جستجو در مقالات منتشر شده


۱۲ نتیجه برای همودیالیز

عباس عباس زاده، راهله جوانبختیان، شهریار صالحی، منیره متوسلیان،
دوره ۱۸، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه: کیفیت زندگی که می تواند تحت تاثیر عوامل مختلف فردی و اجتماعی، بیماری ها و وضعیت های بالینی فرد قرار گیرد. بیماری مرحله انتهایی کلیه ها و درمان های آن، بیماران را در معرض طیف وسیعی از مشکلات جسمی، روانی، اقتصادی و اجتماعی قرار داده و در مجموع کیفیت زندگی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. این مطالعه به بررسی کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی و پیوند کلیه شهر کرمان و مقایسه آن بر اساس اطلاعات جمعیت شناختی می پردازد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی و تحلیلی با استفاده از پرسشنامه SF۳۶ و آزمون آماری t مستقل، کیفیت زندگی ۱۲۰ بیمار کلیوی (۶۰ همودیالیزی و ۶۰ پیوندکلیه) شهر کرمان مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج: میانگین نمره کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی ۵۶/۱۷±۸۳/۴۹ و بیماران پیوند کلیه ۶۰/۱۶ ± ۹۵/۶۰ بود و از نظر آماری بین این دو گروه تفاوت معنی دار وجود داشت(۰۵/۰P≤)، اما تفاوت در سه حیطه ی درد، عملکرد فیزیکی و عملکرد اجتماعی بین دو گروه معنی دار نبود(۰۵/۰P≥). در بیماران همودیالیزی کمترین نمره مربوط به حیطه شادابی و بیشترین نمره مربوط به حیطه عملکرد فیزیکی و در پیوند کلیه، کمترین نمره در حیطه سلامت عمومی و بیشترین نمره در حیطه محدودیت نقش به علت مشکل فیزیکی بود. نتیجه گیری: اگرچه کیفیت زندگی هر دو گروه بیماران همودیالیزی و پیوندی پایین تر از جمعیت عمومی گزارش شده اما پیوند کلیه باعث بهبود معنی دارکیفیت زندگی بیماران کلیوی به ویژه در حیطه محدودیت نقش به علت مشکل فیزیکی می‌شود. به نظر می رسد سن، سطح کراتینین خون و درک فرد از جمله مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی می باشند که تنها دو مورد سطح کراتینین و درک فرد قابل تعدیل است. در نتیجه در این بیماران نیز با حفظ سطح کراتینین در حد مطلوب و اطمینان از کفایت دیالیز می توان تا حدی کیفیت زندگی را افزایش داد. از طرف دیگر با شناسایی مکانیسم های مقابله ای این بیماران و تقویت آن می توان سازگاری این گروه را افزایش داده و رضایت از زندگی این بیماران را افزایش داد.
حسین حبیب زاده، معصومه همتی مسلک پاک، رضا قانعی قشلاق،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: سندرم پاهای بیقرار یک اختلال نورولوژیکی است و بیماران تحت همودیالیز بیش از دیگران از این سندرم رنج می‌برند. هر چند پاتوفیزیولوژی سندرم پاهای بیقرار هنوز ناشناخته است، اما بررسی عوامل مرتبط با این سندرم می‌تواند به توسعه دانش پزشکی در این زمینه کمک نماید. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین سندرم پاهای بیقرار و سطح فریتین و آهن سرم در بیماران تحت همودیالیز انجام شد. روش بررسی: مطالعه از نوع توصیفی به روش مقطعی است که در آن ۱۶۸ بیمار تحت همودیالیز مراجعه کننده به بخش همودیالیز بیمارستان طالقانی ارومیه، با روش نمونه‌گیری در دسترس شرکت داشتند. جهت جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه استاندارد غربالگری سندرم پاهای بیقرار و شاخص‌های آزمایشگاهی سطح سرمی آهن و فریتین استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون‌های آمار توصیفی و استنباطی انجام یافت. نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد ۷/۳۸ درصد بیماران تحت همودیالیز از سندرم پاهای بیقرار شاکی بودند که میانگین آهن سرم آنها ۳/۲۹± ۷۸ μg/dl بود. در این مطالعه به ترتیب سطح سرمی آهن و فریتین بیماران تحت همودیالیز دارای سندرم پاهای بیقرار به طور معنی‌داری پایین‌تر از بیماران همودیالیزی فاقد سندرم پاهای بیقرار بود و آزمون‌های آماری اختلاف معنی‌داری را در این مورد نشان داد (۰۵/۰p<). نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع بالای سندرم پاهای بیقرار در بیماران تحت همودیالیز، شناسایی عوامل مرتبط با این سندرم و ارائه راهکارهای لازم در اصلاح یا حذف عوامل مؤثر، ضروری به نظر می‌رسد. نظر به تأیید ارتباط شاخص‌های آهن و فریتین و سندرم پاهای بیقرار در بیماران تحت همودیالیز، نتایج می‌تواند در نوع درمان و مدیریت این بیماران کمک کننده باشد.
منصوره عزیززاده فروزی، هاجر صادقی، علی اکبر حقدوست، سکینه محمد علیزاده،
دوره ۲۰، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: خواب آلودگی مفرط روزانه یکی از شکایات بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه تحت درمان با همودیالیز می‌باشد. شواهدی مبنی بر اشکال مختلف پاتولوژی خواب در بیماران همودیالیزی وجود دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر به کارگیری مدل مراقبت پیگیر بر خواب آلودگی بیماران همودیالیز در شاهین شهر اصفهان انجام شده است. روش بررسی: این پژوهش نیمه تجربی بر روی ۴۰ بیمار تحت درمان با همودیالیز انجام شد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسشنامه سنجش میزان خواب آلودگی ایپورث (ESS) بود، که قبل از مداخله به فاصله یک ماه، دو مرتبه تکمیل گردید. جهت اجرای مدل، بیماران به ۵ گروه تقسیم و به طور متوسط برای هر گروه ۴ تا ۶ جلسه آموزشی (۱ تا ۲ ساعته) طی ۳ هفته برگزار شد و در ۹ هفته باقیمانده مشاوره‌های مراقبت پیگیر، کنترل و ارزشیابی انجام شد و بلافاصله پس از مداخله به فاصله یک ماه مجدداً پرسشنامه‌ها تکمیل گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه ۱۵، آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. نتایج: نتایج نشان داد میانگین نمره خواب آلودگی ۳۹/۱۰ نسبت به بعد از مداخله ۵۴/۵ به طور معنی‌داری افزایش یافت (۰۰۰۱/۰ =p). همچنین خواب آلودگی قبل از مداخله در ۴/۷۴% از بیماران وجود داشت، که بعد از مداخله به ۸/۳۸% کاهش یافت و تفاوت معنی‌داری را نشان داد (۰۰۰۱/۰ =p). نتیجه‌گیری: استفاده از مدل مراقبت پیگیر به عنوان یک مدل بومی می تواند در کاهش بسیاری از مشکلات بیماران مؤثر باشد با توجه به نتایج این پژوهش در خصوص تأثیر مدل مراقبت پیگیر بر میزان خواب آلودگی بیماران همودیالیز، توصیه می‌شود با انجام مطالعات بیشتر در این زمینه، پرستاران نسبت به کارگیری این مدل مراقبتی در سایر بیماران همودیالیزی مبادرت ورزند.
خدیجه دهقانی، خدیجه نصیریانی، حبیب اله بابایی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: امروزه جهت ضدانعقادسازی ست همودیالیز از هپارین به روش‌های مختلف استفاده می‌شود. هرکدام از این روش‌ها با عوارض جانبی مثل تشکیل لخته و کاهش کفایت، در میزان مرگ و میر تأثیر می‌گذارند. این مطالعه به منظور مقایسه تأثیر ۳ روش هپارینه کردن ست دیالیز بر وضعیت انعقادی و کفایت دیالیز انجام شد. روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی ۲۵ بیمار همودیالیزی با PTT نرمال به طور تصادفی تحت ۳ روش هپارینه شدند. در روش اول ست دیالیز پس از پرایم با u۵۰۰۰ هپارین , در دو نوبت با ۲۰۰ سی‌سی نرمال سالین شستشو شد. در روش دومu ۲۰۰۰ به طور بلوس و u/h۱۰۰۰ نیز تا ابتدای ساعت چهارم انفوزیون شد. در روش سوم u۲۵۰۰ ابتدا و u۲۵۰۰ دو ساعت بعد تزریق شد. ارزیابی لخته با مشاهده صافی و بررسی کفایت دیالیز با فرمول‌های URR، KT/V صورت گرفت. داده‌ها با نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های ویلکاکسان و مک نمار تحلیل گردید. نتایج: میزان بروز لخته در روش اول به طور معنی‌داری بیش از روش دوم و سوم  و در روش سوم به طور معنی‌داری بیش از روش دوم بود. میزان PTT در محدوده استاندارد، در روش اول به طور معنی‌داری بیش از روش دوم بود . کفایت دیالیز در روش دوم به طور معنی‌داری بیشتر از روش اول بود . نتیجه‌گیری: روش دوم هپارینیزاسیون ست همودیالیز، با احتمال تشکیل لخته کمتری همراه است و با توجه به کفایت مطلوب‌تر دیالیز در این روش، به عنوان ایمن‌ترین روش توصیه می‌شود.
فریماه سرداری، سمیرا حاجی صادقی، افشین طهماسبی، حمید آسایش، حسین اسلامی،
دوره ۲۳، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: بیماران مبتلا به مرحله پایانی نارسایی کلیه با تغییرات دهانی متعددی نظیر بوی بد دهان، هیپوپلازی مینا، افزایش جرم و بیماری‌های پریودنتال مواجه هستند که می‌تواند سلامت آنها را به مخاطره بیندازد و دیالیز منجر به تغییر در برخی از این عوارض می‌گردد. این مطالعه با هدف مقایسه شاخص سلامت دندانی در بیماران تحت درمان دیالیز کلیه با افراد سالم انجام گرفت.

روش‌ بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی، ۱۳۴ بیمار همودیالیزی و سالم بررسی شدند. نمونه‌های دو گروه از نظر سن، جنسیت و تحصیلات همسان بودند. داده‌های مورد‌نیاز با استفاده از فرم اطلاعات دموگرافیگ و شاخص سلامت دندانی(DMFS که مجموع سطوح پوسیده، پر‌شده و از دست رفته است) جمع‌آوری شد. تحلیل آماری با از آزمون‌های من‌ویتنی، کروسکاوالیس و ضریب همبستگی اسپیرمن انجام شد.

نتایج: میانگین DMFS در بیماران دیالیزی ۹۵/۴۲±۲۸/۹۰ و در گروه کنترل ۳۵/۴۲±۱۲/۹۶ بود که این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار نبود. افراد دارای تحصیلات بیشتر، DMFS پایین‌‌تری داشتند. در بیماران دیالیزی، با افزایش سن، DMFS افزایش پیدا کرد. مدت زمان دیالیز و تعداد دفعات دیالیز در ماه با هیچکدام از شاخص‌های سلامت دندانی ارتباطی نداشت.

نتیجه‌گیری: بر اساس مطالعه ما، سلامت دندانی بیماران دارای نارسایی انتهایی کلیه تحت درمان با همودیالیز در مقایسه با افراد سالم تفاوتی نداشت، گر چه سلامت دندانی ضعیف با افزایش سن و تحصیلات پایین بیماران دیالیزی مرتبط بود.


صدیقه احمدی، حسن مظفری خسروی، شیما دهقان بنادکی، نادر نوری ماجلان، محمدحسن لطفی،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: دیس‌لیپیدمی و استرس اکسیداتیو در بیماران همودیالیزی امری شایع است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر مکمل خوراکی ال-کارنیتین بر پروفایل لیپیدی و ظرفیت تام آنتی‌اکسیدانی بیماران تحت درمان با همودیالیز طراحی و اجرا گردید.

روش بررسی: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده بود که با مشارکت ۵۰ نفر بیمار تحت همودیالیز مداوم، در مراکز همودیالیز شهر یزد در فاصله زمانی سال‌های ۹۲ تا ۹۳ انجام شده است. بیماران درگروه مداخله روزانه ۱ گرم مکمل خوراکی ال-کارنیتین به ‌صورت شربت خوراکی مصرف می‌کردند. بیمارانی‌که درگروه کنترل قرار گرفتند هیچگونه مکملی حاوی ال-کارنیتین دریافت نمی‌کردند. در ابتدا و پایان هفته دوازدهم، تری‌گلیسرید، کلسترول تام، کلسترولLDL  و ظرفیت تام آنتی‌اکسیدانی سرم(TAC) در دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفت.

نتایج: میانگین تری‌گلیسرید و کلسترول تام در بین گروه‌ها و درون گروه‌ها تفاوت معنی‌داری نداشت. از سوی دیگر میانگین کلسترولLDL  در گروه ال-کارنیتین تغییر معنی‌داری نداشت ولی در گروه کنترل افزایش معنی‌دار داشت(۰۲/۰=p) و میانگین تغییرات کلسترول LDL بین دو گروه تفاوت معنی‌دار داشت(۰۵/۰p=). نتایج همچنین نشان داد که مکمل یاری با ال-کارنیتین تغییری در سطح سرمی ظرفیت تام آنتی‌اکسیدانی سرم(TAC)  در گروه ال-کارنیتین نسبت به گروه کنترل ایجاد نمی‌کند(۷۶/۰p=). بعد از اتمام مطالعهTAC  در هر دو گروه افزایش جزئی داشت ولی این تغییرات از لحاظ آماری معنی‌دار نبود(۶۲/۰=p).

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد مصرف ال-کارنیتین به‌صورت شربت به میزان یک گرم در روز در بیماران همودیالیزی به مدت ۱۲ هفته بر سطح تری‌گلیسرید،کلسترول تام سرم و وضعیت تام آنتی‌اکسیدانی سرم بی‌تاثیر است ولی کلسترول LDL را کاهش داده است.


مصطفی جوادی، سمانه میرزائی، عادل افتخاری،
دوره ۲۶، شماره ۸ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: بیماران  تحت همودیالیز به طور میانگین مداوم در طول یک ماه ۱۰ بار وارد شدن سوزن در فیستول را تجربه می کند. کاهش این درد جهت سازگاری طولانی مدت فرد با همودیالیز اهمیت زیادی دارد. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر پماد املا و کیسه یخ بر شدت درد ناشی از وارد کردن سوزن های عروقی در بیماران همودیالیز انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه شبه تجربی بود که بر روی۴۰ بیمار همودیالیز دارای فیستول شریانی وریدی بیمارستان شهید رهنمون یزد در سال۹۴ انجام شد. در این مطالعه شدت درد حین وارد نمودن سوزن های عروقی با استفاده از پماد املا و کیسه یخ با مقیاس عددی اندازه گیری شدت درد اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازه های تکراری و نرم افزار SPSS۱۶ انجام شد.
نتایج: نتایج نشان داد که میانگین نمره درد در سه روش بدون بکارگیری کنترل درد، استفاده از کیسه یخ و پماد املا به ترتیب ۸۸/۰ ± ۴۵/۷ ،۸۳/۰±۳۸/۵ و ۷۰/۰ ± ۸۰/۲  بود. کاهش میانگین شدت درد در هر دو روش استفاده از پماد املا و کیسه یخ نسبت به روش بدون بکارگیری روش کنترل درد مشهود تر بود) ۰۰۱/۰(P <  هم چنین کاهش میانگین شدت درد در روش استفاده از پماد املا به طور چشم گیری بیشتر از روش کیسه یخ بوده و معنی دار بود) ۰۰۱/۰( P <
نتیجه‌گیری:هر دو روش کیسه یخ و پماد املا در کاهش درد موثر بود اما با توجه به این که پماد املا در کاهش درد موثر تر بود می توان آن را به بیماران همودیالیزی پیشنهاد نمود.

علی ایمانی، محمد رضا دین محمدی، وحیده کریمی، فاطمه مرادی، ایوب پزشکی،
دوره ۲۶، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: نارسایی مزمن کلیوی تاثیرات جدی بر کیفیت زندگی بیماران دارد، امروزه انسان ها نه تنها تمایل به افزایش عمر دارند بلکه خواستار بهبود و پیشرفت کیفیت زندگی نیز هستند. شاید به توان با روش های کم هزینه، کم‌عارضه و آسان مانند سرد‌کردن مایع دیالیز، کیفیت زندگی این بیماران را بهبود بخشید.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی Clinical trial بود که به صورت تصادفی، متقاطع و دو سوکور انجام شد. ۴۲ بیمار همودیالیزی به دو گروه ۲۰ و ۲۲ نفری تقسیم شدند. سپس گروه اول به مدت چهار هفته همودیالیز استاندارد (مایع c°۳۷) و به طور هم زمان گروه دوم، همودیالیز سرد (مایع c°۳۵) دریافت کردند، در چهار هفته دوم نوع همودیالیز گروه ها عوض شد. در این مدت کیفیت زندگی سه بار، قبل از انجام مطالعه، بعد از اتمام چهار هفته اول و دوم با استفاده از پرسش نامه کوتاه ۳۶ سوالی کیفیت زندگی (SF-۳۶) Short Form-۳۶ summary scale بررسی شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از SPSS۲۲ و آزمون های آماری من‌ویتنی و فریدمن در سطح معنی داری ۰۵/۰P< استفاده شد.
نتایج: نتایج نشان داد که ۲/۴۵‌% از نمونه ها مرد و ۸/۵۴‌% زن بودند. بعد از چهار هفته اول، میانگین کیفیت زندگی در مرحله سرد و استاندارد به ترتیب، ۴۵/۷۳ و ۳۰/۴۴ و بعد از چهار هفته دوم، به ترتیب، ۸۳/۷۹ و ۵۱/۴۸ بود. این بدین معنی است که همودیالیز سرد به طور معنی داری کیفیت زندگی مبتنی بر سلامت را بهبود بخشیده است (۰۰۱/۰P<).
نتیجه‌گیری: همودیالیز سرد می تواند کیفیت زندگی مبتنی بر سلامت را در بیماران همودیالیزی بهبود ببخشد.
مهدی ابراهیمی، طاهره بلوچی بیدختی، ایوب اکبری، رسول سلیمانی مقدم،
دوره ۲۹، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: تبعیت از رژیم غذایی، محدودیت مایعات در بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیوی که تحت همودیالیز قرار دارند امری ضروری می‌باشد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین الگوی توانمندسازی خانواده محور و تبعیت از رژیم غذایی در بیماران تحت همودیالیز صورت گرفته‌ است.
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی بود که بر روی ۶۰ بیمار تحت همودیالیز (۳۰ نفر در هر گروه) در سال ۱۳۹۵ در مشهد انجام شد. نمونه‌ها به روش در دسترس انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمون، قرار گرفتند. در گروه آزمون الگوی توانمندسازی خانواده محور وگروه کنترل مراقبت‌های رایج اجرا شد. ابزار مطالعه پرسش‌نامه جمعیت شناختی و تبعیت از رژیم غذایی بود که قبل و ۶ هفته بعد از مطالعه توسط افراد شرکت‌کننده در تحقیق تکمیل گردید. داده­ها با استفاده از نرم‌افزارversion ۱۶  SPSS و آزمون‌های آماری تی مستقل، کای اسکوئر، من ویتنی و با سطح معنی‌داری ۰/۰۵>p تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: در مجموع ۶۰ بیمار (۲۴مرد و ۳۶ زن) با میانگین سنی ۱۶/۷۷±۵۰/۹۳ سال وارد مطالعه شدند. میانگین نمره تبعیت از رژیم غذایی و مایعات قبل از مداخله بین دوگروه آزمون و کنترل تفاوت آماری معنی‌داری نداشت در حالیکه بعد از مداخله در گروه آزمون افزایش یافته بود که از لحاظ آماری معنی‌دار بود (۰/۰۰۱>p).
نتیجه‌گیری: گروهی که از الگوی توانمندسازی خانواده محور پیروی می­کردند، در مقایسه با گروه کنترل از رژیم غذایی و مایعات بیشتر تبعیت کردند، لذا انجام اقداماتی در جهت مشارکت خانواده بیماران احتمالاً با افزایش پذیرش تبعیت از رژیم غذایی و مایعات و بهبود نتایج درمان همراه خواهد بود.

محمد‌حسین سربی، بهاره بهاروند، فاطمه دهقان نیری، محمد رضا گل‌محمدی شورکی، ملینا جعفرزاده،
دوره ۳۰، شماره ۳ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: در مطالعات اخیر، تناقضاتی دربارۀ شیوع کلی سندرم پاهای بی­‌قرار در بیماران همودیالیز ذکر شده است. بنابراین هدف این مطالعه کمک به خاتمه ابهام در میزان شیوع سندرم پاهای بی­‌قرار در بیماران همودیالیز ایران به روش مروری نظام‌مند و متاآنالیز است.
روش بررسی: پژوهش حاضر بر اساس چک لیست PRISMA انجام شد. مستندات به دست آمده از بانک‌­های اطلاعاتی فارسی و انگلیسی زبان از جملهMagiran, Sid, Medilib, Iranmedex, Irandoc, Civilica, ISC, Web of science, Pubmed, Scopus, Springer و موتور جستجوگر Google Scholar با محدودیت زمانی سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۲ همراه بود. تمام مقالات مرور شده دارای معیار انتخاب، با چک لیست STROBE مورد ارزیابی کیفی قرار گرفته شدند. تجزیه و تحلیل داده‌­ها نیز با استفاده از مدل اثرات تصادفی به روش متاآنالیز توسط نرم‌­افزار Comprehensive Meta analysis (CMA-۲) انجام شد.
نتایج: در ۱۳ مطالعه با ۲۴۳۱ نمونۀ ایرانی، میزان شیوع سندرم پاهای بی­قرار در بیماران همودیالیز ۴۹/۶ درصد (فاصله اطمینان ۹۵ درصد: ۵۹/۳ -۳۹/۹) برآورد گردید. شیوع این اختلال در زنان ایرانی ۵۴/۲ درصد (فاصله اطمینان ۹۵ درصد: ۶۶/۳ -۴۱/۷) و در مردان ایرانی ۴۳/۵ درصد (فاصله اطمینان ۹۵ درصد: ۵۶/۳ -۳۱/۶) بود. بیشترین و کمترین شیوع سندرم پاهای بی­قرار به ترتیب در شهر یزد (۶۶/۴ درصد) و تهران (۳۵/۳ درصد) بود. هم‌چنین، تحلیل فرارگرسیون نشان داد که بین جنسیت، مناطق شهری، حجم نمونه و سن بیماران با شیوع سندرم پاهای بی­قرار ارتباط معناداری وجود دارد.
نتیجه‌گیری: شیوع سندرم پاهای بی­قرار در بیماران همودیالیز ایران بالا است که این موضوع توجه به تشخیص زودرس، پیشگیری و درمان این اختلال را در بزرگسالان همودیالیز را الزام می‌­دارد.

 
زکیه امینی، آزاده کمالی، سیما السادات حجازی، محمدرضا آرمات، مصطفی روشن روان،
دوره ۳۰، شماره ۵ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: خستگی یکی از آزاردهنده‌ترین شکایت‌های گزارش شده در افراد تحت درمان با همودیالیز می‌باشد، اما پایین بودن آگاهی کادر درمان از مداخلات مبتنی بر شواهد و از طرفی در دسترس نبودن اطلاعات به‌صورت منسجم در این زمینه یک مانع مهم در جهت انجام اقدامات موثر می‌باشد. از این‌رو پژوهشگر بر آن شد تا به بررسی مداخلات پرستاری مبتنی بر شواهد بر خستگی بیماران همودیالیزی در ایران بپردازد.
روش بررسی: جمع‌آوری اطلاعات در این مطالعه مرور سیستماتیک از طریق جستجو درپایگاه‌های اطلاعاتی ایرانداک، بانک مقالات پزشکی ایران, elmnet, SID, Google scholar, magiran , PubMed, Library Cochrane CINAHL، Scopus بدون محدوده زمانی و به زبان فارسی و انگلیسی صورت گرفت. در نهایت یافتههای هر مطالعه در فرم ورود اطلاعات به عنوان ابزار جمع‌آوری داده‌ها وارد و مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج: از میان ۱۱۹مقاله موجود، تعداد ۲۵ مقاله مرتبط بررسی گردید. این مطالعات در محدوده سال‌های۱۳۹۱ تا۱۳۹۸ انجام شده‌اند، و مداخلات مختلف را همچون انواع ماساژدرمانی، آروماتراپی، الگوهای مراقبتی، تغذیه درمانی، ورزش و خنده درمانی درجهت کاهش خستگی بیماران همودیالیزی مورد بررسی قرار داده‌اند. نتایج ارائه شده از مطالعات در زمینه کاهش خستگی بیانگر این است که کلیه مداخلات پیشنهاد شده می‌تواند در کاهش خستگی بیماران همودیالیزی موثر باشد.
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌ها در راستای اجرای عملکرد مبتنی بر شواهد، مطالعات مختلف افزایش تمایل به کنترل سلامت با استفاده از طب مکمل را نشان می‌دهند و بیانگر اهمیت تلفیق طب مکمل و بالین می‌باشد، با این وجود استفاده از آن در بالین مورد غفلت قرار گرفته است.

خاطره خیراللهی، رویا حمایتی، سید رسول نبوی‌نژاد،
دوره ۳۰، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: نارسایی مزمن کلیوی همان‌طور که بر روی سیستم‌های مختلف بدن تاثیر می‌گذارد می‌تواند موجب تغییرات عمده‌ای در حفره دهان شود، از این رو مطالعه حاضر با هدف مقایسه فراوانی تظاهرات دهانی در بیماران دیابتی و غیردیابتی تحت همودیالیز شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی ۶۰ بیمار تحت درمان همودیالیز مراجعه کننده به بخش‌های دیالیز بیمارستان‌های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران به دو گروه ۳۰ تایی؛ دیابتی و غیر دیابتی تقسیم شدند. معاینه حفره دهان با آینه، سوند، پروب و چراغ قوه صورت گرفت. سن، جنس، مدت زمان همودیالیز، علائم و نشانه‌های دهانی در چک‌لیست بیماران گردید. تجزیه و تحلیل داده‌ها توسط نرم‌افزار آماریversion ۱۶  SPSS و آزمون‌های آماری تی، فیشر و مجذورکای انجام شد.
نتایج: ۳۷ نفر (۶۱/۷ درصد) از بیماران مرد و ۲۳ نفر (۳۸/۳ درصد) زن بودند. میانگین سنی بیماران ۱۶/۱۵±۵۷/۱۷ سال (دامنه سنی ۸۸-۱۵ سال) بود. در گروه بیماران دیابتی، خشکی دهان (۷۶/۷ درصد) و در گروه بیماران غیردیابتی اروژن دندانی (۵۰ درصد) بیشترین فراوانی را داشت. اختلاف آماری معنی‌داری بین دو گروه در ابتلا به خشکی دهان و وجود کاندیدیازیس مشاهده شد (۰/۰۵>P).
نتیجه‌گیری: اثر ترکیبی دیابت و نارسایی کلیوی در بیماران همودیالیزی مبتلا به دیابت باعث افزایش عوارض دهانی در این افراد شده، لذا ارتباط نزدیک ما بین بیمار و تیم مراقبت سلامتی (پزشک و دندانپزشک) جهت تشخیص به‌موقع ضایعات دهانی می‌تواند به ارتقای سلامت دهان و نیز کیفیت زندگی بیماران و نهایتاً کاهش بار مالی بیماری کمک کند.
 


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به ماهنامه علمی پ‍ژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | SSU_Journals

Designed & Developed by : Yektaweb