۴۲ نتیجه برای درد
اعظم مصداقی نیا، فرزانه سمیعی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه : مطالعات اخیر نشان داده استرس باعث کاهش پاسخ به تحریکات دردزا و بیدردی میشود که مکانیسم دقیق آن مشخص نیست. ازطرفی در دردهای نوروپاتیک پاسخ به داروهای ضد درد کاهش می یابد. در این مطالعه میزان بیدردی ناشی از استرس، بیدردی ناشی از سرولئین (آگونیست CCK) و پروگلوماید (آنتاگونیستCCK ) به تنهایی یا توأم و همچنین تأثیر آنها بر بیدردی ناشی از استرس در حیوانات دست نخورده و حیواناتی که عصب سیاتیک آنها تحت فشار قرار داشت بررسی و مقایسه شد.
روش بررسی : این تحقیق بر روی ۴۵۰ موش سوری نر در پنجاه گروه ۹ تایی انجام پذیرفت. برای داشتن مدل حیوانی نوروپاتی، یک جراحی همراه با گره زدن سیم مسی روی عصب سیاتیک سمت راست (Nerve Ligation) انجام شد. برای ایجاد استرس از روش شناکردن در آب ۴ درجه سانتی گراد (Cold Water Swimming Stress) استفاده گردید. میزان بیدردی حیوانات با روش صفحه داغ (Hot Plate) سنجیده شد.
یافتهها : استرس شناکردن در آب سرد با زمانهای ۵/۰،۱،۲ و ۳ دقیقه توانست بیدردی وابسته به طول زمان شناکردن ایجاد نماید که پاسخ در دو گروه مشابه بود یعنی بستن عصب سیاتیک این میزان بیدردی را کاهش نداد. سرولئین با مقادیر ۰۲۵/۰،۰۵/۰ و ۱/۰ میلیگرم بر کیلوگرم در هر دو گروه بیدردی ایجاد نمود. در موشهای استرس دیده با تجویز سرولئین و مقادیر مختلف پروگلوماید (۲۰، ۴۰و ۶۰ میلیگرم بر کیلوگرم) به تنهایی و توأم با هم بیدردی دیده شد. پاسخ سرولئین توسط پروگلوماید مهار نشد. هیچ یک از دارو ها بیدردی ناشی از استرس را به طور معنادار تقویت ننمودند.
نتیجهگیری : استرس می تواند به عنوان جانشینی برای درمان دارویی و دردهای نوروپاتیک مطرح گردد.
محمد حسین دشتی رحمت آبادی، علیرضا وحیدی مهرجردی، علی اصغر پیله وریان، فاطمه فرزان،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
مقدمه: استفاده از داروهای گیاهی برای درمان انواع ناخوشیها از جمله بر طرف کردن درد همواره مورد توجه مردم در جوامع مختلف بوده است و تحقیقات فراوانی در مورد اثر ضد درد عصارههای گیاهان انجام شده است. دارچین نیز در طب سنتی به عنوان ضد درد و ضد التهاب شناخته شده و در درمان بیماریهای مرتبط با التهاب مانند روماتیسم و برونشیت و همچنین برای دردهای ماهیچهای تجویز میشده است. اما اثر ضد درد آن به طور علمی مورد بررسی قرار نگرفته است.
روش بررسی: این مطالعه به صورت تجربی در دانشکده پزشکی شهید صدوقی یزد بر روی تعداد ۲۵ سری موش سفید آزمایشگاهی با وزن ۳۰۰-۲۰۰ گرم که به صورت تصادفی به ۵ گروه ۵ تایی تقسیم شده بودند انجام گردیده است. در این مطالعه اثر تزریق داخل صفاقی عصاره آبی- الکلی دارچین در دوزهای ۵۰ ،۱۰۰ و۵۰۰ میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن بر کاهش درد با استفاده از روش سنجش درد مزمن(آزمون فرمالین) به مدت یک ساعت مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایج: یافتههای این پژوهش نشان داد که عصاره دارچین در دوز بالا(mg/kg۵۰۰) مرحله دوم درد (درد مزمن) را در آزمون فرمالین نسبت به گروه شاهد به طور معنیدار(۰۰۱/۰(P< کاهش میدهد ولی دوزهای mg/kg ۵۰ و۱۰۰ اثری بر کاهش درد نداشتهاند.
نتیجهگیری: یافتههای این تحقیق اثر ضد درد مزمن دارچین در دوز بالا در آزمون فرمالین را تأیید کرده و به نظر میرسد این اثر ناشی از خاصیت ضد التهابی گیاه فوق باشد.
سجاد زینلی، صابر رضانژاد، سید محمد مرندی، خلیل خیام باشی،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
مقدمه: کوفتگی عضلانی تأخیری نوعی آسیب عضـلانی شـایع است که حین تمرین درمـانی با انـقباضات اسنـتریـک ایجاد میشود. این مورد میتواند با ایجاد درد سبب افت انگیزه و قطع تمرینات بیمار گردد. هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر ارتعاش (Vibration) بر کوفتگی عضلانی تأخیری بود. فرض ما بر این بود که تمرین ارتعاش، کوفتگی عضلانی تأخیری را کاهش خواهد داد.
روش بررسی: ۳۰ مرد ورزشکار در دامنه سنی ۲۶-۱۸ سال در مطالعه شرکت کردند. ورزشکاران، حداقل سه سال سابقه فعالیت مستمر ورزشی داشتند. نمونهها به طور تصادفی در دو گروه ارتعاش VT(۱۵=n) و گروه بدون ارتعاش Non-VT(۱۵=n) قرار گرفتند. اندازهگیریها شامل زاویه فلکشن زانو(FANG)، آستانه درد فشاری(PPT)، درد عضلانی(SOR) از عضله چهارسر رانی راست و بیشینه نیروی ایزومتریک(MIF) از هر دو چهارسرها، باهم، بود. ارتعاش با فرکانس HZ۵۰ به مدت یک دقیقه روی عضله چهارسررانی راست و چپ گروه VT اعمال شد. سپس هر دو گروه به تمرین اسنتریک پرداختند. تمامی عوامل ۲۴ ساعت پس از تمرین دوباره اندازهگیری شد.
نتایج: تمامی نمونهها کاهش در MIF، PPT، FANGT و افزایش در SOR را در ۲۴ ساعت پس از تمرین نشان دادند. اما یک تفاوت معنیدار آماری بین گروه VT و Non-VT در تمامی عوامل وجود داشت، MIF](۰۰۰/۰= P)، PT(۰۰۱/۰= P)، FANG (۰۲/۰= P) و VAS(۰۰۳/۰=P)[، که نشان دهنده تغییر کمتر عوامل اندازهگیری شده ،قبل و بعد از مداخله در گروه ارتعاش میباشد.
نتیجهگیری: تمرین درمانی همراه با انقباضات اسنتریک به طور قابل ملاحظهای سبب کوفتگی عضلانی تأخیری میشود، اما کاربرد
ارتعاش قبل از تمرین دارای یک اثر کاهنده مفید، در میزان کوفتگی عضلانی تأخیری میباشد.
محمد رضایی صدرآبادی، محمد حسین دشتی رحمت آبادی، مرتضی انوری، حمید فلاح تفتی، سمیرا زنبق،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: امروزه تحقیقات زیادی در زمینه اثرات ضد دردی گیاهان مختلف که در طب سنتی از آنها به عنوان مسکن یاد شده در حال اجراست. بادمجان از جمله مواردی است که در مورد اثر ضد دردی آن نظرات متفاوتی وجود دارد. در این پژوهش اثر تزریق داخل صفاقی غلظتهای مختلف عصاره آبی الکلی بادمجان با غلظتهای مختلف مورفین و آب مقطر بر درد حاد در موشهای سوری تعیین و مقایسه گردیده است.
روش بررسی: برای انجام این پژوهش اثر دوزهای ۱، ۱۰ ، ۱۰۰ و ۱۰۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم عصاره آبی الکلی بادمجان و دوزهای ۱، ۲ و ۴ میلیگرم بر کیلوگرم مورفین و آب مقطر بر درد حاد در موش سوری مورد بررسی قرار گرفت. ابزار سنجش درد در این مطالعه، دستگاه آنالژزیومتر(دستگاه Tail Flick) بود که از طریق آن نور متمرکز بر سطح پشتی دم حیوان تابانده شد و به مدت ۷۵ دقیقه پس از تزریق داخل صفاقی داروها، مدت زمان تاخیر در پس کشیدن دم از زیر این محرک دردزا به عنوان شاخص تحمل درد در حیوانات گروههای مختلف ارزیابی گردید.
نتایج: یافتهها نشان داد که دوزهای مختلف عصاره آبی الکلی بادمجان موجب افزایش شاخص بیدردی میگردد که این اثر در فاصله زمانی ۴۵ تا ۶۰ دقیقه به حداکثر رسیده و نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری دارد(۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که عصاره آبی الکلی بادمجان به صورت مرتبط با دوز موجب افزایش بیدردی میشود.
کامیار توکلی طبسی، رحیم تقوی، شبنم محمدی، آزاده عطاران، امیر گلچیان،
دوره ۱۹، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: بشر همیشه در تلاش بوده است تا درد های خود را تسکین ببخشد. درد پس از اعمال جراحی یکی از معضلاتی است که پزشکان جراح هر روز با آن روبرو هستند. از طرف دیگر امروزه متدهای مختلف طب سوزنی جهت درمان دردهای مختلف مورد آزمایش قرار گرفته است. با توجه به عوارض جانبی ناچیز طب سوزنی و از طرفی در دسترس قرار گرفتن متخصصین این رشته در دانشگاه، بر آن شدیم اثر درمانی مذکور را بر روی درد پس از اعمال جراحی ارزیابی نماییم.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کارازمایی بالینی بود . بیماران مراجعه کننده به بخش اورولوژی بیمارستان امام رضا(ع) که نیاز به جراحی ناحیه اینگوینال داشتند مورد مطالعه قرار گرفتند. بیماران قبل از عمل به طور تصادفی در یکی از دو گروه طب سوزنی غیرواقعی و طب سوزنی حقیقی قرار گرفتند. متد طب سوزنی که ما در این مطالعه، نیم ساعت قبل ازعمل انجام دادیم، الکترواکوپانکچر بود. بعد از عمل یک مشاهده کننده Blind نسبت به Acupuncture شدت درد بیمار را بر اساس معیار ۱۰ قسمتی استاندارد VAS ثبت نمود.
نتایج: تعداد ۹۰ بیمار در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. یافتههای ما نشان میدهد که میزان درد به صورت معناداری در گروه طب سوزنی غیرواقعی بالاتر است(۰۵/۰p<). در این پژوهش مشخص شد که ۵۶ مورد(۲/۶۲%) از بیماران نیاز به مخدر پس از جراحی داشتند و ۳۴ مورد(۸/۳۷%) از بیماران نیز نیاز به مخدر پس از جراحی نداشتند و میانگین نیاز به مخدر در گروه طب سوزنی غیرواقعی به صورت معناداری بیشتر از گروه طب سوزنی حقیقی بوده است(۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: طب سوزنی در بیمارانی که تحت عمل جراحی اینگوینال قرار میگیرند، باعث کاهش شدت درد پس از جراحی و کاهش نیاز به مواد مخدر جهت تسکین درد میشود
معصومه کاویانی، میترا عاشوری، سارا عظیما، عبدالرضا رجایی فرد، محمد جواد هادیان فرد،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: زایمان یکی از دردناکترین تجربه زنان در طول زندگی محسوب میشود، لذا دستیابی به تدابیری جهت تسکین درد زایمان خصوصاً با استفاده از روشهای غیر تهاجمی ضروری به نظر می رسد. این مطالعه به منظور مقایسه تأثیر دو روش طب فشاری و ماساژ یخ برشدت درد، سطح اضطراب و طول لیبر در زنان نخست زا انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی ۱۶۵ زن نخست زا به طور تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. گروه اول: طب فشاری، گروه دوم: ماساژ یخ و گروه سوم: کنترل. هر گروه شامل ۵۵ زن نخستزا بود. مداخله در دیلاتاسیون ۴-۳ سانتیمتر و در نقطهLI-۴ اعمال شد. مدت مداخله ۳۰ دقیقه بود. در گروه یک از فشار و در گروه دو از ماساژ یخ استفاده شد. شدت درد زایمان و سطح اضطراب در سه گروه توسط نمودار بیان دردAS) و پرسشنامه اسپیل برگر موقعیتی در دو مرحله مورد ارزیابی قرار گرفت. طول مدت مرحله اول و دوم زایمان در سه گروه با یکدیگر مقایسه شد.
نتایج: شدت درد بلافاصله بعد از مداخله در گروه طب فشاری و ماساژ یخ نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری کاهش یافت، (۰۰۱ /۰≥ P ) شدت درد در گروه ماساژ یخ کمتر بود. در گروه کنترل شدت درد افزایش یافت(۰۰۱ /۰≥ P). سطح اضطراب و طول مرحله اول و دوم زایمان در مقایسه با گروه کنترل به طور معنیداری کاهش یافته بود(۰۰۱/۰≥ P).
نتیجهگیری: هر دو روش طب فشاری و ماساژ یخ سبب کاهش شدت درد، طول مدت مراحل زایمان و سطح اضطراب در زنان نخستزا شد، اما تأثیر ماساژ یخ بیشتر بود.
احمد ابراهیمی عطری، محبوبه دهقانی تفتی، ناهید خوشرفتار یزدی، وحیده دهقانی تفتی،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: سندرم درد پاتلوفمورال شایعترین بیماری ناشی از استفاده بیش از حد ورزشکاران از زانو و یکی از علل شایع درد قدام زانو در ورزشکارانی است که به کلینیکهای پزشکی ورزشی مراجعه میکنند و در زنان ورزشکار شایعتر است. تیپینگ ناحیه پاتلا(patellar taping) روش درمانی مؤثری جهت تسکین علایم دردناک در طیف وسیعی از افراد دارای این سندرم است. گرچه مکانیسم کاهش علایم پس از استفاده از tape کاملاً مشخص نشده است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر taping بر تعادل پویا و میزان درد زنان ورزشکار مبتلا به سندرم درد پاتلوفمورال بود.
روش بررسی: بر اساس این مطالعه ۱۵ نفر از زنان ورزشکار مبتلا به سندرم درد پاتلوفمورال جهت شرکت در طرح انتخاب شدند. بدین منظور تعادل پویای این افراد قبل و بعد از مداخله tape و با انجام تست ستاره(Star Excursion Balance Test) اندازهگیری و ثبت گردید. شدت درد نیز با استفاده از VAS (Visual Analog Scale) اندازهگیری شد.
نتایج: مقادیر بدست آمده از درد و عملکرد زانو قبل و بعد از مداخله tape با استفاده از آزمون t زوجی بررسی شد. عملکرد زانو بعد از استفاده از tape در جهات قدامی، قدامی- داخلی، داخلی، خلفی- داخلی و قدامی- داخلی به طور معنیداری بهبود یافت(۰۵/۰p<). همچنین میزان درد نیز بعد از مداخله tape کاهش معنیداری داشت(۰۰۸/۰p<).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه ما بهبود معنیداری را با استفاده از taping پاتلا در کاهش میزان درد زانو و افزایش کارکرد ورزشکاران مبتلا به سندرم درد پاتلوفمورال، نشان داد.
خدیجه دهقانی، حمیده دهقانی، زهرا نجاری،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: انوکساپارین سدیم به طور وسیعی در بیماران مبتلا به سندرم حاد کرونری جهت جلوگیری از پیشرفت انسداد عروق کرونری استفاده میشود. درد محل تزریق، نتیجه نامطلوب ناشی از تزریق زیر جلدی انوکساپارین است که موجب ناراحتی بیمار میگردد. به کارگیری روشهایی که موجب کاهش آسیب به بیمار شود از وظایف پرستار است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر طول مدت زمان تزریق زیرجلدی انوکساپارین سدیم بر شدت درد محل تزریق در بیماران سندرم حاد کرونری بستری در بخش مراقبتهای ویژه صورت گرفت.
روش بررسی: این پژوهش کارآزمایی بالینی است که بر روی۷۰ بیمار سندرم حاد کرونری ۷۵-۳۰ سال بستری در بخش مراقبتهای ویژه که به طور تصادفی انتخاب شده بودند انجام گرفت. جهت گردآوری اطلاعات از چک لیست محقق ساخته شامل دو بخش اطلاعات جمعیتشناسی و ثبت اندازهگیری درد استفاده گردید. تزریقات به مدت ۱۰و ۳۰ ثانیه به فاصله ۱۲ ساعت به صورت تصادفی در طرف راست و چپ شکم انجام و درد بیماران قبل و بعد از هر تزریق با معیار دیداری درد اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای نان پارامتریک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایج: نتایج نشان داد میانگین شدت درد قبل و بعد از تزریق، ۱۰ ثانیه به ترتیب ۹۳/۴±۷۸/۰ و ۴۳/۱۹±۹۷/۱۵ و قبل و بعد از تزریق، ۳۰ ثانیه به ترتیب ۷۹/۳±۶۴/۰ و ۹۱/۱۲±۰۸/۸ است که روش تزریق ۳۰ ثانیه به طور معنیداری درد محل تزریق را کاهش داده بود (۰۰۰/۰=p). ارتباط معنیداری بین درد با جنس، سن و سطح تحصیلات دیده نشد.
نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد افزایش زمان تزریق زیرجلدی انوکساپارین به مدت ۳۰ ثانیه، درد محل تزریق را کاهش میدهد.
زهرا نادری، حسن مظفری خسروی، علی دهقان، حسن فلاح حسینی، آزاده نجار زاده،
دوره ۲۰، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: شواهد محدودی بیانگر این مطلب است که زنجبیل با دارا بودن فیتوکمیکالهای خاص بر کاهش التهاب و تسکین درد مؤثر است. هدف از این مطالعه بررسی اثر مکمل پودر زنجبیل بر بهبود درد در بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو بوده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت کارآزمایی بالینی دو سو بی خبر کنترل شده با دارونما اجرا شد. ۱۲۰ بیمار مبتلا به استئوآرتریت زانو با درد در حد متوسط به طور تصادفی به دو گروه گیرنده کپسول پودر زنجبیل و دارونما تقسیم شدند. گروه پودر زنجبیل و دارونما روزانه به ترتیب دو کپسول ۵۰۰ میلیگرمی هم اندازه و هم شکل حاوی پودر زنجبیل و نشاسته به مدت سه ماه مصرف کردند. میزان درد با استفاده از مقیاس خطی ـ بصری درد (VAS) در ابتدا و انتهای هفته دوازدهم تعیین شد. پاسخ به درمان به صورت کاهش بیش از ۵/۱نمره از درد تعریف شد.
نتایج: میانگین میزان درد قبل از مداخله بین دو گروه تفاوت معنیداری نداشت ولی پس از اتمام مداخله، این میزان به طور معنیداری در گروه زنجبیل کاهش یافت. از سوی دیگر میانگین تغییر نمره درد قبل نسبت به بعد از مداخله به طور معنیداری در گروه زنجبیل بیش از گروه دارونما کاهش یافت. میزان پاسخ به مداخله در گروه دریافت کننده زنجبیل ۸۸% و در گروه دارونما ۱۴% به دست آمد که بین دو گروه از نظر آماری اختلاف معنیداری حاصل شد (۰۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که مکمل پودر زنجبیل در تسکین درد بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو مؤثر است و میتوان از آن به عنوان یک مکمل ایمن جهت بهبود درد مبتلایان به استئوآرتریت زانو با درد استفاده نمود.
راضیه فلاح، محمد صالح دیوانی زاده، مهران کریمی، مهتاب اردوئی،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: سردردهای میگرنی، از مهمترین و شایعترین سردردها در گروه سنی کودکان میباشد که در موارد سردرد مکرر و یا ناتوانکننده، باید درمان پیشگیری از سردرد در کودک اعمال شود. این تحقیق به منظور بررسی کارایی و عوارض جانبی پروپرانولول در پیشگیری از حملات سردرد میگرنی در کودکان صورت گرفت.
روش بررسی: در یک مطالعه نیمه تجربی از نوع قبل و بعد، پنجاه کودک ۱۵- ۵ ساله مبتلا به سردرد میگرنی که به صورت متوالی از اردیبهشت ۱۳۹۰ به کلینیک اعصاب اطفال دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد مراجعه کرده بودند، جهت درمان پیشگیری از سردرد میگرنی، تحت درمان با پروپرانولول خوراکی با دوز mg/kg/day۱ قرار گرفتند. در پایان دوره سه ماه درمان، ارزیابی از نظر شدت، مدت و تعداد حملات سردرد در ماه و نمره ناتوانی ناشی از سردرد و عوارض جانبی دارو صورت گرفت.
نتایج: ۵۰ کودک شامل ۲۷ دختر (۵۴%) و ۲۳ پسر (۴۶% ) با میانگین سنی ۳۵/۲±۶۸/۱۰ سال بررسی شدند. دارو در کاهش فرکانس ماهیانه سردرد (۷۴/۶±۲۰/۱۶ بار قبل از درمان در برابر ۵۴/۴±۸۸/۸)، طول مدت (۳۶/۱±۲/۲ ساعت قبل از درمان در برابر ۳۵/۱±۰۸/۱)، نمره شدت سردرد (۵۴/۱±۱/۶ در برابر ۶۱/۱±۱۸/۴) و نمره ناتوانی ناشی از سردرد (۹۸/۸±۰۸/۳۳ در برابر ۸۸/۹±۶۴/۲۳) مؤثر بوده است (۰۵/۰p<). عوارض جانبی موقتی در پنج کودک (۱۰%) به صورت کاهش خفیف فشارخون در سه نفر و خواب آلودگی در دو نفر دیده شد.
نتیجهگیری: از پروپرانولول میتوان به عنوان داروی نسبتاً مؤثر و بیخطر در پیشگیری از سردرد میگرنی در کودکان استفاده کرد.
راضیه فلاح، مهسا خسروی، شکوفه بهداد، مهران کریمی،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: پونکسیون لومبار از روشهای تشخیصی و درمانی مهم در کودکان به شمار میرود که برای انجام آن، آرام و بیحرکت بودن کودک ضروری میباشد. این تحقیق به منظور بررسی و مقایسه اثر ملاتونین و گاباپنتین خوراکی در کاهش درد و اضطراب ناشی از پونکسیون لومبار در کودکان صورت گرفت.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی تصادفی، کودکان ۶ ماهه تا ۷ ساله بستری شده در بخش کودکان بیمارستان شهید صدوقی یزد که برای اولین بار در آنها پونکسیون لومبار صورت میگرفت، به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در یک گروه گاباپنتین به میزان mg/kg۱۵ و در گروه دیگر ملاتونین به میزان mg/kg۳/۰ داده شد. کارآیی دو دارو در ایجاد آرامش و کاهش اضطراب و کاهش درد و نیز عوارض جانبی آنها بررسی شد.
نتایج: شصت کودک شامل ۲۲دختر (۷/۳۶%) و ۳۸ پسر (۳/۶۳%) با میانگین سنی ۹۲۳/۱±۷۹/۲ سال بررسی شدند. مصرف دارو در کاهش اضطراب به ترتیب در ۳/۴۳% و ۷/۳۶% از کودکان گروه ملاتونین و گاباپنتین مؤثر بود و کارآیی آنها در ایجاد آرامش یکسان بود. (۵۹۸/۰=p). ملاتونین در ۳/۲۳% و گاباپنتین در ۵۰% از کودکان درکاهش درد زمان انجام پونکسیون مؤثر بود و گاباپنتین داروی مؤثرتری در کاهش درد بود (۰۳۲/۰=p). عوارض جانبی در ۱۰% کودکان گروه ملاتونین و ۷/۱۶% کودکان گروه گاباپنتین دیده شد. از نظرتوزیع فراوانی بروز عوارض، تفاوتی بین دو گروه وجود نداشت (۴۴۸/۰=p).
نتیجهگیری: دو داروی ملاتونین و گاباپنتین در کاهش اضطراب در پونکسیون لومبار در کودکان چندان مناسب نمیباشند. گاباپنتین اگرچه اثر کاهش اضطراب مناسبی نداشت اما کارآیی آن در کاهش درد نسبتاً مناسب بود و می توان از آن به عنوان یک داروی کاهنده درد در اقدامات تشخیصی درمانی دردناک استفاده بیشتری برد.
فاطمه رضایی، حمید طاهر نشاط دوست، حسین مولوی، محمد رضا عابدی، منصور کریمی فر،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: مطالعات بسیاری نشان دادهاند که بین نقص هیجانی و عوامل جسمانی ارتباط وجود دارد اما در مورد عوامل
پیشبینیکننده این ارتباط اطلاعات کمی وجود دارد. شواهد از نقش آسیبشناسی روانی به عنوان عامل میانجیگر این رابطه حمایت میکند ولی این مسئله به طور دقیق مورد بررسی قرار نگرفته است. مطالعه حاضر به بررسی ارتباط بین نقص هیجانی و شدت درد در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید پرداخته است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی ـ توصیفی از نوع همبستگی کلیه بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید مراجعهکننده به مراکز درمانی شهر اصفهان در بهار سال ۱۳۹۱ مورد بررسی قرار گرفتند. از این بین به روش دسترسی ۱۰۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. پرسشنامههای جمعیتشناختی، الکسی تیمیای تورنتو، اضطراب و افسردگی بیمارستان و مقیاس درد آرتریت روماتوئید بر روی بیماران اجرا گردید. دادههای به دست آمده استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه ۱۸ و AMOS-۱۸ و آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: یافتهها نشان داد که مدل ساختاری ارائه شده جهت بررسی ارتباط بین متغیرهای پژوهش به خوبی برازش شد (۲۱۸/۰p=؛ df=۲، ۰۴/۳ ch۲=). الکسی تیمیا، افسردگی و اضطراب با شدت درد همبستگی داشتند (۰۵/۰>p). در مدل ارائه شده به کشف یک متغیر پنهان (نقص هیجانی) پرداخته شد که به خوبی شدت درد را پیش بینی کرد (CFI, TLI, AGFI, GFI> ۰,۹) .
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که نقص هیجانی نقش مهمی در بیماری آرتریت روماتوئید دارد. این مدل میتواند تأییدی بر شواهدی باشد که درمانهای روانشناختی بخشی از درمانهای چندگانه این اختلال باشد.
ماریه عبدالقادری، موسی کافی، عالیا صابری، سعید اریاپوران،
دوره ۲۱، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: در میان دردهای مزمن، کمر درد بالاترین درصد را دارد. در این میان عوامل روانشناختی در ایجاد و تداوم ناتوانی جسمی و محدودیت عملکردی بیماران مبتلا به کمر درد مزمن دارای اهمیت میباشد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی ( MBCT ) و رفتاردرمانی شناختی ( CBT ) در کاهش درد، افسردگی و اضطراب در مبتلایان به کمر درد مزمن بود.
روش بررسی: روش این پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه شاهد بود. از میان افراد مبتلا به کمر درد مزمن مراجعه کننده به کلینیک امام رضا و بعثت شهر رشت در سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲، ۳۰ نفر به طور تصادفی انتخاب و در سه گروه مساوی (دو گروه آزمون و یک گروه شاهد) جایگزین شدند. برای گروه آزمایش اول، درمان ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس و برای گروه آزمایش دوم، درمان شناختی رفتاری در ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای اجرا شد. از پرسشنامه های درد مکگیل و پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس یک عاملی و چند متغیری استفاده شد.
نتایج: بین میانگین نمرات درد، افسردگی و اضطراب در بین دو گروه آزمایش تفاوت معنیدار مشاهده نشد، اما بین دو گروه با گروه کنترل در متغیرهای بالا تفاوت معنیدار بود.
نتیجهگیری: نتایج از تأثیر دو روش درمانی شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و رفتار درمانی شناختی بر کاهش درد، افسردگی و اضطراب حمایت میکند و توجه به این دو روش درمانی برای افراد مبتلا به کمر درد مزمن از اهمیت خاصی برخوردار است.
علیرضا کمالی، عباس زارعی، اسماعیل مشیری، مهدیه نظیری،
دوره ۲۲، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: درد یک مشکل پیچیده طبی است که کنترل ناکافی آن پس از عمل جراحی اثرات نامطلوبی بر وضعیت فیزیولوژیکی، متابولیکی و روحی بیمار دارد. افزودن مکملهای جدید منجر به افزایش مدت بیدردی میشود. هدف این مطالعه، مقایسه افزودن نئوستیگمین و کتامین به بوپیواکائین ۲۵/۰% در بیحسی اپیدورال در افزایش مدت بیدردی بعد از عمل میباشد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی دوسوکور، ۹۰ بیمار بالای ۵۰ سال با ASA کلاس I,II کاندید عمل جراحی الکتیو ران به صورت تصادفی در سه گروه نئوستیگمین، کتامین و شاهد تقسیم شدند. همه بیماران بیحسی اپیدورال با بوپیواکائین ۲۵/۰% به میزان cc/segment۲ دریافت کردند. به علاوه در گروه اول۶۰ میکروگرم نئوستیگمین، در گروه دوم۴۰ میلیگرم کتامین اضافه شد. میزان درد پس از عمل براساس معیار VAS و مدت زمان بیدردی و مقدار مسکن مصرفی تعیین و بین سه گروه مقایسه شد.
نتایج: میانگین اسکور درد در ۶ و ۱۲ ساعت بعد از عمل در گروه کتامین به طور معنیداری کمتر از دو گروه دیگر و در گروه نئوستیگمین کمتر از پلاسبو بود (۰۱/۰p≤). میانگین مدت بیدردی بعد از عمل در گروه کتامین به طور معنیداری بیشتر از دو گروه دیگر و درگروه نئوستیگمین بیشتراز پلاسبو بود (۰۱/۰p≤). میانگین دوز مصرفی مسکن(پتدین)در گروه کتامین از همه کمتر بود(۰۰۱/۰(p≤.
نتیجهگیری:نئوستیگمین و کتامین همراه با بوپیواکائین ۲۵/۰% در بیحسی اپیدورال موجب افزایش مدت بیدردی بعد از عمل و کاهش مصرف مسکن میشود که در مورد کتامین بیشتر از نئوستیگمین بوده است.
محمد رضا یزدیان، زینب ایرانی،
دوره ۲۳، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: کاربرد گیاهان دارویی به جای داروهای سنتتیک در سالهای اخیر به دلیل کم بودن عوارض جانبی و تنوع ترکیبات موثر در گیاهان افزایش یافته است.
هدف: در این تحقیق اثر تزریق عصاره ریشه ختمی بر التهاب و درد تجربی ناشی از تزریق فرمالین مورد بررسی قرار گرفته است.
روش بررسی: برای بررسی اثر تسکینی گیاه ختمی، ۳۰ سر موش صحرایی نر با وزن متوسط ۱۸۰-۲۰۰ گرم در ۵ گروه انتخاب گردید از دو تست گزیلن و فرمالین برای بررسی اثرات ضدالتهابی و ضددردی گیاه استفاده شد. در هر تست، حیوانات به ۶ گروه، شاهد، کنترل مثبت(دریافتکننده دگزامتازون تست التهاب ودیکلوفناک در تست فرمالین) و گروههای تجربی دریافتکننده دوزهای ۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم تقسیم شدند.
نتایج: نتایج نشان داد عصاره هیدروالکلی ریشه ختمی باعث کاهش التهاب ناشی از گزیلن به ویژه در دوز ۲۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم در مقایسه با گروههای شاهد و کنترل مثبت میگردد(۰۵/۰p<). همچنین عصاره هیدروالکلی ریشه ختمی در تمامی دوزها به ویژه دوز ۲۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم، باعث کاهش درد ناشی از فرمالین میشود(۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: عصاره هیدروالکلی ریشه ختمی دارای اثرات ضدالتهابی و ضددردی به خصوص در فاز مزمن(فاز التهابی) تست فرمالین میباشد که این اثر ممکن است به دلیل وجود فلاونوئید، تریپنوئید، آنتوسیانین و دیاکسی بنزوئیک اسید موجود در گیاه باشد که اثرات ضددردی و ضدالتهابی آنها شناخته شده است.
مینو محمودی، سعید محمدی، فائزه عنایتی،
دوره ۲۴، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: گیاهان دارویی بهدلیل اثرات جانبی کمتر نسبت به داروهای شیمیایی همواره بهمنظور درمان بیماریها مورد توجه محققین بودهاند. تا کنون برخی خواص درمانی همچون خاصیت آنتیاکسیدانی و آنتیهایپرکلسترولی گیاه پنج برگ به اثبات رسیده است. هدف این مطالعه بررسی اثر ضددردی عصاره هیدروالکلی گیاه پنج برگ، در موش صحرایی نر میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی از ۳۶ سر موش صحرایی نر در ۶ گروه شامل گروه کنترل(نرمال سالین)، گروه مورفین (mg/kg,i.p۱)، گروههای تیمار شده با دوزهای ۲۵، ۵۰ و mg/kg,i.p۱۰۰ عصاره هیدروالکلی گیاه پنج برگ و گروه تیمار شده با نالوکسانmg/kg)۱) به همراه دوز mg/kg۵۰ عصاره استفاده شد. بهمنظور ارزیابی اثرات ضددردی عصاره، از آزمونهای ریتینگ، فرمالین و تیل فلیک استفاده شد. دادههای هر آزمون با کمک آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه و سپس آزمون توکی تحت مقایسه و بررسی قرار گرفتند.
نتایج: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تزریق دوزهای ۵۰ و mg/kg۱۰۰ عصاره، اثرات ضددردی معنیداری را در مقایسه با گروه کنترل، در تستهای ریتینگ(بهترتیب با ۰۵/۰P< و ۰۰۱/۰P<)، تیل فلیک(۰۵/۰P< و ۰۱/۰P<) و فرمالین(۰۵/۰P< و ۰۰۱/۰P<) اعمال میکند. تزریق نالوکسان بههمراه دوز mg/kg۵۰ عصاره، اثر ضددردی معنیداری را در تست فرمالین نشان داد(۰۵/۰P<) بهعلاوه اثر ضددردی دوز mg/kg۱۰۰ عصاره در تست فرمالین، همانند به مرفین بود.
نتیجهگیری: پژوهش حاضر نشان داد گیاه پنج برگ احتمالاً میتواند اثر ضددردی قابل توجهی را نشان دهد. بهنظر میرسد یکی از مکانیزمهای احتمالی تاثیر عصاره مسیرهای اوپیوئیدی باشد که توصیه میشود در این مورد با کارآزماییهای بالینی بررسیهای بیشتری صورت گیرد.
زهره کلانی، خلیل رسولی، عباس اندیشمند،
دوره ۲۴، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: آنژیوگرافی عروق کرونر یک روش تشخیصی پرکاربرد در تشخیص و بیماریهای عروق کرونر است. پس از انجام آنژیوگرافی به منظور پیشگیری از عوارض احتمالی ناشی از ترومای عروقی، بیماران به مدت ۲۴-۶ ساعت به استراحت در تخت در وضعیت خوابیده به پشت محدود میشوند که منجر به ناراحتی و کمردرد میشود. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر طول مدت استراحت مطلق در تخت و حفظ کیسه شن بر شدت کمردرد بیماران پس از آنژیوگرافی عروق کرونر انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی است. تعداد ۲۲۸ بیمار با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه کنترل به مدت ۴ ساعت با کیسه شن و ۶ ساعت بعد از برداشتن کیسه شن (جمعاً ۱۰ ساعت) استراحت مطلق داشتند. گروه مداخله ۱ به مدت ۲ ساعت با کیسه شن و ۶ ساعت بعد از برداشتن کیسه شن (جمعا ً۸ ساعت) و گروه مداخله ۲ به مدت ۴ ساعت با کیسه شن و ۳ ساعت بعد از برداشتن کیسه شن (جمعاً ۷ ساعت) استراحت مطلق داشتند. شدت کمردرد بیماران در هر سه گروه در بدو ورود به بخش، ساعت دوم، چهارم، ششم، هشتم، دهم و صبح روز بعد از آنژیوگرافی با استفاده از مقیاس عددی درد ارزیابی شد.
نتایج: هیچکدام از بیماران در گروههای کنترل و مداخله دچار عوارض عروقی و اختلالات همودینامیک نشدند، بیماران گروه مداخله ۲ با زمان استراحت کل ۷ ساعت در مقایسه با دو گروه دیگر مطالعه درد کمر کمتری داشتند (۰۰۱/۰P<).
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش نشان داد که کاهش زمان استراحت بیماران در تخت و حفظ کیسه شن ضمن آنکه عوارض عروقی و همودینامیکی را به دنبال ندارد، به طور قابل توجهی با کاهش در میزان بروز درد کمر همراه است.
شاهین حاجی قهرمانی،
دوره ۲۴، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: پروپوفول یکی از داروهای بیهوشی تزریقی است که به عنوان سداتیو در اعمال جراحی به صورت گسترده استفاده میشود. هدف از تحقیق حاضر بررسی فعالیت ضد دردی کلرفنیرامین و مقایسه آن با مرفین و فنتانیل (داروهای مخدر) در بیهوشی داخل صفاقی موشهای سوری با پروپوفول است.
روش بررسی: ۴۰ سر موش سوری بالغ نر به چهار گروه تقسیم شدند. بیهوشی با تزریق داخل صفاقی ترکیبات مختلف القاء شد که شامل گروههای زیر بودند: گروه یک (نرمال سالین و پروپوفول)، گروه دو (کلرفنیرامین و پروپوفول)، گروه سه (مرفین و پروپوفول) و در نهایت گروه چهار (فنتانیل و پروپوفول).
نتایج: زمان بیهوشی جراحی در گروه یک (۵/۳ ± ۷/۱۲) کمتر از گروههای دو (۴/۴ ± ۳/۲۳)، سه (۵/۶ ± ۲/۲۵) و چهار (۷/۳ ± ۴/۲۷) بود (۰۵/۰ P <). درجه درد پنجه پا در گروه اول (۵/۰± ۷/۲) با گروه دوم (۷/۰±۸/۱) اختلاف آماری معنیدار داشت. درصد مهار گروه دوم (۹۷/۵۳) بیشتر از گروه اول (۳۱/۳۷) و کمتر از گروه سوم (۷۳/۸۸) و چهارم (۰۶/۸۴) بود. میزان تنفس در کلیه گروهها نسبت به مقدار پایه تنفس عادی (۳/۶± ۹/۱۴۸) کاهش معنیدار داشت.
نتیجهگیری: بر پایه نتایج مطالعه حاضر به نظر میرسد که داروهای مخدر مرفین و فنتانیل در ترکیب با پروپوفول بیدردی و بیهوشی خوبی را در موش سوری ایجاد میکنند. در مقایسه با مرفین و فنتانیل، اثرات بیدردی کلرفنیرامین ضعیف تر است. بنابراین کلرفنیرامین (آنتاگونیست H۱) میتواند در موش سوری به عنوان داروی ضد درد و پیش بیهوشی در اعمال جراحی که نیاز به ضد درد قوی نیست استفاده شود.
محمد کاظم کوهی، گودرز صادقی هشجین، علی رسولی، زکیه خرمی، ابراهیم شهروزیان،
دوره ۲۴، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: اثرات سرب بر بسیاری از اعمال اعضای بدن شناخته شده است ولی کارهای تجربی کمتری برای پی بردن به اثرات آن بر رفتار، ازجمله حس درد انجام شده است. این پژوهش برای بررسی تغییرات احتمالی در شروع حس درد و شدت واکنش به آن در موش سوری پس از تماس طولانی مدت با استات سرب اجرا گردید.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، ۲۴ سر موش سوری نر بالغ آلبینو به ۳ گروه ۸ تایی تقسیم شدند. گروه شاهد آب شهری دیونیزه دریافت کردند و هر دو گروه درمان شده، از آب دیونیزه آلوده شده با مقادیر ۵ یا ۵۰۰ قسمت در میلیون استات سرب به مدت ۹۰ روز مداوم دریافت کردند. در روز ۹۱، آزمونهای دردسنجی با استفاده از صفحه داغ و تزریق فرمالین برای ارزیابی شروع و شدت واکنش به درد حرارتی و شیمیایی انجام شد. در پایان، حیوانات با مرگ آسان کشته شدند و نمونه خون از آنها برای اندازهگیری سطوح سرمی کورتیزول با استفاده از روش ELISA اخذ گردید.
نتایج: حیواناتی که در معرض استات سرب قرار گرفتند، در پاسخ به درد ناشی از حرارت تأخیر آشکاری را در دوز پایین(۵۲%) و در دوز بالا (۵۹% ) از خود نشان دادند. شدت احساس درد حرارتی به میزان ۶۳% در دوز پایین و ۸۲% در دوز بالای استات سرب کاهش یافت (۰۵/۰P<). تأخیر در پاسخ به درد شیمیایی هم تا ۶۸% و شدت واکنش به درد تا ۸۰% کاهش را نشان داد که هیچکدام از نظر آماری معنیداری نبود. میزان کورتیزول خون تقریباً در بین گروهها بدون تغییر بود.
نتیجهگیری: تأخیر در واکنش به محرکهای دردناک که پس از تماس طولانی مدت با استات سرب دیده میشود ممکن است بهعنوان یک اختلال منجر به تضعیف نقش هشدار دهنده درد مطرح شود. علاوه براین مطالعات بیشتری در رابطه با مکانیسم عمل و میزان اهمیت این اثرات قابل انجام است.
آزاده هوایی، حمید کاظمی، اعظم حبیب اللهی، زهرا ایزدیخواه،
دوره ۲۴، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: اختلال سردرد تنشیازاختلالات روانتنی رایج است که علاوه بر علائم جسمانی، روان را نیز درگیر کرده و باعث آسیب در جنبههای مختلف زندگی میشود. ازآنجاکه استرس و آشفتگی های هیجانی عوامل راه انداز مهم در انواع سردرد هستند، تنظیم هیجان میتواند به عنوان عاملی مهم در سازگاری و کنترل مؤثر این اختلال مطرح باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر میزان تحمل پریشانی و کاهش مشکلات تنظیم هیجان در زنان مبتلا به اختلال سردرد تنشی انجامشد.
روش بررسی: این پژوهش نیمه تجربی با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری در دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش زنان مبتلا به سردرد تنشی شهر اصفهان در سال۹۱ بودند,۳۰بیمار به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. بیماران قبل از درمان به تکمیل پرسشنامههای مشکلات تنظیم هیجان (DERS)و تحمل پریشانی (DTS) مبادرت نمودندو در پایان نیز در مرحله پسآزمون و پیگیری این ارزیابی صورت گرفت. مدت دوره مداخله درمانی برای گروه آزمایش ۸ جلسه بصورت هفتهای یک جلسه بود. پیگیری ۳۰ روز بعد از پسآزمون انجام گرفت. داده ها با استفاده ازتحلیل کواریانس و نرمافزار SPSS-۲۰ تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: تحلیل یافته ها نشان داد تنظیم هیجان باعث کاهش میزان مشکلات تنظیم هیجان و بهبود تحمل پریشانی بیماران مبتلا به سردرد تنشی می شود.
(۰,۰۰۱< p).
نتیجهگیری: نتایج نشان دادآموزش تنظیم هیجان، با آگاه نمودن مبتلایان به سردرد از هیجانهای مثبت و منفی خود و کمک به پذیرش و ابراز به موقع آنها، میتواند منجر به کاهش مشکلات تنظیم هیجان و بهبود تحمل پریشانی در آنها شود.