جستجو در مقالات منتشر شده


۹۳ نتیجه برای سرطان

شیلا صفائیان، مهدی آسمار، مهین فرهمند،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: می دانیم که میکروارگانیسم‌های دریایی یکی از منابع بسیار مهم ترکیبات جدید محسوب می‌شوند. اکتینومیست‌ها از باکتری‌های گرم مثبت رشته‌ای هستند که در همه جا گسترده می‌باشند و نقش بسیار مهمی را در توسعه داروها به ویژه داروهای ضدسرطانی ایفا می‌نمایند. روش بررسی: سویه دریایی باکتری استرپتومیسس گریزکولوآلبوس Griscoloalbus Streptomyces از مرجان نرم Erecta Sinularia واقع در خلیج فارس جداسازی شد. شرایط فرمانتاسیون و رشد باکتری و تولید ترکیب سیتوتوکسیک در محیط کشت بررسی گردید. مراحل خالص‌سازی نسبی عصاره‌های باکتری استرپتومیسس گریزکولوآلبوس انجام گرفت و اثر عصاره‌های توکسیک بر روی سلولهای سرطانی اپیدرمویید دهان (KB) توسط آزمون نوترال رد مورد بررسی قرار گرفت و نیز اثرات ستیوپاتولوژیک عصاره استونی بر روی سلولهای (KB) بررسی شد. نتایج: مقادیر g/ml۱۹/۴IC۵۰ = برای عصاره استونی و مقادیر g/ml۷۹/۴۴IC۵۰ = برای عصاره متانولی تعیین گردید. تغییرات مورفولوژیک ناشی از تأثیر این عصاره توکسیک در سلولهای KB بررسی گردید و نکروز و تغییرات هسته مشاهده شده در سلولهای سرطانی موجب شد که عصاره استونی باکتری استرپتومیسس گریز کولوآلبوس به عنوان کاندیدی جهت داروهای سیتوتوکسیک معرفی می گردد.
ژیلا میرلاشاری، سکینه محمد علی زاده، منصوره عزیززاده فروزی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۳ )
چکیده

چکیده مقدمه: پیشگیری ثانویه در سرطان پستان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا سبب می‌شود تا توده پستانی در هنگام درمان اندازه‌ای کوچکتر داشته باشد. معاینه دقیق پستان‌ها توسط پزشک یا یکی از اعضای گروه بهداشتی یکی از راه‌های پیشگیری ثانویه از سرطان پستان است روش بررسی: این مطالعه از نوع تجربی و به منظور تعیین تأثیر آموزش بر مراجعه معلمین جهت معاینات کلینیکی پستان صورت گرفت، در این مطالعه ۵۰۱ ‌‌نفر از معلمین مدارس دخترانه شرکت نمودند. مدارس از طریق روش چند مرحله‌ای و به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه تجربی و شاهد تقسیم شدند. یک جزوه آموزشی در اختیار آزمودنی‌های گروه تجربی قرار گرفت و طی اطلاعیه‌ای، آدرس کلینیک و زمان مراجعه، به اطلاع دو گروه رسانده شد. پس از دو ماه آزمودنی‌ها به سئوالات پرسشنامه‌ای پژوهشگر - ساخته پاسخ دادند. نتایج: نتایج نشان داد به جز متغیرهای تأهل و سطح تحصیلات از جهت سایر متغیرهایی که احتمالاً می‌توانستند بر مراجعه مؤثر باشند بین دو گروه تجربی و شاهد تفاوت معنی‌دار آماری وجود نداشت. میزان مراجعه جهت معاینات کلینیکی پستانی در گروه تجربی (۳/۱۷%) بیش از گروه شاهد (۶%) و این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار بود ( ۰۰۱/۰>P)، در مورد ارتباط میزان مراجعه با ویژگی‌های فردی و متغیرهای مرتبط با سرطان پستان فقط در گروه تجربی ارتباط معنی‌داری با سابقه سرطان پستان در خانواده مشاهده گردید (۰۵/۰>P)، به طوری که افراد دارای سابقه سرطان در خانواده، بیشتر مراجعه کرده بودند. نتیجه گیری: گرچه میزان مراجعه در هر دو گروه راضی کننده نمی‌باشد اما در عین حال استفاده از جزوات آموزشی که روشی کم‌خرج و ساده و بی نیاز از حضور مستقیم آموزش دهنده است موجب گردیده تا میزان مراجعه در گروه تجربی حدود سه برابر گروه شاهد افزایش یابدکه حاکی از مؤثر بودن نسبی این روش آموزش می باشد.
محمد رضا میر، پریسا میر، سارا علمی، مجتبی ملکی دلارستاقی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۵ )
چکیده

مقدمه: سرطان پستان مهمترین سرطان کشنده درخانم ها بوده، میانگین سنی آن در کشور ما ۴۸ سال است که از میانگین سن سرطان پستان در کشورهای پیشرفته بسیار پایین تر می باشد. از طرفی سلنیوم(Selenium) می تواند به طرق مختلف از جمله به وسیله افزایش پاسخ ایمنی، حمایت سلول در برابر اکسیداسیون رادیکال های آزاد یا با کاهش ایجاد متابولیت های سرطان زا، از ایجاد سرطان جلوگیری کند. شیوع بالای سرطان پستان در زنان و میانگین سنی پایین تر آن درکشور ما، این بیماری را حایز اهمیت تر می کند. مطالعات مختلف نقش مفید سلنیوم سرم را در جلوگیری از ایجاد سرطان نشان می دهند و دیر زمانی است که سلنیوم در کشورهای پیشرفته به عنوان مکمل مفید غذایی استفاده می شود. از آنجا که در نقاط مختلف، مطالعات متفاوتی در مورد سطح سلنیوم در بیماران سرطانی انجام شده است، ما نیز تصمیم گرفتیم به بررسی سطح سلنیوم در بیماران ایرانی مبتلا به سرطان پستان بپردازیم. ازطرفی دیگر در یک مطالعه مورد- شاهد، میزان سلنیوم خون افراد مبتلا به سرطان پستان را با گروه شاهد مقایسه کنیم وهمچنین بین گروه های سنی (بالاتر از ۴۸ سال و زیر ۴۸ سال) مقایسه ای انجام دهیم. روش بررسی: ۴۵ نفرافراد زیر ۴۸ سال مبتلا به سرطان پستان را که هیچ درمانی برای تومورشان انجام نشده و۳۳ نفرافراد بالای ۴۸ سال مبتلا به بیماری که آنها نیز درمان نشده بودند را به عنوان گروه مورد و۴۶ نفرافراد سالمی که از نظرسن و مکان زندگی با مبتلایان جور شده بودند را به عنوان گروه شاهد انتخاب نمودیم؛ بدین نحو که از گروه شاهد، ۲۳ نفر بالای ۴۸ سال و ۲۳ نفر زیر۴۸ سال سن داشتند. بعد از جمع آوری نمونه خون و آماده سازی آنها، غلظت سلنیوم به روش جذب اتمی (Atomic absorption) اندازه گیری شد. اطلاعات مربوط به نوع بافت شناسی، درجه و مرحله تومور، مصرف سیگار و فاکتورهای ایمونوهیستوشیمی Imunohystochemistry (IHC) نیز جمع آوری شد. نتایج: متوسط سطح سلنیوم سرم ۸۷ نفر زن مبتلا به سرطان پستان μg/l ۲۰/۱۶۱ با انحراف معیار μg/l ۲۷/۴۶ و متوسط سطح سلنیوم سرم ۴۶ زن گروه شاهد μg/l ۷۱/۱۸۷ با انحراف معیار μg/l ۷۵/۴۸ می باشد که تفاوت آماری معنی داری است(۰۰۱/۰P=). متوسط میزان سلنیوم در زنان مبتلا به سرطان کوچکتر از ۴۸سال، μg/l۳۵/۱۶۹ با انحراف معیارμg/l۳۴/۴۷ و متوسط میزان سلنیوم سرم در زنان مبتلا به سرطان مسن تر از ۴۸سال μg/l۳۹/۱۵۵ با انحراف معیار μg/l۶۸/۴۶ که از سه گروه دیگر کمتر بود. تفاوت سطح سلنیوم سرم بین گروه مورد و شاهد، در زنان مسن تر بیشتربود(۰۰۷/۰ P=) در حالی که زنان جوانتر از ۴۸سال تفاوت معنی داری نداشتند(۲۳/۰P=). نتیجه گیری: ممکن است تجویز سلنیوم به عنوان مکمل غذایی و به ویژه در سنین بالاتر، نقش محافظتی در مقابل ابتلا به سرطان پستان داشته باشد.
محمدعلی حسینپور‌فیضی، سولماز منیری جوادحصاری، اسماعیل بابائی، وحید منتظری، منیره حلیمی،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده

مقدمه: Survivinعضو جدیدی از خانواده‌ی پروتئین‌های مهارکننده‌ی آپوپتوز (IAP)می‌باشد که نقش مهمی در تنظیم چرخه‌ی سلولی و آپوپتوز ایفا می‌کند. بیان متمایز این ژن در سلول‌های توموری بر خلاف سلول‌های نرمال، آن را به عنوان چهارمین ترانس -کریپتوم عمده در تومورها معرفی کرده است. سرطان پستان شایع‌ترین بدخیمی در زنان می‌باشد و تلاش دانشمندان برای طبقه‌بندی آن به نتایج مختلفی منجر شده است. به دلیل شیوع بسیار بالای تومورها‌ی پستان و کمبود مارکرهای مولکولی مناسب جهت تشخیص و پیش-آگهی آنها، تلاش‌های گسترده‌ای در راستای شناسایی مارکرهای مولکولی اختصاصی که بتوانند غده‌های توموری را از غیرتوموری متمایز سازند درحال انجام است. در مطالعه‌ی حاضر بیان ژن Survivin و واریانت‌های پیرایشیΔEx۳ ،۲b و۳b آن به عنوان مارکر مولکولی در تومورهای پستان و بافت حاشیه‌ی آنها مورد بررسی قرار گرفته است. روش بررسی: در تحقیق حاضر ۱۸ نمونه‌ی توموری و۱۷ نمونه‌ی حاشیه‌ی تومور به صورت یک مطالعه مورد شاهدی با استفاده از تکنیک Reverse Transcriptase -Polymerase Chain Reaction نیمه‌کمی مورد بررسی قرار گرفتند و ژن ß۲m به عنوان کنترل داخلی برای نرمال نمودن نتایج به کار رفت. نتایج: ۱) ژن Survivin و واریانت‌های پیرایشی ΔEx۳،۲b و۳b در اکثر نمونه‌های توموری نسبت به بافت حاشیه‌ای آن بیان مجدد و بالایی داشتند ۲) سطوح بیان ژن Survivin، Survivin-ΔEx۳ و Survivin-۳b با ماهیت توموری نمونه‌ها ارتباط معنی‌داری داشت ۳) بیان واریانت ۲b در تعداد کمی از نمونه‌ها مشاهده شد ۴) بیان واریانت ۳b فقط در نمونه‌های توموری دیده شد. همچنین نتایج به دست آمده نشان داد که واریانت Ex۳∆ می‌تواند به عنوان ترانس‌کریپتوم غالب در سرطان پستان معرفی شود. نتیجه‌گیری: در مجموع نتایج ما نشان می‌دهد که بیان Survivin، Survivin-ΔEx۳ و Survivin-۳b با ماهیت سرطانی تومورها در ارتباط بوده و Survivin-ΔEx۳ واریانت غالب بیان شده در کارسینوماهای پستان می‌باشد. این نتایج ضمن تأیید شایستگی ژن Survivin و واریانت‌های پیرایشی آن به عنوان مارکرهای مولکولی در سرطان پستان، نقش کلیدی این ژن و واریانت‌های مذکور به ویژه ۳b را در بروز تومورهای پستان نشان داده و تفکیک ناحیه‌ی توموری از حاشیه‌ی تومور را امکان‌پذیر می‌سازد. بنابراین ارزیابی بیان ژن Survivin و واریانت‌های پیرایشی آن می‌تواند به عنوان مارکری برای رده‌بندی بیماران سرطان پستان جهت تیمارهای مؤثرتر مورد استفاده قرار گیرد و یک هدف درمانی نویدبخش برای درمان باشد.
مرجان مردانی حموله، عزیز شهرکی واحد،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه: سرطان بیماری است که با تغییر شکل غیرطبیعی سلولها واز دست رفتن تمایز سلولی مشخص می شود. بیماران سرطانی دچار مشکلات جسمی، روانی واجتماعی زیادی می شوند که ممکن است این مشکلات باعث اختلال در روند کیفیت زندگی آنان گردد. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط میان وضعیت سلامت روان وکیفیت زندگی در بیماران سرطانی صورت گرفته است. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- همبستگی می باشد. در این تحقیق ۹۰ بیمار سرطانی مراجعه کننده به بیمارستان شفای اهواز در سال ۱۳۸۷ به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی و کیفیت زندگی ۳۶ سئوالی (فرم کوتاه) گردآوری شد و با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون تی و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: یافته ها نشان داد بسیاری از حیطه های کیفیت زندگی با سلامت روان همبستگی معنی دار دارد. حیطه های عملکرد فیزیکی از کیفیت زندگی با ۳ حیطه ی اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی همبستگی معنی دار نشان داد. حیطه سلامت روانی از کیفیت زندگی تنها با حیطه علایم شبه جسمی از سلامت روان هبستگی معنی دارنشان داد(۰۲/۰>P) و در نهایت در حیطه عملکرد اجتماعی از کیفیت زندگی با حیطه اختلال در عملکرد اجتماعی از سلامت روان همبستگی معنی دار مشاهده شد( ۰۵/۰>P). همچنین حیطه های سلامت روان مثل اضطراب با ۰۰۶/۰=P در زنان بیشتر از مردان و علایم شبه جسمی با ۰۲۵/۰=P در زنان بیشتر از مردان ارتباط معنی دار را نشان داده است و از حیطه های کیفیت زندگی، عملکرد فیزیکی با ۰۳/۰=P در مردان بیشتر از زنان و درد جسمی با ۰۰۱/۰=P در زنان بیشتر از مردان ، معنی دار می باشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، حیطه های کیفیت زندگی بیماران سرطانی با حیطه های سلامت روان آنها رابطه دارد و سرطان بر جنبه های مختلف زندگی بیماران اثر گذاشته است.
محمد علی حسین پور فیضی، صغری تقی زاده، ناصر پولادی، پروین آذرفام، وحید منتظری،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: آنکوژن MDM۲فسفوپروتئینی با خاصیت یوبیکوئیتین لیگازی کد می‌کند که باعث ممانعت از فعالیتP۵۳ و پیش برندگی تخریب آن می‌شود. اخیرا یک جانشینی T به G در پروموتر ژن MDM۲(SNP۳۰۹)، شناسایی شده و ارتباط آن با بیان افزایش یافته MDM۲ نشان داده شده است و مشخص گردیده که این بیان افزایش یافته با بروز در سنین پایین چندین تومور از جمله سرطان سینه همراه است. از این رو شاید بتوان آن را به عنوان یک مارکر استعداد ابتلا به سرطان پستان در نظر گرفت. ما در این پژوهش تاثیر این پلی مرفیسم(MDM۲, SNP۳۰۹) بر کارسینومای پستان را بررسی نموده‌ایم. روش برررسی: این مطالعه با بررسی ۹۵ نمونه سرطانی و ۹۵ نمونه کنترل در استان آذربایجان شرقی انجام شد. ژنوتیپ‌های مختلف جایگاه ۳۰۹ ژن MDM۲، با استفاده از SSCP-PCR و Sequencing تعیین شد. نتایج: در گروه کنترل توزیع ژنوتیپی این پلی‌مورفیسم ژن MDM۲ برای ژنوتیپ‌های T/T، GT و GG، به ترتیب ۵/۲۹%، ۴۰% و ۵/۳۰% بود. توزیع ژنوتیپی این پلی‌مورفیسم در گروه سرطانی۶/۳۱% برای ژنوتیپ T/T، ۹/۳۷% برای T/G و ۵/۳۰% برای G/G بود. تفاوت معنادار آماری بین توزیع این پلی‌مورفیسم ژن MDM۲ در گروه کنترل و سرطانی دیده نشد(۰۵/۰Pvalue>). نتیجه‌گیری: پژوهش حاضر نشان می‌دهد که پلی‌مورفیسم پروموتر ژن MDM۲ در جایگاه ۳۰۹ به تنهایی همراهی قابل استنادی با ابتلا به سرطان پستان در جمعیت شمال غرب کشور ندارد.
سهیلا حمزه، منصور بیرامی، تورج هاشمی نصرت آبادی،
دوره ۱۹، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: با توجه به اهمیت سرطان به عنوان یکی از اصلی‌ترین دلایل مرگ و میر در جهان و تاثیر عوامل مختلف از جمله عوامل روانشناختی در بروز آن، قصد داریم در این مطالعه به مقایسه برخی از این عوامل از جمله ویژگی‌های شخصیتی، هیجانات منفی و سبک‌های مقابله در زنان سالم و مبتلا به سرطان بپردازیم. روش بررسی: دراین پژوهش، تعداد ۸۳ نفر از زنان مبتلا به سرطان و ۸۵ نفر از افراد سالم از طریق همتاسازی با گروه بیمار انتخاب و سپس پرسشنامه‌های شخصیتی آیزنک(EPQ-R) و تیپ شخصیتی D‏(DS۱۴) و سبک‌های مقابله‌ای فولکمن و لازاروس بر روی گروه‌های مورد مطالعه اجرا شدند. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون، تی‌هتلینگ و روش تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) استفاده شد. نتایج: بین دو گروه مورد مطالعه(زنان سرطانی و سالم) از نظر تجربه هیجانات منفی، ویژگی شخصیتی برون گرایی، سبک‌های مقابله‌ای هیجان مدارو مسأله مدارتفاوت دیده شد. نتیجه‌گیری: زنان مبتلا به سرطان نمره برون‌گرایی پایین‌تری را کسب کردند و نسبت به افراد سالم در زندگی، هیجانات منفی (خشم، اضطراب و افسردگی) بیشتری را تجربه می‌کنند و بیشتر از سبک‌های مقابله‌ای هیجان مدار و در موارد کمتری از سبک‌های مقابله‌ای مساله مدار کمتر استفاده می‌کنند.
باران قزلباش، زهیر محمدحسن، فیروز قادری پاکدل، صمد زارع،
دوره ۱۹، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: لاکتوباسیلوس‌ها نه تنها باعث تاثیر بر میکروفلورای دستگاه گوارش و تحریک سیستم ایمنی موضعی دستگاه گوارشی می‌شود، بلکه می‌تواند باعث تعدیل و تحریک سیستم ایمنی مرکزی از جمله گره‌های لنفاوی و طحال گردد. خواص ضد توموری این دسته از باکتری‌ها در مطالعات گوناگون نشان داده شده است. هدف این مطالعه حاضر هدف بررسی اثرات لاکتوباسیلوس رامنوسوس به عنوان پروبیوتیک بر اثر بخشی بیشتر داروی سیسپلاتین در موش‌های مبتلا به سرطان پستان ‌بود. روش بررسی: باکتری در محیط کشت اگار کشت داده شد، سپس توسط روش رایج رقیق‌سازی به دوز مورد نظر رسانده شد. ۲۰ سر موش BALB/C ماده ۴ تا ۶ هفته‌ای بعد از توموری شدن به طریق پیوند، بطور تصادفی در چهار گروه ۱- کنترل، ۲- پروبیوتیک، ۳- پروبیوتیک و سیسپلاتین و ۴- سیسپلاتین تقسیم شدند. موش‌های گروه پروبیوتیک یک هفته قبل از توموری شدن روزانه به میزان۳×۱۰۸ CFU(Colony Forming Unit) باکتری دریافت کردند و بعد از توموری شدن هم با وقفه‌های ۳ روزه بصورت دوره‌های ۷ روزه این کار ادامه یافت. گروه‌های دیگر در تمام طول مطالعه با حجم یکسان و شرایط مساوی فسفات بافر سولفات دریافت کردند. در گروه ۳ و ۴ نیزداروی سیسپلاتین با دوز kg/ mg۵ بصورت داخل صفاقی دو بار در هفته تجویز شد. موش‌ها ۲۴ ساعت بعد از آخرین دوز کشته شدند. نتایج: تجویز پروبیوتیک باعث کاهش معنی‌دار رشد تومور در مقایسه با گروه کنترل گردید. یکی از دلایل اثرات ضد سرطانی لاکتوباسیلوس‌ها از راه تقویت سیستم ایمنی است، نتایج حاصل از تست التهاب حساسیت تاخیری نیز حاکی از تحریک سیستم ایمنی توسط لاکتوباسیلوس و مهار رشد توموری از این طریق بود. در مطالعات پاتولوژی تومور نیز تجویزپروبیوتیک باعث افزایش اثرات ضدسرطانی داروی سیسپلاتین شده بود. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می‌توان به نتایج رضایت بخش انجام مطالعات انسانی با استفاده از این پروبیوتیک به عنوان درمان مکمل در درمان مبتلایان به این نوع سرطان در کنار درمان های معمول سرطان امیدوار بود.
شهربانو کیهانیان، نازنین فرهادی فر، زهرا فتوکیان، مجید پویا، محمدمنصور ساروی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: سرطان‌ معده از جمله شایع‌ترین سرطان‌ها محسوب می‌شود به طوری که در کشور ما در رأس سرطان‌های شایع قرار گرفته است. بدلیل شایع بودن سرطان معده در شمال کشورکه بر خلاف بسیاری از مناطق دنیا می‌باشد، برآن شدیم تا تحقیقی پیرامون خصوصیات اپیدمیولوژیک و بدخیمی سرطان معده در این منطقه انجام دهیم. روش بررسی: پژوهش حاصل یک مطالعه توصیفی از نوع توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری شامل بیمارانی است که طی سال‌های ۱۳۸۸ – ۱۳۸۱ با تشخیص پاتولوژی سرطان معده به کلینیک انکولوژی بیمارستان امام سجاد(ع) رامسر مراجعه کردند. اطلاعات مورد نظر بیماران نیز از پرونده و گزارشات پاتولوژی آنان استخراج و با استفاده از آمار توصیفی نتایج ارائه شد. نتایج: در این مطالعه ۱۴۴ بیمار مورد بررسی قرار گرفت که ۱۰۳ نفر مرد و ۴۱ نفر زن بودند. در ۱/۴۵ درصد بیماران تومور در ناحیه انتروم قرار داشت. تومور در اغلب بیماران(۶/۴۸ درصد) تمایز ضعیفی داشت. در ۹/۷۲ درصد بیماران درگیری غدد لنفاوی مثبت گزارش شد و ۹/۳۱ در صد بیماران درگیری متاستاتیک به نواحی دور دست داشتند که شایع‌ترین محل متاستاز، کبد بود. ۵/۴۶ درصد بیماران در زمان مراجعه در Stage۴ بیماری بودند در ۲/۳۸ درصد بیماران تومور تا سطح T۲ پیش رفته بود. نتیجه‌گیری: با توجه به این که اغلب بیماران مراجعه کننده(۵/۴۶ درصد) در زمان تشخیص در مرحله‌ی ۴ بیماری و دارای درجه تمایز ضعیف بوده‌اند، جدی گرفتن علایم گوارشی و انجام اقدامات تشخیصی لازم خصوصا در سنین بالای ۴۵ سال با تاکید ویژه بر تشخیص زود هنگام بیماری و کاهش میزان مرگ و میر برای جمعیت در معرض خطر توصیه می‌شود.
محمدعلی حسین‌پور فیضی، مهدیه رجحان ن‍ژاد، ناصر پولادی، پروین آذرفام، وحید منتظری، منیژه حلیمی،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: ژن survivin به عنوان مهارکننده آپوپتوز نقش مهمی در رشد و پیشرفت سرطان پستان دارد. بیان متمایز این ژن در سلول‌های توموری برخلاف سلول‌های نرمال بالغ و ارتباط بیان بالای survivin و فرم‌های بدخیم توموری آن را به عنوان مارکرمولکولی در تشخیص و پیش‌آگهی سرطان مطرح نموده است. مکانیسم دقیق بیان بالای آن در بعضی از سرطان‌ها هنوز ناشناخته است. این احتمال وجود دارد که تعدادی از پلی‌مورفیسم‌ها در این ژن منجر به تولید یا فعالیت خارج ازکنترل آن گردند. یک پلی‌مورفیسم معمول که به طور گسترده‌ای مطالعه شده در ناحیه ۳۱- ژن قرار گرفته و طبق گزارشات بر روی بیان survivin و استعداد ابتلا به انواع سرطان‌ها تأثیرگذار است. در این مطالعه همبستگی پلی‌مورفیسم ژنتیکی G/C۳۱- پروموتر survivin و سرطان پستان در شمال غرب ایران بررسی شده است. روش بررسی: در این مطالعه مورد ـ شاهدی، پلی‌مورفیسم ۳۱-G/C نمونه‌های خونی ۹۴ زن بیمار همراه با ویژگی‌های پاتولوژیکی آنها و۸۲ زن سالم توسط روش PCR-RFLP و توالی یابی مستقیم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که فراوانی ژنوتیپی در بیماران مبتلا به سرطان برای ژنوتیپ‌های GG، GC و CC به ترتیب ۵۰%، ۸/۴۶% و ۲/۳% و در افراد کنترل ۵۰%، ۱/۴۵% و ۹/۴% به دست آمد. همچنین فراوانی آلل‌ C در بیماران ۲۶% و در افراد کنترل ۲۷% بود. از لحاظ آماری هیچ ارتباط معنی‌داری بین ژنوتیپ‌های تغییریافته (CC و CG) و سرطان پستان یافت نشد. نتیجه‏گیری: به نظر می‌رسد ارتباط قابل توجهی بین پلی‌مورفیسم ۳۱- با خطر ابتلاء به سرطان پستان و شرایط بالینی بیماری در جمعیت مورد مطالعه وجود نداشته باشد.
میترا ذوالفقاری، فاطمه بهرام نژاد، زهره پارسا یکتا، انوشیروان کاظم نژاد، زهرا منجمد،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: عوامل محیطی و سبک زندگی در بروز انواع سرطان نقش بارزی دارند و با اصلاح آنها می‌توان از بروز بسیاری از سرطان‌ها پیشگیری کرد. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل خطر سبک زندگی مردم شهر تهران و پیشگیری از سرطان انجام گرفت. روش بررسی: این مطالعه یک بررسی توصیفی ـ تحلیلی با حجم نمونه ۲۵۰۰ نفر از شهروندان تهرانی بود. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه‌ای مشتمل بر ۲ بخش اصلی؛ مشخصات فردی و عوامل خطر سرطان بود که روایی آن از طریق اعتبار محتوا و پایایی آن به روش ضریب آلفای کرونباخ تعیین گردید. داده‌ها در یک نوبت و حضوری جمع‌آوری شدند و با استفاده از نرم‌افزارSPSS نسخه ۵/۱۱ تجزیه و تحلیل شد و سبک زندگی افراد در سه سطح؛ مطلوب ۱۰۰-۸۰%، نسبتاً مطلوب ۹/۷۹%-۶۰% و نامطلوب ۹/۵۹% -۰% مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج: ۴/۴۰% از افراد مورد مطالعه هیچگاه مستقیم با نور خورشید تماس نداشتند. ۶۲% از افراد مورد مطالعه با ماده سفید کننده تماس داشتند. ۸/۴۵% از افراد دچار عصبانیت می‌شدند. ۷/۴۶% از شهروندان تهرانی مورد مطالعه BMI طبیعی سبک زندگی نامطلوب داشتند. نتیجه‌گیری: نظر به اینکه در مجموع سبک زندگی در پیشگیری از سرطان در اکثر شهروندان تهرانی مورد مطالعه در ابعاد مختلف نامطلوب بود؛ با اصلاح آن می‌توان تا حد زیادی از بروز سرطان پیشگیری کرد. لازم است مسئولین و کادر بهداشتی درمانی به خصوص پرستاران بهداشت جامعه برای اصلاح سبک زندگی، رفتارهای بهداشتی و عادات افراد برنامه‌ریزی کنند.
حنانه زرین نهاد، امیر محمودزاده، کامران پوشنگ باقری، مهدی مهدوی، دلاور شهباززاده، علی مرادی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: سرطان دهانه رحم دومین سرطان شایع در کشورهای در حال توسعه می‌باشد. با توجه به اینکه روش‌های متداول درمان به اندازه کافی مؤثر نبوده و با عوارض جانبی همراه است، جستجوی راه‌های درمانی جدید با استفاده از ترکیبات طبیعی اهمیت ویژه‌ای دارد. این مطالعه با هدف بررسی اثر ملیتین مستخرج از زهر زنبور عسل بر تکثیر سلول‌های سرطانی دهانه رحم- رده HeLa انجام پذیرفت. روش بررسی: ملیتین با استفاده از روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا- فاز معکوس (RP-HPLC) از زهر زنبور عسل بومی ایران استخراج گردید. جهت اطمینان از فعالیت بیولوژیک ملیتین، تست همولیتیک بر روی گلبول‌های قرمز انجام گردید. در این مطالعه اثر مهاری ملیتین بر تکثیر و میزان حیات (Viability) سلول‌های سرطانی رده HeLa بررسی گردید. به این منظور رده سلولی HeLa در پلیت ۹۶- خانه کشت داده شد. سپس در مجاورت غلظت‌های مختلف ملیتین با زمان‌های ۱۲ و ۲۴ ساعت تیمار گردید. در انتها حیات سلول‌ها با روش MTT در طول موج ۵۴۰ نانومتر تعیین گردید. نتایج: غلظتی از ملیتین که فعالیت همولیتیک ۵۰ درصدی از خود نشان داد، µg/ml۵/۰=۵۰HD شد، در حالی که در مجاورت سرم جنین گاوی (FBS) فعالیت همولیتیک به µg/ml۲=۵۰HD کاهش یافت. میزان زنده بودن ۵۰ درصدی سلول‌های سرطانی در تیمار با ملیتین با توجه به تست MTT با زمان انکوباسیون ۱۲ ساعت، µg/ml۱ به دست آمد. نتیجه‌گیری: ملیتین دارای فعالیت همولیتیک قابل توجهی می‌باشد و از نظر بیولوژیکی بسیار فعال است. نتایج تست MTT نشان داد که ملیتین در شرایط وابسته به غلظت و زمان انکوباسیون، تکثیر سلول‌های HeLa را مهار می‌کند، لذا مطالعات دیگر جهت بررسی مکانیسم اثر ملیتین پیشنهاد می‌گردد.
شهربانو کیهانیان، امیرهومن قریشی، زهرا فتوکیان، ملودی عمرانی نوا، فرزاد جاسمی زرگانی، محمد منصور ساروی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: بیماری کبد چرب با رسوب قطرات چربی در کبد بیماران مشخص می‌شود. عوامل خطر سرطان پستان نیز شاخص توده‌ی بدنی، میزان چربی دریافتی از غذا و زیاد بودن چربی مرکزی است، بنابراین به نظر می‌رسد فراوانی کبد چرب در بیماران مبتلا به سرطان پستان بیشتر از افراد عادی باشد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی ـ مقطعی، تمام بیماران مبتلا به سرطان پستان که طی سال‌های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۰ به بیمارستان امام سجاد(ع) شهرستان رامسر مراجعه کرده‌اند، مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از بررسی اولیه، ۱۰۰ بیمار وارد مطالعه شدند. بیماران تحت شیمی درمانی، یک بار قبل و یک بار بعد از اتمام شیمی درمانی تحت سونوگرافی شکمی قرار گرفتند. بیمارانی که علاوه بر شیمی درمانی، تاموکسیفن دریافت کردند، ۶ ماه بعد از مصرف تاموکسیفن نیز تحت سونوگرافی شکمی قرار گرفتند. سپس ارتباط بین شیمی درمانی و تاموکسیفن با بروز کبد چرب در بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که بعد از انجام شیمی درمانی، ۳۰% افراد دچار کبد چرب شدند. از میان ۷۰ نفری که بعد از انجام شیمی درمانی دارای کبد چرب نبودند، ۶۲ نفرتاموکسیفن دریافت کردند که ۲/۴۵% آنان بعد از دریافت تاموکسیفن دچار کبد چرب شدند. نتایج نشان داد که بین ابتلاء به کبد چرب بعد از دریافت تاموکسیفن با هیپرلیپیدمی (۰۱۱/۰p=) و اضافه وزن (۰۱۷/۰p=) رابطه آماری معنی‌داری وجود دارد. نتیجه‌گیری: درمان سرطان پستان بخصوص با تاموکسیفن با افزایش خطر بروز کبد چرب مخصوصاً در زنان دارای چربی خون بالا و اضافه وزن همراه است.
سمیرا قباد زاده، علی شمس، گیلدا اسلامی، سید علی میرغنی زاده،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: گیرنده NKG۲D یکی از گیرنده‌های فعال‌کننده سلول‌های سیستم ایمنی می‌باشد. دو نوع پلی‌مورفیسم تک نوکلئوتیدی r‏s۱۰۴۹۱۷۴G>C) ( در هاپلوتایپ‌های ژن NKG۲D مشخص شده است. پلی‌مورفیسم GG سبب افزایش میل ترکیبی گیرنده NKG۲D برای لیگاندهای آن روی سلول‌های مختلف می‌شود. در حالی که پلی‌مورفیسم CC یا CG سبب کاهش میل ترکیبی سلول‌های سیستم ایمنی و تحلیل قدرت کشندگی این سلول‌ها می‌گردد. در این مطالعه نوع آلل ‌ها در ژن NKG۲D در بیماران مبتلا به سرطان پستان مورد بررسی قرار می‌گیرد. روش بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی تعداد ۱۰۸ بیمار مبتلا به سرطان پستان و ۱۰۸ فرد سالم از مراکز درمانی شهر یزد انتخاب شدند. با استفاده از پرایمرهای اختصاصی ژن NKG۲D تکثیر گردید و ژنوتیپ rs۱۰۴۹۱۷۴G>C این ژن با روش PCR-RFLP تعیین شد. نتایج: فراوانی ژنوتیپ های هموزیگوت GG و CCدر بیماران مبتلا به سرطان پستان به ترتیب ۴/۴۴% و ۱۳% به دست آمد. در حالی که فراوانی این ژنوتیپ‌ها در گروه زنان سالم مورد مطالعه به ترتیب برابر با ۳۱/۷۱% و ۵/۶% بود. تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که در فراوانی این ژنوتیپ‌ها بین افراد سالم و بیماران تفاوت معنی‌داری وجود دارد. از طرفی ژنوتیپ هتروزیگوت GC با فراوانی ۶/۴۲% در زنان مبتلا به سرطان پستان در مقایسه با فراوانی ۲/۲۲% در زنان سالم نیز تفاوت معنی‌داری نشان داد (۰۰۰۱/۰>(p. با محاسبه خطر نسبی مشخص گردید که وجود آلل C نسبت به عدم وجود آلل C شانس ابتلا به سرطان پستان را ۷/۱ برابر افزایش می‌دهد (۲۴/۲-۳۱/۱ ۹۵%CI =). نتیجه‌گیری: پژوهش حاضر نشان می‌دهد که زنان دارای ژنوتیپ هموزیگوت CC شانس بیشتری برای ابتلا به سرطان پستان در جامعه یزد دارند.
سعید کارگر، بابک علوی فرزانه،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: Her-۲ یک گیرنده پروتئینی فاکتور رشد است. حدود ۲۵% سرطان‌های پستان، بیان بیش از حد (Over Expression) HER-۲ دارند. این مطالعه به منظورتعیین فراوانی نسبی HER-۲ Over Expression در بیماران مبتلا به سرطان پستان و ارتباط آن با متغیرهایی از قبیل سن، تشخیص هیستوپاتولوژی، سایز تومور، درگیری غدد لنفاوی انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی – توصیفی همه بیمارانی که نمونه بافت سرطان پستان آنها در سال‌های ۹۰-۱۳۸۹ به بخش پاتولوژی بیمارستان شهید صدوقی یزد ارجاع شده بودند مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون‌های آماری Chi- Square وFisher`s Exact Test و نرم‌افزار آماریSPSS نسخه ۱۷ تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: در این مطالعه ۱۴۷ بیمار زن مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سنی این بیماران ۳/۱۳±۳۴/۵۰ سال بود. فراوانی over Expression HER-۲/neu در بیماران با سرطان پستان تحت عمل جراحی ماستکتومی ۵/۵۴% بود که در مقایسه با اکثر مطالعات قبلی بیشتر بود. فراوانیHER-۲/neu در گروه‌های سنی بالاتر (۶/۶۳%)، در بیماران با سایز تومور بزرگتر (۵۶%)، بیماران با تشخیص داکتال کارسینوما (۸/۵۲%) و بیماران با درگیری غدد لنفاوی آگزیلاری (۵۵%) بیشتر بود اما ارتباط آماری معنی‌داری در این موارد وجود نداشت. (۰۵/۰>p) نتیجه‌گیری: با توجه به بروز بالای بیان بیش از حد HER-۲/neu نسبت به مطالعات قبلی که می‌تواند ناشی از تفاوت‌های نژادی و ژنتیکی باشد انجام تست اسکرینینگ HER-۲/neu در سطح وسیع‌تری برای همه بیماران مبتلا به سرطان پستان خصوصاً سرطان‌های پستان با تشخیص هیستوپاتولوژی داکتال کارسینوما و سرطان‌های پستان با سایز بزرگ و درگیری غدد لنفاوی اگزیلاری پیشنهاد می‌گردد.
محمدعلی حسینپور فیضی، ثریا شیری ترکمانی، اسماعیل بابائی، مرضیه قنبریان، وحید منتظری، منیره حلیمی،
دوره ۲۱، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: KLF۴ یک فاکتور رونویسی می‌باشد که در بسیاری از سرطان‌ها از جمله سرطان پستان دخیل می‌باشد. سرطان پستان، شایع‌ترین سرطان عضوی در زنان می‌باشد و به دلیل شیوع روز‌افزون آن، تلاش‌های گسترده‌ای در راستای شناسایی مارکرهای مولکولی اختصاصی که بتواند غده‌های سرطانی را از انواع غیرسرطانی متمایز سازد، آغاز شده است. بنابراین در این تحقیق صلاحیت بیان ژن KLF۴ به عنوان مارکر مولکولی در تشخیص و درمان سرطان پستان مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش بررسی: در حدود ۳۱ نمونه سرطانی و ۲۱ نمونه غیرسرطانی ( حاشیه تومور سرطانی) جمع‌آوری شده و بیان ژن‌های ß۲m به عنوان کنترل داخلی و KLF۴ مورد بررسی قرار گرفت. داده‌های به دست آمده با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه ۱۵ و آزمون آماری One-Way ANOVA و T-Test مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج: نتایج به دست آمده نشان دادند که: ۱- بیان KLF۴ در تومورهای سرطانی پستان بیشتر از گروه‌های حاشیه تومور سرطانی می‌باشد. ۲- با احتمال زیاد KLF۴ در تومورهای سرطانی پستان (حداقل در نوع کارسینومای مجرایی) یک آنکوژن محسوب می‌شود ۳- سطح بیان KLF۴ به طور معنی‌داری در ارتباط با ماهیت بدخیمی تومور‌های سرطانی پستان می‌باشد. نتیجه‌گیری: استفاده از KLF۴ به عنوان مارکر تشخیصی در تفکیک و شناسایی بافت‌های سرطانی از غیرسرطانی پستان مؤثر نیست، ولی از این مارکر می‌توان برای شناسایی حداقل ۵۰ درصد موارد کارسینومای مهاجم مجرایی پستان و همچنین به عنوان فاکتور بالقوه پیش‌آگهی دهنده برای تعیین شدت‌های مختلف تومورسرطانی پستان استفاده کرد.
صادق سلاجقه، مهوش رقیبی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ترکیبی گروه درمانی معنوی و شناختی بر کاهش میزان اضطراب مرگ بیماران مبتلا به سرطان مراجعه‌کننده به مراکز درمان سرطان شهر کرمان سال ۱۳۹۱ انجام گرفت. روش بررسی: در این مطالعه تعداد ۲۶ نفر از افراد مبتلا به انواع سرطان مراجعه‌کننده به مراکز درمانی به روش نمونه‌گیری در دسترس پس از مصاحبه بالینی انتخاب و در دو گروه ۱۳ نفری کنترل و آزمایش به صورت تصادفی جایگزین شدند. سپس همه ۲۶ نفر به وسیله پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر مورد آزمایش قرار گرفتند. افراد گروه آزمایش ۱۱ جلسه دو ساعته در مداخلات گروه درمانی معنوی و شناختی شرکت کردند، ولی گروه کنترل هیچ مداخله درمانی را دریافت نکردند. در پایان دوباره ابزار پژوهش بر روی همه افراد گروه نمونه اجرا گردید. داده‌های به دست آمده با استفاده از نرم‌افزار SPSS و روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: یافته‌ها نشان دادند که درمان ترکیبی گروه درمانی معنوی و شناختی در کاهش اضطراب مرگ بیماران مبتلا به سرطان مؤثر بوده است . نتیجه‌گیری: درمان ترکیبی گروه درمانی معنوی شناختی می‌تواند اضطراب مرگ بیماران مبتلا به سرطان را کاهش دهد.
مهدیه همتی، ندا عیوضی، آرزو چاکرزهی، علی مرادی، جواد محیطی اردکانی، امیر محمودزاده،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: شناخت مکانیسم‌های مولکولی در متاستاز برای طراحی و استفاده مؤثر از استراتژی‌های درمانی جدید ضروری می‌باشد. یک دسته از مولکول‌هایی که در این مکانیسم نقش داردند Rac۱ است. با توجه به عوارض جانبی روش‌های درمانی رایج مانند شیمی درمانی، امروزه توجه زیادی به ترکیبات طبیعی شده است که دارای اثرات جانبی کمتر و خواص ضدسرطانی هستند. ملیتین یک پپتید آمفی پاتیک مشتق شده از سم زنبور عسل می‌باشد. مطالعات نشان دادند که ملیتین با تأثیر بر میزان بیان Rac۱ نقش مهمی در کاهش متاستاز سلول‌های سرطانی دارد. در این مطالعه به بررسی تأثیر ملیتین بر میزان بیان پروتئین Rac۱در سلول‌های سرطان معده رده AGS پرداخته شده است. روش بررسی: سلول‌های AGS بعد از رشد و رسیدن به تراکم بیش از ۸۰ درصد، به مدت ۶ ساعت با غلظت‌های ۲/۰، ۳/۰، ۴/۰ میکروگرم بر میلی‌لیتر ملیتین تیمار شدند. پس از جمع‌آوری و لیز سلول‌ها با بافر لیز، میزان بیان پروتئین Rac۱ در مقایسه با کنترل به روش وسترن بلاتینگ سنجیده شد. اطلاعات به دست آمده با کنترل β-Actin مقایسه و به صورت درصد محاسبه گردید. داده‌ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون Anova One-Way تجزیه و تحلیل شد. نتایج: بیان پروتئین Rac۱ در حضور غلظت‌های ۲/۰ (۵/۵±۱۰۹) و ۳/۰ (۶/۳±۱۰۵) ملیتین نسبت به کنترل (۱۰۰) افزایش و غلظت ۴/۰ (۲±۱۰۰) شبیه به کنترل شد که تفاوت معنی‌داری دیده نشد (۰۵/۰
محمود وکیلی، آرزو آقاکوچک، آذر پیردهقان، مصطفی شیریزدی، امیر صفارمقدم،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: با توجه به افزایش میزان بقای سرطان کولورکتال در سال‌های اخیر، این مطالعه با هدف بررسی میزان بقای سرطان کولورکتال طی سال‌های ۱۳۹۰-۱۳۸۰ در استان یزد انجام شد تا علاوه بر به دست آوردن آماری دقیق، زمینه‌ای روشن برای برنامه‌ریزی مراقبتی و درمانی لازم فراهم شود. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی تحلیلی ۶۰۴ بیمار مبتلا به سرطان کولورکتال ثبت شده در مرکز ثبت سرطان استان یزد در فاصله سال‌های ۱۳۹۰-۱۳۸۰ وارد مطالعه شدند. با مراجعه به مرکز ثبت مرگ و یا تماس با خانواده آنها زمان مرگ آنها استخراج گردید. داده‌های جمع‌آوری شده با روش کاپلان مایر تجزیه و تحلیل شد. نتایج: میانگین سنی افراد در زمان تشخیص سرطان ۹۹/۱۹±۹/۵۸ و میانه سنی ۶۲ سال بود. میزان بقای یک، پنج و ده ساله آنها به ترتیب ۲/۷۲%، ۱/۵۰% و ۸/۳۹% بود. میانگین و میانه بقا به ترتیب ۲۳/۰±۴۷/۶ و ۵ سال بود. در این بررسی بین جنس و میزان بقا رابطه معنی‌داری وجود نداشت ولی میزان بقا در افراد زیر ۵۰ سال به طور معنی‌داری بیشتر از افراد بالای ۵۰ سال بود. نتیجه‌گیری: با وجود پیشرفت‌هایی که در درمان سرطان کولورکتال در جهان و ایران به عمل آمده در این مطالعه میزان بقای طولانی مدت آن کمتر از کشورهای پیشرفته است. علت آن می‌تواند تأخیر در تشخیص یا درمان و پاسخ به درمان باشد که نیازمند مطالعات بیشتری است.
شیرین شهبازی، ندا فتاحی، لیلا کوکبی،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه:PTEN از ژن‌های مهم در روند سرطان پروستات است که نقایص آن به عنوان آغازگر روند بدخیمیشناخته می‌شود. پروتئین ‏MAGI۲‎‏ به عنوان ‏یک چهارچوببه پایداری‏PTEN ‎‏ کمک کرده و باعث افزایش عملکرد آن می‌شود. از آنجا که ‏miR-۱۰۱‎‏ باعث کاهش بیان ژن ‏MAGI۲‎‏ شده به طور غیرمستقیم می‌تواند باعث کاهش عملکرد ‏PTEN‎‏نیز باشد. ‏ روش بررسی:سه رده سلولیLnCap ‎‏ ،‏PC۳ ‎‏ و ‏DU-۱۴۵‎‏ سرطان پروستات‏ جهت بررسی بیان‎‎ژن‌های P‏TEN, MAGI ۲و miR-۱۰۱مورد مطالعه قرار گرفتند.برای ارزیابی بیان ژن‌های مورد نظر از تکنیکReal-time PCR با استفاده ازTaqMan ‎probe‏‎استفاده شد. با مقایسه سیکل‌های آستانه، نسبت بیان ‏mRNA‏ ژن مورد ‏نظر بر اساس روش‎ -∆∆CT ‎محاسبه شد.‏ نتایج:. نتایج نشان داد بیان ‏miR-۱۰۱‎‏ وMAGI۲‎در هر سه رده سلولی نسبت به بافت سرطان پروستات کاهش داشته است.با وجود بالا بودن میزان بیان ‏miR-۱۰۱‎‏ ‏در بافت سرطان پروستات، میزان بیان ‏MAGI۲‎‏ در این نمونه کاهش معنی‌داری نشان نداد. بیان ژن ‏PTEN‎‏ در دو رده سلولی ‏LnCap‎‏ و ‏PC۳‎‏ بسیار پایین تر از سلول‌های ‏DU-۱۴۵‎‏ ‏بود که نشان دهنده از دست رفتن کامل ژن در سطح ‏DNA‏ می‌باشد. نتیجه‌گیری:‏اینیافته تأیید کننده احتمال از دست رفتن ‏بیان هر دو ژن PTEN‎‏ و ‏MAGI۲‎‏ ‏در رده‌های سلولی ‏LnCap‏ و ‏PC۳‎‏ می‌باشد. این امر می‌تواند ناشی از بازآرایی ‏ژنتیکی در ژن ‏MAGI۲‎‏ باشد.

صفحه ۱ از ۵    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به ماهنامه علمی پ‍ژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | SSU_Journals

Designed & Developed by : Yektaweb