جستجو در مقالات منتشر شده


۴۵ نتیجه برای سلامت

مرجان مردانی حموله، عزیز شهرکی واحد،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه: سرطان بیماری است که با تغییر شکل غیرطبیعی سلولها واز دست رفتن تمایز سلولی مشخص می شود. بیماران سرطانی دچار مشکلات جسمی، روانی واجتماعی زیادی می شوند که ممکن است این مشکلات باعث اختلال در روند کیفیت زندگی آنان گردد. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط میان وضعیت سلامت روان وکیفیت زندگی در بیماران سرطانی صورت گرفته است. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- همبستگی می باشد. در این تحقیق ۹۰ بیمار سرطانی مراجعه کننده به بیمارستان شفای اهواز در سال ۱۳۸۷ به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی و کیفیت زندگی ۳۶ سئوالی (فرم کوتاه) گردآوری شد و با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون تی و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: یافته ها نشان داد بسیاری از حیطه های کیفیت زندگی با سلامت روان همبستگی معنی دار دارد. حیطه های عملکرد فیزیکی از کیفیت زندگی با ۳ حیطه ی اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی همبستگی معنی دار نشان داد. حیطه سلامت روانی از کیفیت زندگی تنها با حیطه علایم شبه جسمی از سلامت روان هبستگی معنی دارنشان داد(۰۲/۰>P) و در نهایت در حیطه عملکرد اجتماعی از کیفیت زندگی با حیطه اختلال در عملکرد اجتماعی از سلامت روان همبستگی معنی دار مشاهده شد( ۰۵/۰>P). همچنین حیطه های سلامت روان مثل اضطراب با ۰۰۶/۰=P در زنان بیشتر از مردان و علایم شبه جسمی با ۰۲۵/۰=P در زنان بیشتر از مردان ارتباط معنی دار را نشان داده است و از حیطه های کیفیت زندگی، عملکرد فیزیکی با ۰۳/۰=P در مردان بیشتر از زنان و درد جسمی با ۰۰۱/۰=P در زنان بیشتر از مردان ، معنی دار می باشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، حیطه های کیفیت زندگی بیماران سرطانی با حیطه های سلامت روان آنها رابطه دارد و سرطان بر جنبه های مختلف زندگی بیماران اثر گذاشته است.
ایرج شاکری نیا، مهری محمد پور،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه: امروزه همه اقشار برای انجام فعالیتهای روزمره ی خود نیازمند وسایط نقلیه هستند. به نظر می رسد برخی افراد فاقد مهارتهای لازم در استفاده از وسایط نقلیه هستند و با انجام رفتارهایی که مصداق رفتار پرخطراست، موجب بروز خسارات جبران ناپذیر جانی و مالی می شوند. به اذعان پژوهش های انجام شده مولفه های گوناگونی در بروز رفتار پرخطر در رانندگی نقش دارند که مولفه های روان شناختی یکی از مهمترین آنهاست. روش بررسی: با هدف بررسی رابطه ی مولفه های روان شناختی (سلامت روانی، پرخاشگری، شخصیت نوع A) با عادات رانندگی، از۱۱۰ راننده مرد حادثه دیده مقصر شهر رشت خواسته شد تا پرسشنامه های رفتار رانندگی منچستر، شخصیت تیپA، پرخاشگری و سلامت عمومی راتکمیل کنند، داده های بدست آمده با آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به شیوه گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: یافته های بدست آمده از تحقیق، نشان داد که بین سلامت روانی، پرخاشگری، تیپ شخصیتی و عادات رانندگی رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیون به شیوه ی گام به گام نشان داد که متغیرهای پرخاشگری و سلامت روان توانسته اند رفتار خطرناک رانندگی آزمودنی ها را پیش بینی کند. در عین حال شخصیت نوع A نتوانست رفتار رانندگی را پیش بینی کند. نتیجه گیری: با توجه به این که رانندگی پرخطر پدیده ای است که آسیبهای جبران ناپذیری را برای فرد و جامعه ایجاد می کند، پیشنهاد تحقیق این است که با هدف کاهش خطرات وآسیب های احتمالی، هنگام اخذ گواهینامه رانندگی، تمدید آن و حتی در فواصل زمانی منظم ارزیابی های روان شناختی از رانندگان (شخصی یا همگانی) اخد شود و رانندگان پرخطر یا هجومی که نیازمند آموزش یا مشاوره هستند در برنامه های آموزشی- مشاوره ای قرار گیرند.
صدیقه معلمی، مهوش رقیبی، زهره سالاری درگی،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه: سوء مصرف مواد پدیده ای مزمن است که آسیب های فراوان جسمی، روانی، اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی را به دنبال دارد، به طوری که شخص مبتلا را دچار افت جدی در کنش های فردی و اجتماعی می کند. هدف از این مقایسه هوش معنوی و سلامت روانی در افراد معتاد و غیر معتاد و بررسی رابطه ی این دو متغیر در دوگروه است. روش بررسی: نمونه ها شامل ۸۰ نفر معتاد به مواد مخدر و ۸۰ نفر افراد غیر معتاد بودند که افراد معتاد به شیوه نمونه گیری در دسترس از مراکز درمان و بازتوانی دولتی و غیر دولتی شهر زاهدان انتخاب شدند. افراد غیرمعتاد نیز به صورت نمونه گیری در دسترس از لحاظ سن و جنس با افراد معتاد یکسان انتخاب شدند. آنگاه آزمودنی ها پرسشنامه ی خود گزارشی هوش معنوی و فرم ۲۸ سئوالی پرسشنامه ی سلامت عمومی گلدبرگ (۱۹۷۹)را تکمیل کردند، سپس و داده ها با آزمون آماری همبستگی پیرسون وt مستقل تحلیل شد. نتایج: یافته ها نشان داد بین نمره های هوش معنوی و سلامت روان معتادان و غیر معتادان تفاوت معناداری وجود دارد به طوری که معتادان به مواد مخدر از هوش معنوی و سلامت روانی پایین تری نسبت به گروه عادی برخوردار بودند. همچنین در هر دو گروه بین هوش معنوی و سلامت روان همبستگی معنادار مشاهده شد. نتیجه گیری:. سوء مصرف مواد سلامت جسمانی و روانی افراد را به خطر می اندازد، افراد با هوش معنوی پایین به احتمال بیشتری دچار سوء مصرف می شوند . این احتمال وجود دارد که بتوانیم با پرورش هوش معنوی افراد، از مبتلا شدن آنها به این معضل جلوگیری کنیم.
عبدالرحیم داوری، احمد حائریان، علیرضا دانش کاظمی، محمد زلقی پرچل، بهروز اکبریان،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: سازمان بهداشت جهانی و فدراسیون بین المللی دندانپزشکی در بخشی از اهداف بهداشت دهان و دندان برای همه در سال ۲۰۱۰ میلادی میزان شیوع DMFT(Decay-Missing-Filling-Teeth) در سن ۱۵ سالگی را حداکثر معادل ۱ در نظر گرفته است، هدف از این بررسی آماری شناخت وضعیت و ارزیابی سلامت دهان و دندان نوجوانان ۱۵ ساله با استفاده از شاخصDMFT در سطح شهر یزد در سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۸۷ بوده است. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مشاهده‌ای، توصیفی، کاربردی است که به روش مقطعی صورت گرفت. برای این منظور ۲۹۵ نفر از دانش آموزان مدارس نواحی دوگانه آموزش و پرورش یزد در سال ۱۳۸۰ و ۱۸۰ نفر دانش آموز در سال ۱۳۸۷ به طور تصادف برگزیده شدند. معاینات انجام و اطلاعات در فرمهای مخصوص ثبت گردید و در پایان این اطلاعات جهت تجزیه و تحلیل آماری با روش T-test مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج: میانگین DMFT برای نوجوانان ۱۵ساله مدارس یزد۱۳/۳±۸/۴ بدست آمده است. ۵/۱۱ درصد کل نوجوانان(۳۴نفر) عاری ازپوسیدگی بوده‌اند. درصد نوجوانانی که ۱۰DMFT> را داشته‌اند ۴/۴% کل جمعیت مورد مطالعه را تشکیل می‌دادند. دندانهای کشیده شده ۹۲/۶ درصد و دندانهای پوسیده برابر ۵/۷۷% بدست آمد. همچنین درصد دندان‌های ترمیم شده از کل DMFT برابر ۵۳/۱۵ می باشد. ۰۸/۹۳% افراد تمام دندان‌هایشان در دهان موجود بوده که از میزان اهداف WHO در سال ۲۰۰۰ میلادی(۸۵%) کمی بیشتر است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه به نظر می رسد خدمات دندانپزشکی پیشگیری و درمانی در شهر یزد با حد مطلوب فاصله دارد. بنابراین، نتایج مطالعه حاضر می‌تواند جهت برنامه ریزی اصولی در امر پیشگیری و درمان مورد استفاده دست اندرکاران امر بهداشت قرار گیرد
مریم علاقبند، علی رضا آقایوسفی، محمود کمالی، مهدی دهستانی، بی بی فاطمه حقیرالسادات، طاهره نظری، محمد حسن شیخها،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: فرزند عقب مانده ذهنی به عنوان منبع فشار روانی، سلامت عمومی والدین بخصوص مادران را به خطرمی اندازد، ولی میزان تأثیر آن تا اندازه ای به ارزیابی شناختی و مهارت های مقابله ای فرد بستگی دارد. پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثر مقابله‌ درمانگری بر سلامت عمومی مادران کودکان عقب‌ مانده ذهنی با علل ژنتیکی و غیرژنتیکی صورت گرفته است. روش بررسی: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی می باشد. در این تحقیق ۴۰ نفر از مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی شهر یزد که در سال تحصیلی ۸۹-۱۳۸۸ فرزندان آنها زیر نظر بهزیستی مشغول به تحصیل بودند، به صورت روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گمارش داوطلبانه به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در مرحله پیش آزمون مادران به پرسشنامه ‌سلامت عمومی پاسخ دادند و در مرحله بعدی، گروه آزمایش تحت درمان شیوه‌های مقابله‌ای قرار گرفتند، سپس هر دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون مجدداً با پرسشنامه فوق مورد آزمون و داده‌ها با استفاده از آزمون تی وآنالیز کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: یافته ها نشان داد که اثر مقابله‌ درمانگری بر سلامت عمومی مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی ژنتیکی و غیر ژنتیکی یکسان است و سلامت عمومی مادران هر دو گروه را افزایش می‌دهد،‌ علایم جسمانی و افسردگی مادران راکاهش می‌دهد و خواب و کارکرد اجتماعی آنها را بهبود می‌بخشد. همچنین بین سن و تحصیلات مادران مقابله درمانگری رابطه مشاهده نشد. نتیجه‌گیری: پیشنهاد می‌شود مقابله درمانگری برای کلیه مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی اعم از ژنتیکی و غیر ژنتیکی جهت افزایش سلامت عمومی انجام شود.
هادی زاهد نژاد، حمید پورشریفی، جلیل باباپور،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: پیروی از برنامه‌های درمانی تجویز شده یک چالش مهم در بیماران مبتلا به بیماری‌های مزمن بخصوص دیابت است. پژوهش حاضر به منظور بررسی ارتباط کانون کنترل سلامت، خطای حافظه و رابطه پزشک- بیمار با پیروی از درمان انجام گرفته است. روش بررسی: در این مطالعه شرکت کنندگان ۱۱۵ نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع II شهرستان تبریز بودند که طی فاصله زمانی خرداد تا مرداد ماه سال ۱۳۸۹ به به درمانگاه غدد بیمارستان سینا تبریز مراجعه کرده بودند. برای گردآوری اطلاعات پس از سوالات دموگرافیک، پرسشنامه‌ رابطه پزشک بیمار(PDRQ-۹)، مقیاس چند وجهی کانون کنترل سلامت(MHLC)، پرسشنامه‌ی خطای حافظه گذشته‌نگر و آینده‌نگر(PRMQ) و مقیاس پیروی کلی(GAS) در مورد افراد شرکت کننده اجرا گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون معناداری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد بین کانون کنترل بیرونی قدرت- دیگران، کانون کنترل سلامت درونی و رابطه مطلوب پزشک بیمار با پیروی از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع II رابطه مثبت و بین خطای حافظه با پیروی از درمان، رابطه منفی وجود دارد. نتیجه‌گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر، بیماران دیابتی نوع II که بیشتر افراد قدرتمند همچون پزشکشان را مسئول سلامت خود دانسته، در وهله بعد به نقش خود در کنترل سلامتشان معتقدند، همچنین رابطه مطلوبی با پزشکشان داشته و از خطای حافظه کمتری برخوردارند پیروی از درمان بیشتری از خود نشان می‌دهند.
محمد ریگی لادز، مریم قنبریها، محمدرضا بدیعی، زهرا عبدالعظیمی،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: به منظور ارتقاء سلامت دهان و دندان، لازم است تا عوامل مرتبط با آن را ارزیابی نمائیم. لذا این مطالعه با هدف ارزیابی وضعیت پوسیدگی دندانی و برخی عوامل مرتبط با آن در زنان و مردان ۴۴-۳۵ ساله در بعضی از شهرهای استان سیستان و بلوچستان در سال ۸۹-۱۳۸۸ انجام پذیرفت. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی از نوع مقطعی، ۵۵۰ فرد ۴۴-۳۵ ساله با روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای از ۵ شهر استان انتخاب شدند. شرکت کنندگان تحت معاینه کلینیکی قرار گرفته و در مورد هر یک از آنها شاخص DMFT تعیین شد و اطلاعات جمعیت شناسی و رفتارهای بهداشتی آنها نیز در پرسشنامه‌ای حاوی ۱۱ سؤال به ثبت رسید. داده‌های به دست آمده توسط نرم‌افزار آماری SPSS نسخه ۱۷ و آزمون‌های آماری توصیفی تجزیه و تحلیل گردیدند. نتایج: میانگین DMFT جامعه مورد مطالعه ۱۸۶/ ۷ ±۰۵۰/۱۰ به دست آمد. همچنین در زنان با میانگین ۵/۷±۴۳/۱۱=DMFT نسبت به مردان با میانگین ۶/۶±۶۸/۸ =DMFT، تفاوت معنی‌داری مشاهده شد (۰۰۱/۰>p). ارتباط معنی‌داری نیز بین میزان DMFT و قومیت به دست آمد (۰۵/۰p<). بین DMFT با سطح تحصیلات، درآمد ماهیانه، تعداد دفعات و زمان مسواک زدن ارتباط معنی‌داری یافت نشد. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه می‌تواند توسط مدیران سلامت جامعه جهت برنامه‌ریزی و ارزیابی آن در آینده به کار گرفته شود. همچنین با تأکید بر بهبود وضعیت افراد در معرض خطر می‌توان با طراحی مداخلات مناسب در کوتاه مدت و دراز مدت به نتایج مفیدی دست یافت.
سید حیدر میرفخرالدینی، فائزه السادات میرفخرالدینی، سید مهدی صدر بافقی،
دوره ۲۰، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: این پژوهش با محوریت سنجش میزان رضایت گردشگران درمانی شهر یزد از خدمات پزشکی ارائه شده به آنها و همراهانشان صورت گرفته است. به این منظور سطح کیفیت خدمات ارائه شده به بیماران و همراهانشان بررسی و راهکارهایی جهت ارتقاء این سطح پیشنهاد شده است. روش بررسی: این مطالعه به روش توصیفی ـ پیمایشی صورت گرفت. برای انجام مطالعه پرسشنامه‌ای بر اساس مدل سروکوآل در ۵ بعد و ۲۱ سؤال طراحی و شکاف کیفیت، مطابق با نظر ۱۱۴ نفر از بیماران غیر بومی بیمارستان‌های سطح شهر و همراهان آنها اندازه‌گیری شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها نیز از تکنیک‌های موجود در آمار و جهت اولویت‌بندی راهکارها، از تکنیک TOPSIS فازی استفاده شده است. نتایج: شکاف کیفیت خدمات در ۳ بعد پاسخگویی، تضمین و همدلی معنی‌دار است. به عبارت دیگر بین ادراکات و انتظارات بیماران و همراهان آنها از کیفیت خدمات ارائه شده تفاوت معنی‌داری وجود دارد. با این حال نتایج رتبه‌بندی عوامل مؤثر بر میزان رضایت گردشگران درمانی نشان داد که دارا بودن تجهیزات مناسب و مناسب بودن کیفیت درمان، نسبت به سایر عوامل از وضعیت بهتری برخوردار هستند. نتیجه گیری: استان یزد از لحاظ پزشکی دارای پتانسیل‏های بسیار زیادی است و ظرفیت‏های زیادی از لحاظ اقلیمی و تاریخی دارد، به همین دلیل شرایط ویژه‏ای در راستای توسعه گردشگری سلامت در این استان وجود دارد. در نتیجه می‌توان با انجام اقداماتی از جمله فراهم نمودن امکانات رفاهی برای بیماران و همراهان آنها، آموزش پرسنل بیمارستان جهت داشتن رفتار مناسب، ایجاد برند برای استان در حوزه درمان، به ارتقاء کیفیت خدمات پزشکی در سطح بیمارستان‌های استان کمک نمود.
محمد افخمی اردکانی، حسین زارع، احمد علیپور، حمید پورشریفی، خدیجه اعراب شیبانی،
دوره ۲۰، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: کنترل قندخون در بیماران دیابتی نوع دو متأثر از عوامل شخصیتی و روان‌شناختی است. این مطالعه به منظور تعیین رابطه بین کانون کنترل سلامت، خودکارآمدی و تیپ شخصیتی با میزان کنترل قندخون در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو می‌باشد. روش بررسی: در این مطالعه ۸۰ نفر از زنان مبتلا به دیابت نوع دو در مرکز تحقیقات دیابت شهر یزد شرکت داشتند که به روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. افراد مورد علاقه پرسشنامه‌های مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر، پرسشنامه تیپ شخصیتی D و پرسشنامه چند وجهی مکان کنترل سلامت را تکمیل کرده و سپس برای گرفتن آزمایش خون به آزمایشگاه معرفی شدند. داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۸ و روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شد. نتایج: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که متغیرهای خودکارآمدی (۸۳/۰-r=)، تیپ شخصیتی D (۵۵/۰r=) و مکان کنترل سلامت (۵۰/۰r=-) با متغیر HbA۱c رابطه معنی‌داری دارند و تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که ضریب تعیین ((R۲ ۷۳/۰می‌باشد. یعنی ۷۳ درصد از تغییرات متغیر HbA۱ توسط متغیرهای خودکارآمدی، تیپ شخصیتی D و مکان کنترل درونی تعیین می‌شود. نتیجه‌گیری: متغیرهای شخصیتی و روان شناختی در بیماران دیابتی از عوامل تأثیرگذار مهم بر کنترل قندخون آنهاست. بنابراین می‌توان با اجرای مداخلاتی به منظور افزایش مکان کنترل درونی و میزان خودکارآمدی و اصلاح ویژگی‌های تیپ شخصیتی D در بیماران دیابتی به پای‌بندی به رژیم‌های درمانی و کنترل بهتر قندخون در این بیماران کمک کرد.
محمدحسین سلمانی ندوشن، محمد عابدی، محمود وکیلی،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: سلنیوم یک عنصر جزیی و ریزمغذی ضروری برای سلامتی انسان است که در غلظت‌های زیاد سمی می‌باشد. سلنیوم جزء تشکیل‌دهنده سلنوپروتئین‌ها ‌‌است که در بیو‌شیمی انسان نقش آنزیمی و ساختمانی دارند. سلنیوم به عنوان آنتی‌اکسیدان و کاتالیزور برای تولید هورمون تیروئید فعال شناخته شده است. این عنصر برای عملکرد صحیح سیستم ایمنی، جلوگیری از پیشرفت ایدز و بی‌اثر کردن سموم بدن نقش کلیدی دارد. سلنیوم برای تحرک اسپرم ضروری است و می‌تواند سقط جنین را کاهش دهد. کمبود سلنیوم منجر به خلق و خوی نامطلوب می‌گردد. یافته‌ها در ارتباط دادن سلنیوم با احتمال ایجاد بیماری قلبی ـ عروقی مبهم است، اگر چه شرایطی مثل فشار اکسیداسیون و التهاب کمبود سلنیوم می‌تواند باعث ایجاد این بیماری شود. مصرف حدود ۶۰ میلی‌گرم سلنیوم در روز با احتمال کاهش سرطان همراه می‌باشد. در این مقاله مروری به مطالعات انجام شده در زمینه عملکرد سلنیوم در بیوشیمی انسان، سمیت و تأثیر آن بر سلامتی انسان و ارتباط سلنیوم با برخی سرطان‌های شناخته شده، پرداخته شده است تا مسببی برای ابراز نگرانی از وضعیت این عنصر بیان شده و رهنمودی برای مطالعات بیشتر در این زمینه ارائه گردد. با توجه به خصوصیت دوگانه (مفید و مضر) سلنیوم در سلامتی انسان، لازم است که روش مناسب آزمایشگاهی جهت تعیین روزمره این عنصر در آزمایشگاه‌های بالینی ارائه شود تا مقدار سلنیوم در وضعیت‌های مختلف بیولوژیکی به آسانی اندازه‌گیری شود.
سولماز اکبری، رضا ملا، مهدیه نماینده، سمیه احمدی، زهرا روستایی زاده، زینب حمزه ایل،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: در مطالعات انسانی نشان داده شده است که افراد مبتلا به بیماری قلبی ـ عروقی، وضعیت پریودنتال بدتری دارند. هدف از این مطالعه بررسی میزان سلامت پریودنتال در بیماران با تشخیص اولیه بیماری‌های عروق کرونری است که تحت عمل آنژیوگرافی قرار گرفته بودند. روش بررسی: در این مطالعه ۱۳۵ بیمار مبتلا به بیماری عروق کرونر قلب (CAD) که تحت عمل آنژیوگرافی قرار گرفته بودند، شرکت کردند. ایندکس‌های پریودنتال شامل: خونریزی هنگام پروپ کردن (BOP)، پلاک ایندکس (PI)، عمق پروبینگ (PD)، وجود درگیری فورکا، تعداد دندان‌های از دست رفته و تعداد دندان‌هایی با لقی پاتولوژیک ارزیابی شدند. از روی نتیجه آنژیوگرافی وجود تنگی عروق کرونر و شدت آن، بر اساس تعداد رگ درگیر ثبت شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری N par test و Mann-Whitney test مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج: با توجه به نتایج آنژیوگرافی، ۱۰۶ بیمار به CAD مبتلا بودند، که ۶۵% از این افراد پریودنتیت، ۲۸% ژنژیویت و ۶/۶% افراد پریودنشیم سالم داشتند. از ۲۹ نفر باقیمانده (نتیجه آنژیوگرافی آنان نرمال بود) ۸/۴۴% ژنژیویت و ۸/۴۴% پریودنتیت داشتند. شاخص عمق پاکت در بین بیماران مبتلا و غیرمبتلا به تنگی عروق کرونر به طور معنی‌داری متفاوت بود (۰۵/۰(p<، در حالی که در شاخص‌های دیگر پریودنتال تفاوت معنی‌داری در بین بیماران مبتلا و غیرمبتلا به تنگی عروق کرونر وجود نداشت (۰۵/۰(p>. نتیجه‌گیری: افراد مبتلا به CAD از سلامت پریودنتال بدتری نسبت به افراد با آنژیوگرافی طبیعی برخوردارند.
فریماه سرداری، سمیرا حاجی صادقی، افشین طهماسبی، حمید آسایش، حسین اسلامی،
دوره ۲۳، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: بیماران مبتلا به مرحله پایانی نارسایی کلیه با تغییرات دهانی متعددی نظیر بوی بد دهان، هیپوپلازی مینا، افزایش جرم و بیماری‌های پریودنتال مواجه هستند که می‌تواند سلامت آنها را به مخاطره بیندازد و دیالیز منجر به تغییر در برخی از این عوارض می‌گردد. این مطالعه با هدف مقایسه شاخص سلامت دندانی در بیماران تحت درمان دیالیز کلیه با افراد سالم انجام گرفت.

روش‌ بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی، ۱۳۴ بیمار همودیالیزی و سالم بررسی شدند. نمونه‌های دو گروه از نظر سن، جنسیت و تحصیلات همسان بودند. داده‌های مورد‌نیاز با استفاده از فرم اطلاعات دموگرافیگ و شاخص سلامت دندانی(DMFS که مجموع سطوح پوسیده، پر‌شده و از دست رفته است) جمع‌آوری شد. تحلیل آماری با از آزمون‌های من‌ویتنی، کروسکاوالیس و ضریب همبستگی اسپیرمن انجام شد.

نتایج: میانگین DMFS در بیماران دیالیزی ۹۵/۴۲±۲۸/۹۰ و در گروه کنترل ۳۵/۴۲±۱۲/۹۶ بود که این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار نبود. افراد دارای تحصیلات بیشتر، DMFS پایین‌‌تری داشتند. در بیماران دیالیزی، با افزایش سن، DMFS افزایش پیدا کرد. مدت زمان دیالیز و تعداد دفعات دیالیز در ماه با هیچکدام از شاخص‌های سلامت دندانی ارتباطی نداشت.

نتیجه‌گیری: بر اساس مطالعه ما، سلامت دندانی بیماران دارای نارسایی انتهایی کلیه تحت درمان با همودیالیز در مقایسه با افراد سالم تفاوتی نداشت، گر چه سلامت دندانی ضعیف با افزایش سن و تحصیلات پایین بیماران دیالیزی مرتبط بود.


خدابخش کرمی، افسانه مردانی، قدرت اله شاکری نژاد، امل ساکی،
دوره ۲۳، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: دوران بارداری به عنوان یک دوره آسیب‌پذیر در زنان تصور شده است که مادران را با مشکلات و دشواری‌های جدیدی رو‌به‌رو می‌نماید و این مشکلات ممکن است باعث اختلال در سلامت روانی آنان گردد. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه مدون آموزشی-رفتاری بر سلامت روان زنان باردار انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه نیمه‌تجربی، ۶۱ زن باردار به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمون(۳۱ نفر) و کنترل(۳۰ نفر) قرار گرفتند. برای گروه آزمون ۴ جلسه مداخله آموزشی- رفتاری در شهر اهواز برگزار شد. مشارکت‌کنندگان، پرسشنامه سلامت روانی را پیش و ۴ هفته پس از مداخله تکمیل نمودند. داده‌ها با استفاده از آزمون مجذور کای، آزمون تی مستقل و تی زوجی تحلیل شدند.

نتایج: میانگین نمره سلامت روانی زنان باردار در گروه آزمون پس از مداخله، نسبت به گروه کنترل بهتر بود(۹/۳ ± ۱/۲۱ در برابر
۷/۶ ± ۱/۳۰). همچنین نتایج گویای آن بود که مداخله توانسته است حیطه‌های اضطراب(۰۱/۰p=)، افسردگی(۰۲/۰p=) و علائم جسمی(۰۱/۰p=) از سلامت روان زنان باردار را بهبود بخشد اما تاثیری بر حیطه عملکرد اجتماعی از سلامت روان آنان نداشت(۱۶/۰p=).

نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که مداخله آموزشی- رفتاری برای زنان باردار می‌تواند به عنوان یک مداخله مفید، در بهبود سلامت روانی آنان استفاده شود.


پوران احمدی شولی، علیرضا فیلی، ساره بهزادی پور،
دوره ۲۳، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: ام.اس از جمله بیماری‌هایی است که تقریباً تمامی جنبه‌های زندگی را در بر‌گرفته و مشکلات متعددی از جمله مشکلات روانشناختی برای فرد ایجاد می‌نماید. هدف از این مطالعه بررسی اثر بخشی درمان‌شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر سلامت روان زنان مبتلا به ام.اس است.

روش بررسی: روش پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی، همراه با گروه آزمایش وگواه و حجم نمونه ۲۴ زن مبتلا به ام.اس  که بعد از همتا سازی ازنظر سن،شغل، تحصیلات به دو گروه(۱۲نفر گروه گواه، ۱۲ نفر گروه آزمایش) ثقسیم شدند. ابزار پژوهش، شامل پرسشنامه سلامت روان(۲۸-GHQ) بود. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه‌ هفتگی ۲ ساعته، تحت آموزش درمان‌شناختی مبتنی بر حضور ذهن قرارگرفتند، درحالیکه گروه کنترل هیچ مداخله‌ای دریافت نکردند. برای تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارSPSS  نسخه ۲۲ از تحلیل کوواریانس یک‌طرفه و چند‌متغیره استفاده شد.

نتایج: تحلیل کوواریانس نشان دادکه پس از اعمال متغیر مستقل تفاوت بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر میانگین نمرات سلامت روان و ابعاد آن در سطح ۰۰۰۱/ معنی‌دار بوده است. که حاکی از بهبود قابل ملاحظه شرکت‌کنندگان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بوده است.

نتیجه‌گیری:. یافته‌ها از اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی برحضورذهن بربهبود سلامت روان بیماران زن مبتلا به ام. اس حمایت می‌کند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که روش فوق باعث افزایش سلامت روان در زنان مبتلا به ام. اس شده است.


مطهره امیری، احمد حائریان، طیبه ملک محمدی، فرناز فراهت، حسین عصارزاده، زهرا زارع زاده،
دوره ۲۳، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: آگاهی از بوی بد دهان به صورت یک ابزار انگیزش موجب بهبود رفتارهای مربوط به سلامت دهان شود. هدف اصلی از این مطالعه، مقایسه آموزش بهداشت با موضوعات مختلف آموزشی پیرامون سلامت دهان و دندان و بررسی پایداری اثر این روش‌ها در ارتقاء سلامت دهان بوده است.

روش بررسی: ۱۶۱ نفر(۷۶ دختر، ۸۵ پسر) دانش‌آموز اول دبیرستان از مدارس دولتی یزد به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: گروه ۱- آموزش بهداشت دهان و دندان+آموزش راجع به بوی بد دهان(گروه بوی بد دهان)، گروه ۲- آموزش بهداشت دهان و دندان+آموزش راجع به پوسیدگی دندان و بیماری‌های لثه(گروه سنتی)، گروه ۳- آموزش بهداشت دهان و دندان(گروه کنترل). شاخص پلاک قبل از مداخله، دو هفته و دو ماه بعد از مداخله اندازه‌گیری و تغییرات آن در طول زمان ثبت شد. با استفاده از آزمونsquare(bonferroni adjustment) chi- و  Paired tو McNemar  و Kruskal-Wallis داده‌ها آنالیز شدند.

نتایج: تفاوت آماری معنی‌داری میان گروه بوی بد دهان و گروه سنتی وجود نداشت. اما هر دو گروه تفاوت قابل ملاحظه‌ای با گروه کنترل داشتند(۰۰۳/۰، ۰۰۲/۰P-value:). تغییرات مثبت در گروه بوی بد دهان به خصوص در دختران ماندگارتر از بقیه گروه‌ها بود
(۰۰۴/۰p-value:).

نتیجه‌گیری: آموزش بهداشت دهان و دندان به همراه آموزش راجع به بوی بد دهان، پوسیدگی و بیماری لثه در ارتقاء سطح بهداشت دانش‌آموزان اول دبیرستانی یزد تاثیر بیشتری دارد. همچنین آموزش راجع به بوی بد دهان ماندگاری اثر بیشتری دارد. بنابراین گنجاندن این شیوه آموزش در برنامه‌های آموزشی مدارس پیشنهاد می‌شود.


ریحانه زارع، سید رضا عطارزاده حسینی، مهرداد فتحی،
دوره ۲۴، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: دوران یائسگی با کاهش نسبت هورمون‌های آنابولیک به کاتابولیک و در پی آن کاهش حجم و قدرت عضلانی همراه است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی بر پاسخ‌های سازشی آندروژن‌ها و کورتیزول زنان یائسه می‌باشد.

روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی ۱۶ زن یائسه و سالم با دامنه سنی ۴۸ تا ۶۲ سال و نمایه توده بدنی بیش از ۲۵ کیلوگرم بر متر مربع به روش هدفدار و در دسترس انتخاب و در یک برنامه هشت هفته‌ای تمرین مقاومتی دایره‌ای(۸ ایستگاه؛ ۳ ست ۱۲ تکراری با شدت ۶۵-۴۰ درصد یک تکرار بیشینه) شرکت کردند. مقادیر تستوسترون، دهیدرواپی آندروسترون سولفات و کورتیزول سرم نمونه‌های خون ۴۸ ساعت پیش و پس از مداخله جمع‌آوری و اندازه‌گیری شد. با استفاده از آزمون آماری تی استیودنت زوجی، تغییرات درون‌گروهی بررسی و نتایج در سطح معنی‌داری ۰۵/۰>P مقایسه شد.

نتایج: نتایج نشان داد متعاقب تمرین مقاومتی سطوح دهیدرواپی آندروسترون سولفات ۵۸ درصد(۰۰۰/۰=P)؛ تستوسترون
۷۱ درصد(۰۱۷/۰=P)؛ نسبت تستوسترون به کورتیزول ۱۲۵ درصد(۰۱۶/۰=P) و نسبت دهیدرواپی آندروسترون سولفات به کورتیزول ۶۱ درصد(۰۰۲/۰=P) افزایش معنی‌دار داشت. اگر چه مقادیر کورتیزول پیش‌آزمون نسبت به پس‌آزمون کاهش داشت ولی این تغییرات معنی‌دار نبود(۴۵۹/۰=P).

نتیجه ‏گیری: هشت هفته تمرین مقاومتی سبب افزایش سطوح آندروژن‌ها شد، همچنین نسبت آنها به کورتیزول نیز افزایش معنی‌داری یافت. از این‌رو، تمرینات مقاومتی می‌تواند با افزایش نسبت هورمون‌های آنابولیک به کاتابولیک از کاهش حجم و قدرت عضلانی جلوگیری کرده و به تندرستی و سلامت زنان یائسه کمک کند.


فاطمه احمدی متمایل، نگین هادیان،
دوره ۲۴، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: اختلال در عملکرد پلاکت‌ها و پروتئین‌های انعقادی منجربه ایجاد بیماری‌های خونریزی‌دهنده ارثی می‌شود. با توجه به اهمیت این بیماری‌ها هدف مطالعه حاضر بررسی سلامت دهان و نحوه مدیریت خونریزی در بیماران مبتلا به بیماری‌های خونریزی دهنده ‏ارثی در شهر تهران در سال ۱۳۹۴‏بود.

روش بررسی: در این مطالعه مقایسه‌ای شاخص‌های سلامت دهان و دندان ۶۸ بیمار هموفیلی به عنوان گروه مورد با ۵۰ فرد سالم، به عنوان گروه کنترل مقایسه شد. بدین‌صورت که افراد در گروه‌ها از نظر سن و جنس همسان شدند. شاخص DMFT/Sو GI (شاخص پوسیدگی و ایندکس التهاب لثه)افراد ثبت گردید و نحوه مدیریت خونریزی بعد از اقدامات دندان پزشکی با مطالعه پرونده و مصاحبه ثبت گردید. جهت تحلیل اطلاعات از نرم‌افزار SPSS نسخه ۱۶ استفاده و سطح معنی‌داری ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.

نتایج:میانگین سنی افراد در گروه بیماران۹۴/۲±۵۴/۱۲ و در گروه سالم ۱/۳±۵۰/۱۲سال بود.در گروه بیماران هموفیلی شاخص‌های DMFT، DMFS وGIبالاتر از گروه سالم بود. با افزایش سن بیماران، شاخص التهاب لثه(GI) به صورت معنی‌داری افزایش یافته بود(۰۰۱/۰=p)به نحوی که در افراد بالای ۱۵ سال ۷۰ درصد التهاب لثه درجه سه وجود داشت.

نتیجه‌گیری: به منظور پیشگیری از پوسیدگی دندان‌ها و کاهش نیاز بیماران مبتلا به هموفیلی به اقدامات دندان پزشکی ، دادن آگاهی‌های لازم به بیماران و والدین آن‌ها جهت کاهش شاخص DMFT/Sو GI و مراجعه منظم به دندان‌پزشک امری لازم و ضروری است.


طاهره نصرابادی، شکوفه شرفی، بهاره فلاح تفتی، علی اکبر واعظی، محمدرضا حیدری،
دوره ۲۴، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: مراقبت از بیمار مزمن باعث فشار یا بار مراقبتی، کاهش زمان برای فعالیت‌های معمول و مراقبت از خود، همچنین موجب کاهش سازگاری در مقابله با استرس‌ها و اختلال در سلامت جسمی و روانی، عاطفی، اجتماعی و رفاه مالی مراقبین می‌گردد، لذا این پژوهش با هدف تعیین تأثیر الگوی مراقبت پیگیر بر وضعیت سلامت اجتماعی مراقبین خانوادگی بیماران تحت عمل جراحی عروق کرونر انجام گرفت.

روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی تک گروهی است. نمونه‌های پژوهش ۴۸ مراقب خانوادگی بیماران تحت عمل جراحی پیوند عروق کرونر بودند که به روش نمونه‌گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه مشخصات دموگرافیکی و پرسشنامه استاندارد بار مراقبتی نواک و گست می‌باشد که در ابتدا و ۸ هفته پس از مداخله اندازه‌گیری شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی(تی زوجی و آنالیز کوواریانس) توسط نرم‌افزار SPSS نسخه ۱۶ صورت گرفت.

نتایج: میانگین نمرات بار مراقبتی مربوط به حیطه اجتماعی قبل از مداخله ۱۱/۶ ± ۸۶/۳ و بعد از مداخله ۳۳/۲±۸۱/۱ بود. در بررسی ابعادی پنج گانه بار مراقبتی، الگوی مراقبت پیگیر بر روی همه ابعاد بار مراقبتی تأثیر داشت و باعث کاهش بار مراقبتی مربوط به تمامی ابعاد شده است به طوری که حیطه اجتماعی نیز کاهش چشم‌گیری داشته است(۰۱/۰p<).

نتیجه‌گیری: اجرای الگوی مراقبت پیگیر به عنوان مداخله‌ای ارزان و در دسترس می‌تواند گام مؤثری در کاهش بار مراقبتی مراقبین بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر در بعد وضعیت سلامت اجتماعی محسوب گردد.


فاطمه نظمیه، محمد حسن شیخها، محمود کمالی زارچ،
دوره ۲۴، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: تغییرات فیزیولوژیکی در دوران بارداری منجر به فشارهای روانی می گردد. بنابراین به‌کارگیری فنون مقابله شناختی، رفتاری و عاطفی در مواجهه با فشارهای روانی ناشی از این تغییرات لازم است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیرآموزش مقابله درمانگری بر سلامت عمومی زنان باردار دارای ریسک بالای ناهنجاری‌های ژنتیکی در جنین صورت گرفته است.

روش بررسی: این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون پس‌آزمون انجام گرفت. تعداد ۳۰ نفر از زنان بارداری که آزمایش‌های غربالگری آن‌ها نشان دهنده احتمال وجود اختلالات ژنتیکیِ در جنین بود به صورت تصادفی از میان مراجعین به کلینیک تخصصی ژنتیک خاتم‌الانبیای یزد، انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند، از هر دو گروه پیش‌آزمون سلامت عمومی (GHQ گرفته شد، سپس گروه آزمایش، طی هشت جلسه ۱۲۰ دقیقه‌ای تحت آموزش مقابله درمان‌گری قرار گرفت و پس از اتمام آموزش، از هر دو گروه، پس‌آزمون به عمل آمد. داده‌ها با استفاده از  آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج: آموزش مقابله درمانگری در گروه آزمون باعث بهبود معنی‌دار آماری در نمره کلی سلامت عمومی این گروه در مقایسه با گروه کنترل بود بعلاوه نتایج نشان دهنده کاهش اضطراب، افسردگی، علائم جسمانی و همچنین بهبود کارکرد اجتماعی به نسبت قبل از آموزش در گروه آزمون در مقایسه با گروه کنترل بود.

نتیجه‌گیری: آموزش مقابله درمانگری می‌تواند باعث بهبود سلامت عمومی زنان باردار دارای ریسک بالای ناهنجاری‌های ژنتیکی در جنین شود؛ بنابراین با ارائه دوره‌های آموزشی و توجیهی به زنان جامعه هدف می‌توان علاوه بر بهبود شاخص‌های سلامت عمومی، از تأثیر عوارض احتمالیِ استرس بر جنین نیز جلوگیری کرد.


علی دهقان، محمدرضا میرجلیلی، محمد حسین زارع مهجردی، ملیحه راغبیان، اعظم سامیه زرگر، سید کاظم کاظمینی،
دوره ۲۴، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: با توجه به اهمیت افزایش درصد زایمان طبیعی، وزارت بهداشت و درمان کشور بر این شد که برای کاهش میزان سزارین، تدابیری را اتخاذ کند؛ در راستای این امر دستورالعمل برنامه ترویج زایمان طبیعی در جهت افزایش میزان زایمان طبیعی در مراکز دانشگاهی و کاهش میزان سزارین در چارچوب مجموعه برنامه‌های تحول نظام سلامت طراحی شد. بدین منظور این پژوهش با هدف بررسی اپیدمیولوژیک سزارین‌های انجام شده در بیمارستان‌های دانشگاهی و غیردانشگاهی استان یزد در سال‌های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ انجام شد.

روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بود. جامعه آماری شامل ۵۶۰۵۰ زایمان‌های صورت گرفته در بیمارستان‌های دانشگاهی و غیردانشگاهی استان یزد در سال‌های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ بود که با روش سرشماری اطلاعات جمع‌آوری و مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آمار توصیفی فراوانی و درصد استفاده گردید.

نتایج: میزان سزارین در سال ۱۳۹۳ در کلیه بیمارستان‌های استان یزد ۳۷/۴۷ درصد بود که این میزان در بیمارستان‌های غیردانشگاهی بیشتر از بیمارستان‌های دانشگاهی بود. همچنین میزان سزارین سال ۱۳۹۳ از میزان سزارین سال ۱۳۹۲ در کلیه بیمارستان‌ها، چه دانشگاهی چه غیردانشگاهی کاهش یافته بود.

نتیجه‌گیری: نهایتاً این مطالعه نشان داد طرح تحول نظام سلامت و تلاش در جهت برنامه‌ریزی در راستای به‌کارگیری این روش جراحی در موارد ضروری و قطعی آن می‌تواند از میزان سزارین‌های غیر لازم و عوارض احتمالی آن بکاهد.



صفحه ۱ از ۳    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به ماهنامه علمی پ‍ژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | SSU_Journals

Designed & Developed by : Yektaweb