتی و تدابیر مقابلهای در بروز و تشدید آن نقش بسزایی دارند. به همین منظور، پژوهش حاضر با هدف بررسی ابعاد شخصیتی و سبکهای مقابله با استرس زنان و مردان سالم در مقایسه با مبتلایان به بیماریهای قلبی انجام شد.
روش بررسی: روش انجام این پژوهش از نوع تحقیقات تحلیلی- مقایسهای است. در این پژوهش، ۵۰ نفر از افراد مبتلا به بیماری قلبی(۲۶ مرد و ۲۴ زن) و ۵۰ نفر از افراد سالم(۲۸ مرد و ۲۲ زن) از طریق همتاسازی با گروه بیمار انتخاب شدند. سپس پرسشنامههای شخصیتی آیزنک(EPQ-R) و راهبردهای مقابله با استرس فولکمن و لازاروس بر روی گروههای مورد مطالعه اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای توصیفی، t مستقل و نرمافزارSPSS ۱۸ استفاده شد.
نتایج: بررسی نتایج نشان داد که افراد مبتلا به بیماریهای قلبی از نظر ابعاد شخصیتی؛ روان رنجورخویی و روان پریشخویی تفاوت معنیداری با گروه سالم دارند. همچنین در راهبرد مقابلهای هیجان مدار بین دو گروه تفاوت وجود دارد، اما در راهبرد مقابلهای مسألهمدار بین آنها تفاوتی یافت نشد. در پژوهش حاضر نقش جنسیت نیز در ویژگیهای شخصیتی و راهبردهای مقابلهای مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که بین ویژگی شخصیتی برون گرایی و راهبردهای مقابلهای هیجان مدار و مسأله مدار بین دو گروه زنان و مردان بیمار تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که افراد مبتلا به بیماریهای قلبی، افرادی مضطرب، نگران، خشن، پرخاشگر و آماده ابتلا به اضطراب، افسردگی و پرخاشگری هستند و نسبت به افراد سالم در مقابله با مشکلات، بیشتر از سبک مقابلهای هیجان مدار استفاده میکنند.
مهدی رضایی، فیروزه غضنفری، فاطمه رضایی،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: مدل طرحوارههای هیجانی بر نقش نشخوار فکری و سایر طرحوارههای هیجانی در افسردگی تأکید زیادی دارد. این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر شدت افسردگی و نشخوار فکری صورت پذیرفت.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه آزمایشی کنترلشده تصادفی با استفاده از طرح پیشآزمون- پسآزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. از میان بیماران مبتلا به افسردگی اساسی در بخش روانپزشکی بیمارستان امام حسین و مرکز مشاوره رهیار استان تهران، ۳۲ نفر بر اساس ملاکهای ورود و خروج به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش (۱۶ نفر) و کنترل(۱۶نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی ۱۴ هفته تحت طرحواره درمانی هیجانی قرار گرفت. در این مدت برای گروه کنترل هیچگونه مداخله درمانی صورت نگرفت. پرسشنامههای افسردگی بک(BDI-II) و سبک پاسخدهی نشخواری(RRS) بهعنوان ابزارهای سنجش در خطپایه اول و دوم، پسآزمون و پیگیری مورد استفاده قرار گرفتند. دادهها نیز با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته و بهوسیله نسخه ۱۹ نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین نمرات افسردگی و نشخوار فکری در گروه آزمایش در مراحل پسآزمون و پیگیری در مقایسه با گروه کنترل به طور معنیداری کاهش پیدا کرده است(۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: نتایج حاکی از آن است که طرحواره درمانی هیجانی میتواند به عنوان مداخلهای موثر برای کاهش افسردگی و نشخوار فکری افراد مبتلا به افسردگی اساسی مورد استفاده قرار بگیرد.
سهراب امیری، سمیرا قره ویسی، مهسا قاسمی قشلاق،
دوره ۲۴، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: فعالیت سیستم عصبی خودکار به عنوان مؤلفه اصلی واکنش هیجانی در بسیاری از نظریهها دیده میشود. هدف پژوهش حاضر مقایسه واکنشپذیری قلبی-عروقی در بیماران سرطانی و افراد عادی تحت شرایط القای هیجانی مثبت و منفی بود.
روش بررسی: به این منظور، از بین جامعه بیماران سرطانی شهرهای ارومیه و کرمانشاه، تعداد ۴۰ نفر در قالب دو گروه ۲۰ نفره از بیماران سرطانی و افراد عادی از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب و با کسب رضایت آگاهانه جهت شرکت در پژوهش دعوت شدند. در نهایت به منظور آزمون اهداف و فرضیههای پژوهش، هر دو گروه از شرکتکنندگان بر اساس متوازنسازی متقابل تحت القای تجارب هیجانی مثبت و منفی قرار گرفته و پس از هر مرحله القای هیجان، واکنشهای قلبی-عروقی (ضربان قلب، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک) ثبت گردید. جهت بررسی نتایج پژوهش، دادهها پس از جمعآوری با استفاده از آزمونهای توصیفی، تحلیل واریانس تک متغیره و آزمون تی وابسته تحلیل شدند.
نتایج: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنیداری در واکنشپذیری قلبی عروقی وجود دارد، به طوری که بیماران سرطانی تحت شرایط هیجانی واکنش ضربان قلب پایینتری در مقایسه با گروه افراد سالم داشتند؛ اما در مورد فشارخون سیستولیک و دیاستولیک تفاوت معنیداری یافت نشد. همچنین مقایسه درونگروهی بیماران سرطانی نشان داد بیماران سرطانی تحت شرایط هیجانی مثبت واکنش ضربان قلب و فشار دیاستولیک بالاتری داشتند.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که واکنشپذیری هیجانی نقش مهمی در آسیبپذیری افراد جهت ابتلا به انواع بیماریهای روانتنی و به ویژه سرطان دارد.
آزاده هوایی، حمید کاظمی، اعظم حبیب اللهی، زهرا ایزدیخواه،
دوره ۲۴، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: اختلال سردرد تنشیازاختلالات روانتنی رایج است که علاوه بر علائم جسمانی، روان را نیز درگیر کرده و باعث آسیب در جنبههای مختلف زندگی میشود. ازآنجاکه استرس و آشفتگی های هیجانی عوامل راه انداز مهم در انواع سردرد هستند، تنظیم هیجان میتواند به عنوان عاملی مهم در سازگاری و کنترل مؤثر این اختلال مطرح باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر میزان تحمل پریشانی و کاهش مشکلات تنظیم هیجان در زنان مبتلا به اختلال سردرد تنشی انجامشد.
روش بررسی: این پژوهش نیمه تجربی با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری در دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش زنان مبتلا به سردرد تنشی شهر اصفهان در سال۹۱ بودند,۳۰بیمار به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. بیماران قبل از درمان به تکمیل پرسشنامههای مشکلات تنظیم هیجان (DERS)و تحمل پریشانی (DTS) مبادرت نمودندو در پایان نیز در مرحله پسآزمون و پیگیری این ارزیابی صورت گرفت. مدت دوره مداخله درمانی برای گروه آزمایش ۸ جلسه بصورت هفتهای یک جلسه بود. پیگیری ۳۰ روز بعد از پسآزمون انجام گرفت. داده ها با استفاده ازتحلیل کواریانس و نرمافزار SPSS-۲۰ تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: تحلیل یافته ها نشان داد تنظیم هیجان باعث کاهش میزان مشکلات تنظیم هیجان و بهبود تحمل پریشانی بیماران مبتلا به سردرد تنشی می شود.
(۰,۰۰۱< p).
نتیجهگیری: نتایج نشان دادآموزش تنظیم هیجان، با آگاه نمودن مبتلایان به سردرد از هیجانهای مثبت و منفی خود و کمک به پذیرش و ابراز به موقع آنها، میتواند منجر به کاهش مشکلات تنظیم هیجان و بهبود تحمل پریشانی در آنها شود.
سهراب امیری، مهسا قاسمی قشلاق، زهرا عباسزاده،
دوره ۲۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: هیجانها و صفات شخصیتی از مهمترین عوامل موثر در مشکلات پزشکی ناشی از عوامل روانشناختی هستند. هدف پژوهش حاضر تعیین دوسوگرایی ابراز هیجانی، ناگویی هیجانی و صفات شخصیتی در افراد با بیماری و عادی بود.
روش بررسی: روش پژوهش توصیفی- پس رویدادی و جامعه آماری شامل افراد با بیماری در ارومیه و افراد بهنجار در سال ۱۳۹۵ بود. ۶۰ نفر با کسب رضایت آگاهانه و به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و با ۶۰ نفر از افراد عادی همتاسازی شدند. بهمنظور گردآوری دادههای پژوهش، پرسشنامه دوسوگرایی ابراز هیجان، ناگویی هیجانی و صفات شخصیتی بین شرکتکنندگان توزیع و دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-۲۲ و روش شاخصهای توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیره و تک متغیره تحلیل شد.
نتایج: نتایج نشان داد که دوسوگرایی هیجانی و ناگویی هیجانی در افراد با بیماری و عادی متفاوت است. افراد با بیماری نسبت به افراد عادی سطح بالایی از دوسوگرایی هیجانی و ناگویی هیجانی را تجربه کرده بودند.
نتیجهگیری: به نظر میرسد سطوح هیجانی نامناسب میتواند زمینهساز اختلالهای تنی را فراهم و خود بیماری زمینه آسیبهای بیشتر را ایجاد کند، لذا نیازمند است که در جهت کاهش آسیبهای روانی و آموزش تنظیم هیجانی مطلوب مداخلات لازم صورت گیرد.
جواد خلعتبری، فرزانه نوروزی، وحید همتی ثابت، محمد ابراهیم مداحی،
دوره ۲۶، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گرانه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در رابطه سبکهای دلبستگی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر تهران انجام شده است.
روش بررسی: روش پژوهش مقطعی تحلیلی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به بیمارستان سینا شهر تهران در سال ۱۳۹۶ بودند که با استفاده از محاسبه حجم نمونه در معادلات ساختاری و روش نمونهگیری در دسترس، تعداد ۳۵۴ نفر بهعنوان حجم نمونه انتخاب شد. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسش نامههای راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۱)، سبکهای دلبستگی Hazan and Shaver (۱۹۹۰) و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۷) استفاده گردید. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS۲۱ و Smart-Pls ۲ و Amos-۲۲ انجام گرفت. ویژگیهای فنی پرسش نامه شامل پایایی، روایی همگرا و روایی واگرا بررسی گردید و هم چنین ضرایب مسیر و ضرایب معناداری نرمافزار برای بررسی فرضیههای پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند.
نتایج: آنگونه که نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، سبک دلبستگی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با نقش میانجی گرانه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان رابطه دارد.
نتیجهگیری: بنابراین نتایج پژوهش میتواند به شناخت بیشتر و مداخله برای ترویج سلامت روانی پس از شروع مولتیپل اسکلروزیس کمک کند.
جواد خلعتبری، وحید همتی ثابت، فریناز طبیب زاده، اکبر همتی ثابت،
دوره ۲۷، شماره ۶ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی با بهزیستی روانشناختی در افراد مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر با نقش واسطه ای تنظیم هیجان بود.
روش بررسی: روش پژوهش برحسب هدف کاربردی، از نظر روش گردآوری دادهها توصیفی همبستگی و همینطور از نظر نوع داده کمّی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر مراجعهکننده به کلینیک گوارش دانش در شهر تهران در سال ۱۳۹۶ بودند که با استفاده از محاسبه حجم نمونه در معادلات ساختاری و روش نمونهگیری هدفمند، تعداد ۳۹۰ نفر بهعنوان حجم نمونه انتخاب شد. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامههای ویژگیهای شخصیتی نئوکاستا و مکگری (۱۹۹۲)، بهزیستی روانشناختی ریف (۱۹۸۹) و تنظیم هیجان گراس و جان (۲۰۰۳) استفاده گردید. ارزیابی الگو پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزارهای SPSS Inc., Chicago, IL; Version ۱۸ و Amos انجام گرفت. ویژگیهای فنی پرسشنامه شامل پایایی، روایی همگرا و روایی واگرا بررسی گردید و همچنین ضرایب مسیر و ضرایب معناداری نرمافزار برای بررسی فرضیههای پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند.
نتایج: نتایج نشان داد، درجه تناسب مدل ارائه شده با توجه به مؤلفههای پژوهش مناسب بود؛ ویژگیهای شخصیتی و بهزیستی روانشناختی در افراد مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر با نقش میانجی تنظیم هیجان رابطه داشت (۰۰۰۱/۰p<).
نتیجهگیری: این پژوهش ارتباط بین ویژگیهای شخصیتی و بهزیستی روانشناختی با نقش واسطای تنظیم هیجانی در مبتلایان به سندرم روده تحریکپذیر را تایید میکند و به دلیل شواهد متعدد علمی در سببشناسی این سندرم، مطالعه بیشتر در زمینه مهارتهای هیجانی و مشکلات مرتبط در مبتلایان به سندرم رودهتحریک پذیر ضروریست.
وحید فلاحی، محمد نریمانی، اکبر عطادخت،
دوره ۲۹، شماره ۵ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، در سنجش توانایی تنظیم هیجان نوجوانان و بزرگسالان که در تحقیقات و محیطهای کلینیکی مورد استفاده گسترده قرار میگیرد، پژوهش حاضر با هدف بررسی خصوصیات روانسنجی فرم کوتاه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان ((DERS-۱۶ در گروهی از نوجوانان ایرانی انجام گرفت.
روش بررسی: روش پژوهش حاضر پیمایشی بود و جامعه آماری آن را کلیه دانشآموزان ۱۶تا ۱۸ سال پسر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی استان اردبیل در سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸تشکیل دادهاند (۲۱۷۵۶=N). تعداد ۴۰۹ نفر از این افراد به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای از بین جامعه آماری فوق انتخاب و به صورت انفرادی به مقیاس DERS-۱۶ و NEO-FF-R پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از ضریب همسانی درونی، روایی واگرا و تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد. دادهها با کمک نرمافزارهای SPSS version ۱۶ و ۸. ۸ LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: نتایج حاصل از ضریب هسمانی درونی نشان داد که این مقیاس از پایایی مناسبی برخوردار است. شاخصهای برازش تحلیل عاملی تاییدی نیز روایی مناسب مقیاس را نشان میدهد (۰/۹۹=CFI ، ۰/۹۷=RFI، ۰/۹۹=NNFI و ۰/۰۴۷=RMSEA).
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش بیانگر این است که نسخه فارسی این مقیاس ابزار مناسبی جهت سنجش دشواری در تنظیم هیجان است و میتواند جهت ارزیابی میزان دشواری در تنظیم هیجان نوجوانان و بزرگسالان مورد استفاده قرار گیرد.
سمیه روشننیا، فاطمه رضایی، لیلا دوستی،
دوره ۲۹، شماره ۷ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: پژوهشها به نقش باورهای فراشناختی و طرحوارههای هیجانی در تداوم علایم اختلال استرس پس از سانحه اشاره کردهاند. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش باورهای فراشناختی و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی علایم اختلال استرس پس از سانحه در افراد مراجعهکننده به پزشکی قانونی شهر خرمآباد انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل افراد دارای علایم اختلال استرس پس از سانحه مراجعهکننده به سازمان پزشکی قانونی در سطح شهر خرمآباد در سال ۱۳۹۷-۱۳۹۶ بود که در این میان تعداد ۲۰۰ نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و مقیاس نشانگان اختلال استرس پس از آسیب فوا (۱۹۹۳) و باورهای فراشناختی ولز و کاترایت - هاتون (۲۰۰۴) و طرحوارههای هیجانی لیهی (۲۰۰۲) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از رگرسیون گام به گام تحلیل شدند.
نتایج: نتایج نشان داد بین علایم اختلال استرس پس از سانحه با باورهای فراشناختی و طرحوارههای هیجانی (به جز توافق و نشخوار ذهنی) همبستگی مثبت و معنیداری وجود دارد (۰/۰۵>P). به علاوه تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که باورهای مثبت فراشناختی (۰/۵۰۰ = β) خودآگاهی شناختی (۱/۰۹۰- = β)، غیرقابل کنترل بودن (۴/۱۶۲ = β) و ابراز احساسات (۱/۵۷۲- = β) توانایی پیشبینی علایم اختلال استرس پس از سانحه را دارند.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که ارتباط بین علایم اختلال استرس پس از سانحه با باورهای فراشناختی و طرحوارههای هیجانی را باید مورد توجه قرار داد و مداخلات درمانی مبتنی بر باورهای فراشناختی منفی و طرحوارههای هیجانی ناکارآمد را در این بیماران بهکار برد.
سمیه رامش، محمدعلی بشارت، حمید سلطانیانزاده، رضا رستمی، علی واشقانی فراهانی، حجت اله فراهانی،
دوره ۳۰، شماره ۷ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: سنکوپ وازوواگال شایع ترین نوع سنکوپ است است و حملات سنکوپ مکرر میتواند تأثیر عمیقی بر کیفیت زندگی مبتلایان داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی سنکوپ وازوواگال بر اساس متغیرهای گوش بهزنگی بدنی و ناگویی هیجانی انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع مورد- شاهدی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر شامل بیماران مبتلا به سنکوپ وازوواگال مراجعهکننده به بیمارستان مرکز قلب تهران در سال ۱۴۰۰ میباشد. به شیوه نمونهگیری هدفمند، تعداد ۵۰ بیمار مبتلا به سنکوپ وازوواگال و ۵۴ فرد سالم انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل مقیاس گوش به زنگی بدنی و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو بود. تحلیل دادهها با روش آماری تحلیل رگرسیون لجستیک و با استفاده از نرمافزارversion ۱۶ SPSS در سطح ۰/۰۵ انجام شد.
نتایج: نتایج آزمون هاسمر ‐لمشو (۰/۲۵۵P=, χ۲=۳/۰۷ ) نشاندهنده نیکویی برازش مدل بود. طبق نتایج آزمون رگرسیون لجستیک، برآورد ضریب برای ناگویی هیجانی ۰/۰۵۳- و برای گوش به زنگی بدنی ۰/۰۱۷- بود.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل، در بیماران سنکوپ وازوواگال با طراحی اقداماتی مبتنی بر بهبود ناگویی هیجانی و گوش به زنگی بدنی میتوان آنها را در جهت بهبودی و کاهش حملات سنکوپ یاری رساند.
نسرین نادریفر، بهمن اکبری، عباس صادقی،
دوره ۳۱، شماره ۹ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: طی چند دهه گذشته پدیده اعتیاد در سراسر جهان افزایش یافته است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی مدلسازی معادلات ساختاری رابطه بین سلامت معنوی با گرایش به اعتیاد در نوجوانان با نقش واسطهای بهزیستی هیجانی بود.
روش بررسی: پژوهش حاضر توصیفی همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمامی دانشآموزان پسر مقطع متوسطه دوم دبیرستانهای دولتی شهر رشت در سال ۱۴۰۰ بود. از این تعداد ۳۰۰ داوطلب واجد شرایط به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور گردآوری دادهها از سه پرسشنامۀ استاندارد پرسشنامه سلامت معنوی پالوتزین و الیسون (۱۹۸۲)، پرسشنامه بهزیستی هیجانی کییزو ماگیارمو (۲۰۰۳)، و مقیاس گرایش به اعتیاد موسوی و همکاران (۱۳۸۷)، استفاده گردید. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزار AMOS۲۴ انجام گرفت.
نتایج: نتایج نشان داد که بین سلامت معنوی و گرایش به اعتیاد، همچنین بین بهزیستی هیجانی و گرایش به اعتیاد همبستگی منفی و معنادار وجود داشت (۰/۰۱p<). بین بهزیستی هیجانی و سلامت معنوی همبستگی مثبت و معنادار وجود داشت (۰/۰۱p<). همچنین مسیر غیرمستقیم بهزیستی هیجانی در ارتباط بین سلامت معنوی و گرایش به اعتیاد معنادار بود (۰/۰۱p<). در انتها تمامی شاخصهای مدل از برازش بهینه برخوردار بودند.
نتیجهگیری: این پژوهش نقش واسطهای بهزیستی هیجانی را در ارتباط بین سلامت معنوی و گرایش به اعتیاد تایید میکند. امید است از نتایج پژوهش حاضر، خانوادهها و سازمانهای متولی بهرهمند گردند.
فاطمه زارع بیدکی، زهرا بحرالعلومی، میلاد حاضری بغدادآباد، فاطمه سالاری، زهرا زارع بیدکی،
دوره ۳۲، شماره ۳ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: روابط کودک با دندانپزشک محصول تعاملات پیچیده بیمار، والدین و دندانپزشک میباشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر هوش هیجانی و سبک تربیتی والدین برترس و اضطراب دندانپزشکی کودک انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی مقطعی افراد ۶ تا ۱۵ سال به همراه والد که به دانشکده دندانپزشکی شهید صدوقی یزد مراجعه کردند به روش آسان انتخاب شدند. برای سنجش اضطراب و ترس به ترتیب از پرسشنامهMCDAS و CFSS-DS و برای سنجش میزان هوش هیجانی و سبک تربیتی والدین به ترتیب از پرسشنامه Shering وBaumrind استفاده شد. دادهها در محیط نرمافزار SPSS version ۱۷ به کامپیوتر وارد و با آزمون مربوط به آن (T_Test و ANOVA) تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: از ۱۲۰ فرد شرکتکننده، ۳۹ نفر پسر و ۸۱ نفر دختر بودند. میانگین سنی کودکان مورد بررسی۲/۴۶±۹/۳۱ سال و میانگین سنی والد آنها ۴/۸۲±۳۷/۶۰ بود. بین سبک تربیتی والد با ترس و اضطراب دندانپزشکی کودک ( به ترتیب ۰/۴۹۲=P و۰/۷۶۹=P )و نیز بین هوش هیجانی والد با اضطراب دندانپزشکی کودک رابطه معنیدار وجود نداشت(۰/۰۵۳=P) اما بین هوش هیجانی والد با ترس دندانپزشکی کودک رابطه معکوس و معنیدار وجود داشت. (۰/۲۷۴-= r و۰/۰۰۳=P).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که سبک تربیتی والد با ترس و اضطراب دندانپزشکی کودک و نیز هوش هیجانی والدین با اضطراب دندانپزشکی کودک ارتباط معناداری نداشت اما هوش هیجانی والد با ترس دندانپزشکی کودک رابطه معکوس و معناداری داشت.
مژگان بخشی ندوشن، اعظم داودی، حمید میرحسینی، قاسم نظیری،
دوره ۳۲، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: میگرن از اختلالات روانتنی رایج است که عوامل هیجانی و روانی در ایجاد آن ها دخیل هستند. درمان هیجانمدار میتواند به عنوان عامل تأثیرگذار در مدیریت این اختلال مطرح باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان هیجانمدار بر مؤلفههای هیجانی در بیماران زن مبتلا به میگرن انجام شد.
روش بررسی: به صورت نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش زنان مبتلا به میگرن شهر یزد در سال ۱۴۰۳ بودند. ۳۰ بیمار به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. بیماران قبل از درمان به تکمیل پرسشنامههای باورهای هیجانی (EBQ)، مقیاس همدلی (PES)، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-۲۱) و مقیاس اندازهگیری آنالوگ بصری (VAS) مبادرت نمودند و در پایان نیز در مرحله پس آزمون این ارزیابی صورت گرفت. مدت دوره مداخله درمان هیجانمدار برای گروه آزمایش ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای به صورت هفتهای یک جلسه بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره و از طریق بسته نرم افزار آماری برای علوم اجتماعی SPSS version ۱۶ انجام شد.
نتایج: نتایج نشان داد که در متغیرهای باورهای هیجانی و ابعاد آن و همچنین اضطراب، افسردگی و استرس، گروه تحت درمان هیجان مدار نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری میانگین پایین تری بهدست آورده اند (۰/۰۵P≤). در متغیر همدلی و ابعاد آن به جز بعد توانایی تشخیص احساسات منفی دیگران گروه تحت درمان هیجان مدار نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری میانگین بالاتری بهدست آورده اند (۰/۰۵P≤).
نتیجهگیری: یافتههای پژوهشی نشان داد افراد مبتلا به سردرد میگرن در تجربه و پردازش هیجانهای خود با مشکل مواجهاند و دچار نگرانی و خودسرزنشی میگردند. بر این اساس پروتکل درمان هیجان مدار میتواند برای بیماران مبتلا به سردرد میگرن استفاده شود و در بهبود مؤلفههای هیجانی این افراد مؤثر واقع شود.