۶۶ نتیجه برای قلب
سید خلیل فروزان نیا، حبیب ا… حسینی، منصور رفیعی، سید محمود صدربافقی، مصطفی متفکر، نادر نوریماجلان،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۳ )
چکیده
پیوند قلب اقدامی حیات بخش در بیماران مبتلا به نارسایی پیشرفته قلبی می باشد. در سالهای اخیر با پیشرفتهای بوجود آمده در زمینه جراحی قلب امکان انجام آن در کشور ما نیز فراهم شده است.
این گزارش معرفی بیماری ۵۳ ساله با تشخیص نارسایی قلب به علت کاردیومیوپاتی می باشد که به علت پاسخ ندادن به درمان طبی کاندید پیوند قلب گردیده و در بیمارستان افشار یزد تحت عمل جراحی پیوند ارتوتوپیک قرار گرفت. دهندهی قلب مردی ۳۵ ساله بود که به علت تصادف دچار ضربه مغزی و در نهایت مرگ مغزی شده بود. بیمار گیرنده یک هفته پس از عمل جراحی از بیمارستان مرخص و تحت درمان با داروهای مخصوص قرار گرفته و با پیگیری پس از یک سال بیمار مشکل خاصی ندارد. با ادامه فعالیت در زمینهی انجام پیوند قلب در این مرکز، بیماران کاندید پیوند قلب می توانند با امید بیشتری به زندگی ادامه دهند.
فاطمه کاسب، محمدحسین سلطانی، مسعود کیمیا گر، مصطفی حسینی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه : با توجه به تناقضات، خلاء اطلاعاتی و برخی از کاستیها در زمینه شناخت تاثیر ماکرونوترینتها بر پاسخهای قلبی- عروقی نظیر برون ده قلبی، ضربان قلب ، حجم ضربهای ، فشارخون سیستولیک ، فشارخون دیاستولیک و فشار متوسط شریانی تحقیق حاضر در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال ۱۳۸۰ صورت پذیرفت.
روش بررسی : این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی روی ۱۰ فرد سالم و ۱۵ فرد دیابتی نوع II انجام و پاسخ های قلبی - عروقی، قبل و تغییرات آن تا ۵ مرحله یعنی ۱۵،۳۰،۶۰،۹۰و۱۲۰ دقیقه بعد از مصرف نشاسته گندم، کازئینات سدیم و روغن زیتون تعیین شد.میزان کالری درشت مغذیها ۱۰کیلو کالری به ازای هر کیلوگرم وزن مطلوب بدن بود.دادهها با آزمونهای آماری آنالیز واریانس دو طرفه با اندازهگیریهای تکراری، t مستقل و t زوج مورد قضاوت قرار گرفت.
یافتهها: ۱۰ فرد سالم (۴ زن و ۶ مرد) در سنین ۸/۵± ۶/۳۶ و نمایه توده بدن kg/m۲ ۲/۱±۲۴ و ۱۵ فرد دیابتی نوع II (۴ زن و ۱۱ مرد) در سنین ۲/۵± ۹/۳۸ سال و نمایه توده بدن kg/m۲ ۶/۱±۲۴ مورد بررسی قرار گرفتند. مصرف ماکرونوترینتها در افراد سالم سبب افزایش معنیدار و تدریجی در برون ده قلبی شد (۰۵/۰P<)، در حالیکه در افراد دیابتی تغییرات برون ده قلبی معنیدار نبود. در افراد سالم فشارخون سیستولیک و فشار متوسط شریانی بعداز دریافت ماکرونوترینتها افزایش یافت (۰۵/۰ p<) ، در حالی که فشارخون سیستولیک افراد دیابتی کاهش یافت (۰۵/۰ P<) و فشا ر متوسط شریانی افت معنیداری نشان داد(۰۵/۰ p<).در هر دو گروه فشارخون دیاستولیک تغییری نشان نداد.
نتیجهگیری: پاسخ های قلبی – عروقی افراد سالم و دیابتی نوع II بعد از دریافت ماکرونوترینتها اختلاف معنیداری نشان داد
(۰۵/۰ p<).بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت که دیابت در همان مراحل اولیه سیستم قلبی – عروقی این بیماران را درگیر میسازد. اما تحقیقات دیگری با تعداد نمونهی بیشتر توصیه میشود.
سیدمحمد محمدی، اشرف امین الرعایا، حسن رضوانیان، علی کچویی، مسعود امینی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۸۴ )
چکیده
مقدمه : هیپرهموسیستئینمی ریسک بیماری قلبی،عروقی در افراد دیابتی را افزایش میدهد. هدف از این مطالعه تعیین سطح هموسیستئین پلاسما در بیماران دیابتی تیپ II در مقایسه با افراد کنترل و ارزیابی رابطه آن با شدت هیپرگلیسمی بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مورد شاهدی و بر روی ۳۹ بیمار دیابتی تیپ II ، ۲۷ بیمار دچار اختلال تحمل گلوکز و ۲۳ فرد سالم مراجعهکننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد. همه افراد تحت معاینه بالینی قرار گرفته و بعد از حداقل ۱۰ ساعت Fasting شبانه نمونه خون جهت اندازهگیری FPG ، HbA۱c، هموسیستئین، کراتینین، کلسترول، تریگلیسرید و HDL گرفته شد. میانگین سطح هموسیستئین پلاسما در ۳ گروه با استفاده از ANOVA یک طرفه مقایسه شد و رابطه بین سطح هموسیستئین پلاسما و HbA۱c براساس ضریب همبستگی پیرسون محاسبه گردید.
نتایـج: میانگیـن سطح هموسیستئین پلاسما در ۳ گروه با یکدیگر اختلاف معنیدار نداشت ودر افراد دیابتی نیز بین سطح هموسیستئین پلاسما با درصد HbA۱c رابطه معنیداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: به نظر میرسد ابتلای به دیابت سطح هموسیستئین پلاسما را تحت تأثیر قرار نمیدهد. همچنین بین شدت هیپرگلیسمی با سطح هموسیستئین پلاسما رابطهای وجود ندارد.
حسن نقی زاده، محمد اسماعیل افضل پور، حسین اکبرزاده،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۸۸ )
چکیده
مقدمه: اعتقاد بر این است که برنامه های تمرینی طولانی مدت و شدید به سبب تولید رادیکال های آزاد و دیگر گونه های فعال اکسیژن، ممکن است باعث آسیب به بافت ها شود. در حال حاضر در ارتباط با ظرفیت آنتی اکسیدانی ورزشکاران رشته باستانی هنوز تحقیقات کافی صورت نگرفته است، لذا هدف تحقیق حاضر مقایسه شاخص های آنتی اکسیدانی و عوامل خطرزای قلبی- عروقی ورزشکاران رشته زورخانه (باستانی کاران) با افراد غیر ورزشکار است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه تحلیلی از نوع کوهورت تاریخی می باشد که ۱۴ نفر باستانی کار سالم که در ۶ ماهه قبل از تحقیق به طور مداوم هفته ای حداقل ۳ جلسه ۴۵ دقیقه ای در تمرینات رشته باستانی شرکت کرده بودند و ۲۰ غیرورزشکار که در دوره مشابه در فعالیت های ورزشی منظم شرکت نداشتند، در تحقیق شرکت کردند. تمامی متغیرهای وابسته تحقیق بوسیله روش های آزمایشگاهی و آنزیماتیک استاندارد و با استفاده از کیت شرکت پارس آزمون اندازه گیری گردیدند. برای مقایسه بین دو گروه از آزمون t مستقل در سطح معنی داری ۰۵/۰ =α استفاده شد.
نتایج: یافته ها نشان داد که ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (TAC) و اوج توان بی هوازی پاها در باستانی کاران بطور معنی دار بالاتر (۰۵/۰P<) از افراد غیرورزشکار؛ و فعالیت آنزیم سوپراکساید دیسموتاز (SOD) دو گروه نیز تقریباً معنی دار (۰۵/۰P<) می باشد و در دیگر شاخص ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد(۰۵/۰P>).
نتیجه گیری: به طور کلی یافته های تحقیق حاکی از آن است که پرداختن به ورزش های زورخانه ای باعث بهبود سیستم
آنتی اکسیدانی و ایمنی بدن شده و ورزشکاران این رشته از ظرفیت آنتی اکسیدانی بالاتری نسبت به غیرورزشکاران برخوردارند.
مهدی فصیحی رامندی، سمیه حق پرست،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: جهش G به A در ژن KCNJ۱۱، زیرواحد سازنده منفذ کانال پتاسیمی حساس به ATP، باعث تبدیل اسیدآمینه گلوتامات(E) به لیزین در کدون شماره ۲۳ میشود. این جانشینی موجب افزایش خطر ابتلا به دیابت میشود، اما نقش آن در بیماریهای قلبی عروقی همچنان ناشناخته است. در این مطالعه فرضیه تاثیر این پلیمورفیسم در ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی مورد بررسی قرار گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه پلیمورفیسم E۲۳K KCNJ۱۱ با روش PCR-RFLP بر روی جامعه مورد پژوهش، شامل ۷۳ بیمار و ۵۵ شاهد سالم مورد بررسی قرار گرفت و پروفایل لیپیدی سرم و قند خون ناشتای این افراد اندازه گیری شد.
نتایج: در بین بیماران، فراوانی آلل A بیشتر(۹/۳۴% در مقابل ۴/۲۶%) و فراوانی آلل G کمتر(۱/۶۵% در برابر۶/۷۳%) از گروه شاهد بود. هیچ اختلاف معنیداری بین دو گروه از نظر فراوانی آللها وجود نداشت(۰۵/۰(P>، همچنین هیچگونه اختلاف معنیداری بین دو گروه، از لحاظ فراوانی ژنوتیپهای GG (۵/۴۲% در مقابل ۴/۵۶%) وGA+AA (۵/۵۷ در برابر ۶/۴۳%) یافت نشد(۰۵/۰ (P>.
نتیجهگیری: پلیمورفیسم E۲۳K در ژن Kcnj۱۱ هیچ ارتباط معنی داری با خطر ابتلا به بیماری قلبی عروقی ندارد
مصطفی بهجتی اردکانی، وجیهه مدرسی، شهاب رحیم پور، محمدامین بهجتی اردکانی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: با وجود کشف انسولین و بهبود مراقبتهای بهداشتی در مورد دیابت، هنوز مالفورماسیونهای مادرزادی در این بیماران، شیوع بیشتری نسبت به جمعیت عمومی دارد. هدف از این پژوهش، تشخیص بیماریهای مادرزادی قلب در نوزادان مادران دیابتیک میباشد.
روش بررسی: در یک بررسی آینده نگر، ۷۵ نوزاد رسیده مادر دیابتیک که بصورت متوالی انتخاب شده بودند، تحت اکوکاردیوگرافی داپلر رنگی با دستگاه Vivid۳ GE قرار گرفتند. نوزادان بر اساس نوع دیابت مادری و وزن هنگام تولد به گروههای فرعی تقسیم شدند گروهها شامل: نوزادان مادران دیابت ماقبل بارداری(Pregestational)، دیابت بارداری(Gestational)، نوزادان دارای وزن طبیعی، وزن بالای غیرطبیعی و وزن پایین غیرطبیعی بودند. جهت تجزیه و تحلیل یافتهها از آزمونهای آماری
Fisher exact و Chi-square استفاده شد.
نتایج: ۴۹ نفر(۶۵%) شیرخوار مادر دیابتیک از نوع بارداری و ۲۶ نفر (۳۵%) از نوع دیابت ماقبل بارداری بودند. از نظر وزن هنگام تولد، ۵۵ مورد(۷۳%) وزن در محدوده طبیعی، ۱۴ مورد(۱۹%) وزن بالای غیرطبیعی و ۶ مورد(۸%) وزن غیرطبیعی پایین داشتند. شایعترین یافتههای اکوکاردیوگرافیک عبارتند از: کانال شریانی باز(PDA) در ۴۱ مورد(۷/۵۴%)، هیپرتروفیک کاردیومیوپاتی(HCM) در ۱۸ مورد(۲۴%)، نقص بین بطنی در ۳ مورد(۴%)، نقص بین دهلیزی در ۲ مورد(۷/۲%)، کوآرکتاسیون آئورت در ۱ مورد(۳۳/۱%)، جابجایی شرائین بزرگ در ۱ مورد(۳۳/۱%) بطورکلی انسیدانس بیماریهای قلب بدون در نظرگرفتن PDA و HCM، ۳/۹% بود. انسیدانس بیماریهای مادرزادی قلب در نوزادان با وزن بالای طبیعی بیشتر از نوزادان با وزن طبیعی بود(۰۰۱/۰P<). همچنین انسیدانس بیماریهای مادرزادی قلب در نوزادان مادران دیابتیک قبل از بارداری بیشتر از دیابت بارداری بود(۰۰۴/۰P=).
نتیجهگیری: یافتههای ما نشان داد که نوزادان مادران دیابتیک در معرض ریسک بالای بیماریهای مادرزادی قلب هستند و اکوکاردیوگرافی ترانس توراسیک جهت غربالگری بیماریهای مادرزادی قلب در شیرخواران مادران دیابتیک توصیه میشود.
ابراهیم مسعودنیا، سید خلیل فروزان نیا، مرضیه منتظری،
دوره ۱۹، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: این مطالعه با هدف تبیین رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده و پایبندی بیماران قلبی به توصیههای پزشکی بعد از جراحی بایپس انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر در قالب یک طرح پیمایشی و به صورت مقطعی انجام شد. دادههای این مطالعه از ۷۵ نفر از بیمارانی که جراحی بایپس را در بیمارستان افشار انجام داده بودند جمعآوری شد. ابزار سنجش گردآوری دادهها نیز مقیاس حمایت اجتماعی(SSS) و پرسشنامه پایبندی به توصیههای پزشکی بود و برای تحلیل دادهها از آزمونهای همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون لجستیک استفاده شد.
نتایج: همبستگی مثبت و معناداری بین حمایت اجتماعی ادراک شده کلی و پایبندی بیماران قلبی به توصیههای پزشکی(۰۱/۰>P) و نیز مولفههای حمایت ادراک شده از سوی دیگران مهم(۰۵/۰ >P) و حمایت ادراک شده از سوی خانواده (۰۵/۰>P) وجود داشت. تحلیل رگرسیون لوجستیک چندگانه به روش سلسله مراتبی نیز نشان داد که متغیرهای اجتماعی جمعیت شناختی(مرحله ۱)، ۹/۹ درصد و متغیر حمایت اجتماعی(مرحله ۲)، ۸/۵ درصد از واریانس پای بندی به توصیههای پزشکی را تبیین کردند.
نتیجهگیری: متغیر حمایت اجتماعی تاثیر بسزایی بر پایبند بیماران قلبی به توصیههای پزشکی دارد. بنابراین، به منظور تقویت پایبندی بیماران قلبی به توصیههای پزشکی در مداخلههای رفتاری، توجه به حمایت اجتماعی ادراک شده ضروری است.
مهدی حدادزاده، محمدحسن نعمتی، هدایت ا... اخلاق، محمدحسن عبداللهی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: استفاده از هیپوترمی برای اعمال جراحی قلب روش معمول و سنتی ببب بوده و تکنیک جدید نرموترمیک یا به عبارتی سرد نکردن بیمار روش جدیدی است که بر خلاف روش هیپوترمیک که تاکنون مطالعات زیادی در مورد عوارض بعد از عمل آن صورت گرفته در این زمینه تحقیقات زیادی انجام نشده است. هدف از این مطالعه بررسی مقایسهای این دو روش از نظر عوارض بعد از عمل میباشد.
روش بررسی: در این تحقیق تعداد ۶۰ بیمار که نیازمندCABG(Coronary Artery Bypass Graft) بودند بصورت راندوم به دو گروه هیپوترمیک و نرموترمیک تقسیم شدند و بعد از عمل از نظر عوارض کلیوی، تنفسی، عصبی و میزان خونریزی مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج: در گروه هیپوترمیک ۸۰ درصد مرد و در گروه نرموترمیک ۸۶ درصد مرد بودند(۳۶/۰P=). متوسط سنی گروه هیپوترمیک ۴/۵۶ و نرموترمیک ۱/۵۶ بود. دو گروه از نظر دمای مرکزی بدن بعد از عمل(۹۷/۰P=) و لرزش بعد از عمل(۳۳/۰P=) و نیاز به نیپراید جهت گرم کردن تفاوتی نداشتند ولی نیاز به اینوتروپ در گروه هیپوترمیک بیشتر بود(۰۵/۰>(P. از نظر میزان دریافت مایع برون ده ادراری و آزمایشات بعد از عمل دو گروه مشابه بودند. میزان خونریزی و نیاز به تزریق خون نیز در دو گروه مشابه بود(۸۶/۰P=). میزان فلج عصب فرینک بطور واضحی در گروه هیپوترمیک بیشتر بود(۰۱۲/۰=P) عوارض عصبی و مدت زمان بستری در ICU(۴۷/۰=P) نیز بین دو گروه مشابه بود
نتیجهگیری: با توجه به کمتر بودن میزان فلج عصب فرینک در گروه هیپوترمیک که میتواند عوارض تنفسی بعد از عمل را کاهش دهد بنظر میرسد که روش نرموترمیک جایگزین مناسبی برای روش هیپوترمیک میباشد
مرضیه اکبرزاده، طاهره نادری، محمد حسین دباغ منش، حمیدرضا طباطبایی، زهرا زارع،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: در مبتلایان به سندرم تخمدان پلیکیستیک هیپرانسولینمی، مقاومت به انسولین، دیس لپیدمی و هیپرگلیسمی، احتمال افزایش خطر بیماریهای عروق کرونر را دارند. این مطالعه با هدف بررسی عوامل خطرزای بیماریهای قلبی و عروقی بر حسب فنوتیپهای سندرم تخمدان پلیکیستیک در شیراز میباشد
روش بررسی: مطالعهای توصیفی مقطعی بر روی ۳۲۰۰ دانش آموزان دختر ۱۸-۱۴ ساله انجام گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، علایم بالینی افزایش اندروژن(اکنه، هیرسوتیسم، الوپسی)، سونوگرافی از نظر وجود کیست انجام گردید. آزمایشات شامل: پرولاکتین، دیهیدرواپی آندرستن دیون سولفات، قندخون ناشتا، قندخون دو ساعت بعد، تریگلیسرید، کلسترول و لیپوپروتئین باچگالی بالا بوده است. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS با version ۱۱,۵ و آزمونهای آماری مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: میانگین سرمی کلسترول در ۴ نوع فنوتیپ سندرم تخمدان پلیکیستیک با افراد غیرمبتلا ارتباط آماری معنیداری داشته است و میانگین سرمی کلسترول در فنوتیپ هیپرآندروژنیسم و الیگومنوره و تخمدان پلیکیستیک(۲۸/۳۰±۰۹/۱۹۵) بیش از سایر فنوتیپها بود. میانگین سرمی کلسترول و لیپوپروتئین با چگالی کم(LDL-C ) بطور معنیداری در افراد مبتلا با فنوتیپ هیپرآندروژنیسم و تخمدان پلیکیستیک(۲۷/۲۶±۰۴۶/۱۳۰) و فنوتیپ هیپرآندروژنیسم و الیگومنوره و سندرم تخمدان پلیکیستیک(۳۴/۲۸±۵۸/۱۳۸) در مقایسه با افراد غیرمبتلا بالاتر است. میانگین سرمی قند خون دو ساعت بعد در تمام فنوتیپها بالاتر از افراد غیرمبتلا بوده است و در فنوتیپ الیگومنوره و تخمدان پلیکیستیک(۹۸/۲۰±۰۳/۸۹ در مقابل ۹۷/۱۲±۵۱/۸۷) ارتباط با افراد غیرمبتلا معنیدار شد.
نتیجهگیری: برخی عوامل بیوشیمیایی که خطر بیماریهای قلبی و عروقی را بالا میبرد در مبتلایان به سندرم تخمدان پلیکیستیک افزایش داشته است که در برنامههای پیشگیری از این بیماریها باید مورد توجه قرار گیرند.
امید مرادی مقدم، علیرضا صداقت، محمد نیاکان، محمدرضا حاجی اسماعیلی، شهرام سیفی، رضا سلیمانی راد،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
سندرم بروگادا از علل ناشایع ایست قلبی ناگهانی است. این سندرم یک الگوی الکتروکاردیوگرافیک منحصربهفرد دارد که با بالا رفتن قطعه ST به صورت Down Sloping در لیدهای پرهکوردیال راست، طرح مشابه بلوک شاخهای راست به ویژه در لیدهای جانبی و بالا رفتن نقطه j تظاهر میکند. باید این سندرم را از عوامل تریگرکننده شناخت و در بیهوشی عمومی این بیماران از عوامل تریگرکننده پرهیز کرد. بیمار آقای ۳۹ سالهای است که به دلیل ایست قلبی ناگهانی در اورژانس تحت احیای قلبی ریوی (CPR) قرار گرفت و پس از احیای موفق، به بخش مراقبتهای ویژه (ICU) منتقل و با تشخیص هیپوکسیک ایسکمیک انسفالوپاتی تحت درمان قرار گرفت. بررسیهای تکمیلی با مشاوره الکتروفیزیولوژیست تشخیص سندرم بروگادا را قطعی کرد. در ویزیت قبل از عمل بیماران با سابقه خانوادگی ایست قلبی ناگهانی، بایستی این سندرم را مدنظر داشت و در بیهوشی این بیماران از عوامل مساعد کننده آریتمی نظیر تب، برادیکاردی، اختلالات الکترولیتی به خصوص اختلالات پتاسیم و کلسیم اجتناب کرد و یا در صورت وجود درمان نمود.
مهدی حداد زاده، محمدحسن عبداللهی، سید خلیل فروزان نیا، آزاده سیف الدینی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: مصرف مواد اپیوئیدی یکی از مشکلات اصلی اجتماعی و بهداشتی در بسیاری از نقاط دنیا بخصوص ایران میباشد. اطلاعات اندکی در مورد اثرات مصرف مواد مخدر (اعتیاد) بر عوارض کوتاه مدت پس از عمل بای پس عروق کرونر (CABG) و میزان خونریزی وجود دارد. لذا هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین اعتیاد و عوارض کوتاهمدت و میزان خونریزی بعد از عمل میباشد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی ـ تحلیلی میباشد که در آن ۱۰۰ بیمار مرد که تحت عمل (OPCAB: Off-Pump CABG) در بیمارستان افشار یزد قرار گرفتند، طی ۳ ماه جهت بررسی عوارض کوتاه مدت پیگیری شدند. میزان Hb، Plt، PT و PTT، قبل و بعد از عمل و میزان خونریزی و میزان خون دریافتی پس از عمل ثبت شد. در نهایت دادهها به دست آمده توسط آزمونهای Chisquare ، Fisher و Exact مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایج: در این مطالعه از۱۰۰ بیمار مورد بررسی (به صورت متوالی)، ۳۰ نفر مصرف کننده و ۷۰ نفر غیرمصرف کننده مواد مخدر بودند. افراد دو گروه همه مرد بوده و از نظر شاخصهایی چون فشار خون، دیابت، چربی خون بالا، سابقه فامیلی بیماری قلبی، استفاده از رگ LIMA و NYHA functional class قبل از عمل مشابه بودند. افراد مصرف کننده مواد مخدر سن کمتری نسبت به افراد غیرمصرف کننده داشتند (۰۰۱/۰p=)، همچنین اغلب افراد مصرفکننده مواد مخدر سیگاری بودند (۰۰/۰p=). از نظر رژیم غذایی و دارویی پس از عمل، گروه مصرف کننده مواد مخدر به طور معنیداری کمتر از گروه غیرمصرف کننده رعایت میکردند (۰۰/۰p=). بعد از عمل، عوارض ریوی (۰۱۶/۰p=)، عصبی (۰۰۷/۰p=) و عفونی (۰۵۰/۰p=) در گروه مصرف کننده مواد مخدر به طور معنیداری بیشتر بود.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده از این مطالعه و سایر مطالعات مشابه، مصرف مواد مخدر در بیماران قلبی عروقی قابل توجه است و با توجه به پیامدهای پس از عمل در مصرف کنندگان آنها لازم است مطالعات بیشتری در این زمینه انجام شود.
ابراهیم مسعودنیا، ابراهیم صالح آبادی، زهرالسادات خاکزاد،
دوره ۲۱، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: یکی از مسایل اساسی در ارتباط با بیمارانی که تحت جراحی بای پس قرار میگیرند، نارسایی در بهبود آنها بعد از عمل جراحی است. تأخیر در بهبود بیماران بعد از جراحی، برآیندهای منفی بالینی، روانی و اقتصادی متعددی هم برای بیمار و هم برای تأمینکننده مراقبت پزشکی به دنبال دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین شبکههای اجتماعی و سرعت بهبود بیماران قلبی عروقی بعد از جراحی بای پس انجام شده است.
روش بررسی: این پژوهش در قالب یک طرح پیمایشی و به صورت مقطعی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران قلبی کرونر بود که جراحی بای پس را انجام داده بودند. معیار ورود بیماران، سپری شدن دست کم یک هفته از عمل جراحی آنها بود. دادهها با استفاده از شاخص شبکه اجتماعی برکمن و سیم (BSSNI) و پرسشنامه محققساخته سرعت بهبود بیماری جمعآوری شد و با استفاده از نرمافزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: تفاوت معنیداری بین بیماران با سرعت بهبودی بالا و سرعت بهبودی پایین از نظر شبکه اجتماعی (۰۱/۰>p) وجود داشت.
نتیجهگیری: بیماران با سرعت بهبودی بالا، از گستره بالاتر شبکه اجتماعی در مقایسه با بیماران با سرعت بهبودی پایین برخوردار بودند. این نتیجه نشان داد که شبکههای اجتماعی از جمله عوامل مؤثر در مداخلههای رفتاری و اجتماعی با هدف افزایش سرعت بهبود بیماران قلبی ـ عروقی بعد از جراحی بای پس میتواند باشد.
منصور اسمعیلی دهج، زهرا خواجه بهابادی، محمد ابراهیم رضوانی،
دوره ۲۱، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: امروزه ثابت شده است که داروهای گیاهی همانند داروهای سنتتیک دارای عوارض جانبی هستند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر مصرف آنغوزه در مقادیری که اکثر مطالعات قبلی استفاده کردهاند، بر پارامترهای بیوشمیایی طبعیی کبدی، کلیوی، قلبی و خونی رت بود.
روش بررسی: ۴۰ سر رت نر نژاد ویستار با میانگین وزنی ۳۰۰ گرم به ۵ گروه ۸ تایی تقسیم شدند. گروه ۱ به عنوان گروه کنترل و سایر گروههای مورد مطالعه به عنوان گروههای پیش درمان به مدت یک ماه به ترتیب با mg/kg ۵/۱۲، ۲۵، ۵۰ و ۱۰۰ آنغوزه پیش درمان شدند. سپس نمونه خون رتها جهت اندازهگیری پارامترهای کبدی (ALP, ALT, AST)، کلیوی (Urea, Cr)، قلبی (CPK) و خونی (Pt, Ptt) جمعآوری شد. با وارد کردن کانول فشار به داخل شریان کاروتید و چسباندن الکترودهایی به دست راست و پای چپ به ترتیب فشارهای خونی ثبت و لید دو نوار قلبی مانیتور گردید. برای تجزیه و تحلیل داده از آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه و نرمافزار Graphpad Prism نسخه ۵ استفاده شد.
نتایج: سطح پلاسمایی AST، CPK و Ptt به طور معنیداری در گروههای پیش درمان با آنغوزه کاهش یافت (۰۵/۰(p<. با افزایش دوز مصرفی آنغوزه غلظت پلاسمایی اوره به طور معنیدار کاهش (۰۵/۰(p< و غلظت پلاسمایی کراتینین و فشارهای خونی شامل سیستول، دیاستول و متوسط شریانی به طور غیرمعنیداری افزایش یافت.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه پیشنهاد میکنند که احتمالاً مصرف مقادیر کم (mg/kg ۲۵) آنغوزه فاقد عوارض جانبی و حتی مفید برای سلامت و مصرف مقادیر زیاد (mg/kg ۱۰۰) آن باعث بروز عوارض جانبی میگردد. از اینرو نیاز به تحقیقات گستردهتری در این زمینه است.
زهرا پورموحد، مرضیه بیات پور، تورج بابایی، هومن بخشنده آبکنار، زهره کلانی،
دوره ۲۱، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه:. جراحی قلب باز با استفاده از پمپ قلبی ریوی همراه با هیپوترمی انجام می شود. اندازهگیری دمای بدن حین هیپوترمی بسیار مهم است. لذا این مطالعه با هدف تعیین و مقایسه میزان درجه حرارت مری با دمای گوش و مقعد در کودکان تحت جراحی قلب باز انجام شد.
روش بررسی: مطالعه توصیفی تحلیلی حاضر، به روش نمونهگیری آسان مبتنی بر هدف بر روی ۷۰ بیمار زیر ۱۲ سال کاندیدای جراحی قلب باز انجام شد. بعد از پذیرش بیمار و انجام اینداکشن بیهوشی، دمای مری و مقعد و گوش توسط ترمومتر در سه مرحله قبل از پمپ قلبی ریوی، حین هیپوترمی و بعد از جدا شدن از پمپ، اندازهگیری و ثبت شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۱۶ و آزمونهای paired T-test و آنالیز واریانس (Anova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: میانگین دمای بدن در سه محل گوش، مری و مقعد یکسان نبود و در دمای دو گوش راست و چپ اختلاف معنیداری مشاهده نشد، اما اختلاف دمای مری، مقعد و گوش معنیدار بود(۰۰۱/۰p<). بر اساس نمودار تغییرات دما در مرحله هیپوترمی میزان کاهش دمای دو گوش بیش از مری و مقعد، و در مقعد بیش از مری بوده است. در واقع در فاز هیپوترمی مری کمترین میزان کاهش را داشته است.
نتیجه گیری: هر سه محل گوش، مری و مقعد نسبت به تغییر دما حساس بوده اما از آنجا که اختلاف دمای بین محلهای مورد نظر در سه مرحله قبل، حین و بعد از هیپوترمی یکسان نبوده است، لذا نمیتوان از دمای یک محل به تنهایی برای اندازهگیری دمای محلهای دیگر استفاده نمود.
مهری خاتمی، زهرا قانعی یخدان،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: سندرم بروگادا یکی از دلایل ژنتیکی مرگهای ناگهانی قلبی در نتیجه فیبریله شدن بطن است. در سطح مولکولی جهشهایی که در ژن SCN۵A کدکننده زیر واحد آلفای کانال سدیم سلولهای قلب رخ میدهند، باعث بروز علایم سندرم بروگادا میشوند. هرگونه اختلال در زنجیرههای تنفسی میتوکندری باعث نقص در عملکرد کانالهای قلب میشود، هدف مطالعه حاضر بررسی جهشهای بخشی از ژنوم میتوکندری شامل ژنهای CoxII، سیتوکروم b و tRNAGlu در بیماران است.
روش بررسی: در این تحقیق، از یک خانواده مبتلا با ۵ عضو و ۱۵ بیمار تکگیر مبتلا به سندرم بروگادا نمونه خون گرفته شد و برای غربالگری جهشهای mtDNA، ژنهای میتوکندریایی CoxII، سیتوکروم B و tRNAGlu با استفاده از آنالیزهای PCR-SSCP بررسی گردید و برای تشخیص جایگاه دقیق جهشهای احتمالی، نمونه بیمارانی که الگوی باندی متفاوت داشتند، تعیین توالی شدند.
نتایج: در خانواده مورد مطالعه، یک جهش جدید و هموپلاسمی (T۸۲۵۸C) در ژن CoxII بیماران یافت شد که این جهش جدید باعث تغییر اسید آمینه فنیل آلانین به لوسین در دومین قلمرو (Domain) این پروتئین میشود. در بیماران غیرخویشاوند نیز ۳ جهش را یافت شد که شامل یک جهش هموپلاسمی و حفاظت شده در ژن tRNA اسید گلوتامیک (T۱۴۶۸۷C)، یک جهش جدید هتروپلاسمی در سیتوکروم b (G۱۴۸۳۸A) و یک جابجایی هموپلاسمی C۱۴۷۶۶T میباشد.
نتیجهگیری: چون جهشهای گزارش شده فقط در بیماران مشاهده شدند، میتوان این جهشها را به عنوان کاندید و عامل خطری مهم در بیماریزایی این سندرم معرفی کرد که احتمالاً در سنتز ATP میتوکندری سلولهای قلبی اختلال ایجاد میکنند و در بروز حالات وخیم بیماری نقش دارند.
فاطمه محمدی، مسعود ویسی، فاطمه حیدری، حاجیه شهبازیان، مجید محمدشاهی،
دوره ۲۲، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: بیماریهای قلبی- عروقی در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ شیوع بالایی دارد. با توجه به نقش پروبیوتیکها در کنترل التهاب و تعدیل الگوی لیپیدی، مطالعه حاضر به بررسی اثر ماست پروبیوتیک و ماست معمولی بر فاکتورهای التهابی و الگوی لیپیدی در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ میپردازد.
روش بررسی: در این مطالعه ۴۴ بیمار مبتلا به دیابت نوع ۲ به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و شاهد تحت بررسی قرار گرفتند. بیماران گروه مداخله روزانه ۳۰۰ گرم ماست پروبیوتیک (حاوی باکتریهای لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس La-۵ و بیفیدوباکتریوم لاکتیس Bb-۱۲) و گروه شاهد ۳۰۰ گرم ماست معمولی به مدت ۸ هفته دریافت کردند. دادههای تن سنجی، دریافت غذایی، فاکتورهای التهابی و الگوی لیپیدی در ابتدا و انتهای مطالعه اندازهگیری شد.
نتایج: دریافت پروبیوتیک به صورت معنیداری درصد هموگلوبین گلیکوزیله را کاهش داد (۰۳۲/۰p=). همچنین سطح سرمی TNF-α و شاخص آتروژنیک LDL-c / HDL-c نیز در انتهای ۸ هفته مداخله به صورت معنیداری کاهش یافت (به ترتیب ۰۴۰/۰p= و ۰۰۲/۰p=). سطح سرمی کلسترول HDL به صورت معنیداری در گروه دریافت کننده ماست پروبیوتیک افزایش یافت (۰۰۷/۰p=). تفاوت آماری معنیداری در شاخصهای بیوشیمیایی در گروه دریافت کننده ماست معمولی مشاهده نشد (۰۵/۰p>).
نتیجهگیری: دریافت ماست پروبیوتیک سبب بهبود الگوی لیپیدی و برخی عوامل التهابی در بیماران دیابتی نوع ۲ شد و سطح هموگلوبین گلیکوزیله را نیز به صورت معنیدار کاهش داد. پیشنهاد میشود ماست پروبیوتیک که ممکن است در کاهش عوامل خطر بیماریهای قلبی- عروقی در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ مؤثر باشد، در رژیم غذایی بیماران منظور گردد.
غزاله امیدی، ایرج صالحی، شیرین مرادخانی،
دوره ۲۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: دیابت شایعترین بیماری غیرواگیر دنیا است که در ایران بیش از ۳ میلیون نفر به آن مبتلا هستند. از دوران باستان، گیاهان دارویی در درمان دیابت مورد استفاده قرار میگرفتند. در این مطالعه تاثیر عصاره هیدروالکلی مقل ازرق بر آنزیمهای قلبی، پروفایل لیپیدی و گلوکز خون در موش صحرایی دیابتی مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه ۳۲ سر موش ویستار نر به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، دیابتی، سالم و دیابتی تیمار شده با عصاره هیدروالکلی مقل ازرق (mg/kg۳۰۰) تقسیم شدند. القای دیابت توسط استرپتوزوتوسین (mg/kg/ip۶۰) انجام شد. پس از ۳ ماه تیمار حیوانات میزان گلوکز، LDH، CPK،ALP،LDL ،HDL ، کلسترول و تریگلیسرید خون، سنجش و دادهها به کمک آزمون تحلیل واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل گردید.
نتایج: در گروههای تیمار شده با عصاره مقل ازرق گلوکز خون و سطح سرمیLDL ، ALP، CPK و LDH به صورت معنیداری افزایش یافت. همچنین سطح کلسترول خون و HDL در گروههای تیمار با عصاره کاهش معنیداری را نسبت به گروه کنترل دیابتی نشان داد (۰۵/۰>p)، در حالی که تاثیر عصاره بر سطح تریگلیسرید خون معنیدار نبود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، عصاره مقل ازرق در دیابت تأثیری نداشت و در برخی موارد دارای اثر منفی نیز بود.
فرهاد اصغری، عباس صادقی، فواد مهربان، سجاد سعادت،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: اولین و شایعترین علت مرگ و میر در ایران بیماریهای قلبی و عروقی میباشد که میتواند متأثر از عوامل گوناگونی باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه و ارتباط حمایتهای اجتماعی و راهبردهای مقابلهای در بیماران با تشخیص سکته قلبی و افراد سالم در شهرستان رشت انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی میباشد. افراد مورد مطالعه شامل ۱۲۵ مرد سالم در گروه سنی ۴۰ تا ۹۰ ساله شهرستان رشت بودند که به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، انتخاب شدند و ۱۲۵ بیمار با تشخیص سکته قلبی بودند که در بین گروه سنی ۴۰ تا ۹۰ سال قرار داشتند و در ۵ ماه اول سال ۱۳۹۲ در بیمارستان دکتر حشمت رشت بستری شده بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه راهبردهای مقابلهای کارور و پرسشنامه حمایتهای اجتماعی ادراک شده فیلیپس استفاده شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۱۸ تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین حمایتهای اجتماعی و راهبردهای مقابلهای مسئله محور در افراد سالم و افراد با تشخیص سکته قلبی ارتباط معنیداری وجود دارد. نتایج دیگر نشان داد که بین افراد سالم و افراد با تشخیص سکته قلبی در نمره کلی حمایتهای اجتماعی ادراک شده، راهبردهای مقابلهای مسئله محور و هیجان محور در دو گروه تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتیجهگیری: متغیرهای حمایتهای اجتماعی و راهبردهای مقابله با استرس در پیشگیری از بیماریهای قلبی و عروقی نقش اساسی دارند که لازم است به آنها توجه شود.
حمداله دلاویز، پوران داودی، محمد شریفطالبیانپو، پرستو راد، حسین صادقی،
دوره ۲۳، شماره ۷ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: در این تحقیق اثر رزوراترول بر تغییرات بافتی قلب جنین و سطح سرمی آنزیمهای آلانین آمینو ترانسفراز و آسپارتات آمینو ترانسفراز موشهای باردار متعاقب پره اکلامپسی، مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، ۳۶ سر موش صحرایی ماده باردار، نژاد اسپراگ-دالی به چهار گروه مساوی تقسیم شدند. به گروههای نرمال و L-name بهترتیب، آب مقطر و L-name با دوز ۷۰ میلیگرم بر گیلوگرم وزن بدن به شکل تزریق درون صفاقی داده شد. گروههای ۱۰L-Res و ۲۰L-Res علاوه بر L-name، به ترتیب رزوراترول با دوز ۱۰ و ۲۰ میلیگرم بر گیلوگرم وزن بدن دریافت کردند. تزریقات برای تمام گروهها از روز ۹ تا ۲۰ بارداری ادامه داشت. در پایان تغییرات بافتی قلب و سطح سرمی آنزیمهای آلانین آمینو ترانسفراز و آسپارتات آمینو ترانسفراز موشهای باردار در روز ۲۰ بارداری اندازهگیری گردید. دادهها، با آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه و تست توکی تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: میانگین ضخامت دیواره چپ بطن در گروه ۲۰L-Res در قیاس با گروه L-name کاهش معنیداری نشان داد(۰۵/۰p<). میانگین ضخامت اندوکارد و اپیکارد در گروههای دریافتکننده رزوراترول در قیاس با گروه L-name افزایش داشت که این اختلاف به لحاظ آماری معنیدار نبود. میانگین سطح سرمی آنزیمهای آلانین آمینو ترانسفراز و آسپارتات آمینو ترانسفراز در گروهها، تغییر معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: رزوراترول میتواند از بافت قلب جنین و سطح نرمال آنزیمهای کبد در یک مدل موش پره اکلامپسی، حمایت کند.
خدیجه دهقانی، زهرا فهیم رئوف، علی اکبر واعظی،
دوره ۲۳، شماره ۷ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: خواب یکی از نیازهای اساسی انسان بهشمار میرود. عوامل متعددی باعث اختلال خواب بیماران بستری در بخش میشود، که از این میان می توان به سر و صدا و نور بخش اشاره نمود. در این مطالعه تاثیر استفاده از چشمبند و گوشبند بر کیفیت خواب بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه، بررسی شده است.
روش بررسی: دراین مطالعه کارآزمایی بالینی ۹۰ بیمار بستری شده در بخش مراقبتهای ویژه قلب، مورد بررسی قرار گرفت. نمونهها در اولین شب بستری بهطور تصادفی به سه گروه چشمبند و گوشبند، گروه چشمبند و گروه کنترل تقسیم شدند. مداخله از اولین شب بستری تا زمان ترخیص انجام و کیفیت خواب بیماران با مقیاس تطابق دیداری مورد ارزیابی قرار گرفت. دادهها با نرمافزارspss نسخه ۱۸ و آزمونهای آنالیز واریانس، تی تست زوجی و تی مستقل و آزمون تعقیبی دان تحلیل گردید.
نتایج: میانگین نمره کیفیت خواب بعد از مداخله، در دو گروه مداخله با گروه کنترل، اختلاف معنیداری داشت(۰۵/۰p<). در حالیکه این مقدار، بعد از مداخله، در دو گروه مداخله، اختلاف معنیداری نداشت(۰۵/۰p>).
نتیجهگیری: استفاده از چشمبند و گوشبند، بهعنوان وسایل کمهزینه و بدون عارضه میتواند باعث بهبود کیفیت خواب بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه قلب گردد.