۷ نتیجه برای بلوغ
لیلا اکرمی، سید محمود میر زمانی، عباس داورمنش،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: افراد کم توان ذهنی دارای تجربیات و نیازهای جنسی مشابه با افراد عادی می باشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی مشکلات جنسی نوجوانان دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر و عادی سنین ۱۵-۱۲ سال شهر تهران می باشد.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه تحلیلی از نوع مقطعی است. تعداد ۹۰ نفر دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر و ۹۰ نفر دختر عادی به عنوان گروه نمونه در نظر گرفته شد و نمونه ها در هر دو گروه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. دراین پژوهش، برای بررسی مشکلات جنسی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله آزمونهای آماری T مستقل، خی دو، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: نتایج نشان داد در دختران نوجوان کم توان ذهنی آموزش پذیر مشکلات و تظاهرات جنسی نسبت به نوجوانان دختر عادی بیشتر مشاهده می شود ولی بین مشکلات جنسی با متغیرهای دموگرافی همبستگی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: دختران کم توان ذهنی در مقایسه با دختران عادی با داشتن بهره هوشی پایین و اختلال در رفتار سازشی در حل مشکلات فردی و اجتماعی دارای نقص عمده می باشند، بنابراین مشکلات جنسی مسایلی را برای این افراد و خانوادههای آنها ایجاد
می کند.
میثم گنجی بخش، وحید نجاتی، نوروز دلیرژ، معصومه اسدی، فرح فرخی، کیکاووس غلامی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: پتانسیل بالای سلولهای دندریتیک در عرضه آنتی ژن و نقش آنها به عنوان یک اجوانت سلولی و از همه مهم تر قابلیت تولید و دستکاری آنها در شرایط محیط کشت، این فرصت را به وجود آورده که از آنها در ایمونوتراپی سرطان، جلوگیری از رد پیوند، درمان آلرژی و بیماری های خود ایمن و درمان برخی بیماری های عفونی استفاده کنند. هدف از این پژوهش تولید سلولهای دندریتیک کارآمد جهت استفاده در ایمنوتراپی و سلول درمانی می باشد.
روش بررسی: تولید سلولهای دندریتیک در دو مرحله صورت گرفت که در مرحله اول سلولهای مونوسیت تحت تاثیر سیتوکاین های GM-CSF و IL-۴ به سلولهای دندریتیک نابالغ تبدیل شدند و در مرحله دوم این سلولها در حضور مایع رویی سلول های اپیتلیال پوست(A۳۷۵) و سلول های اندوتلیال ورید ناف انسان(HUVEC) و عوامل بلوغ، به سلولهای دندریتیک بالغ تبدیل شدند و از لحاظ توانایی فاگوسیتوز و فنوتیپ و میزان تحریک لنفوسیت های T و مقدار سایتوکین های تولید شده مورد ارزیابی قرار گرفتند.
نتایج: سلولهای دندریتیک تولید شده با تغییر وضعیت از حالت نابالغ به بالغ، قدرت بیگانه خواری شان به شدت کاسته شد، بروز نشانگرهای سطحی در آنها افزایش یافت و توانایی تحریک سلول های T در آنها تقویت شده بود و میزان ترشح سایتوکینهای IL-۱۲ در آنها افزایش یافته بود.
نتیجه گیری: مایع رویی سلولهای اپیتلیال پوست و اندوتلیال ورید ناف انسان، باعث القای بلوغ سلول های دندریتیک مشتق از مونوسیت می گردند و باعث بهبود فنوتیپ و عملکرد سلولهای دندریتیک می شوند و همچنین باعث تولید DC۱ و Th۱ در شرایط آزمایشگاهی میگردند.
حسن پازکی، حسین ایمانی، فرح فرخی، عبد الحسین شاهوردی، بیتا ابراهیمی، لیلا سادات طاهایی،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: عناصر موجود در محیط کشت میتواند تأثیر فزآیندهای در رشد و تکوین فولیکول و اووسیت در محیط آزمایشگاهی داشته باشد. در مطالعه حاضر اثر عصاره پلاکتهای خون روی رشد و بقای فولیکول و اووسیت در محیط آزمایشگاهی بررسی شده است.
روش بررسی: فولیکولهای پرهآنترال موش سوری نابالغ نژاد NMRI با ابعاد ۱۰۰ تا ۱۳۰ میکرومتر تهیه گردید. فولیکولها برای مدت ۱۲ روز در محیطهای متفاوت کشت داده شدند. محیطها حاوی ۵ و ۱۰ درصد عصاره پلاکتهای خون (PL) به عنوان محیط مورد آزمایش و دو محیط دیگر حاوی ۵ و ۱۰ درصد سرم گاوی (FBS) به عنوان محیط کنترل بودند. محیط کشت هر یک روز در میان تعویض گردید. در نهایت درصد بقاء و رشد فولیکول توسط میکروسکوپ اینورت یک روز بعد از کشت و در پایان کشت بررسی گردید.
نتایج: بعد از ۱۲ روز کشت اووسیتها رشد معنیداری در محیطهای دارای عصاره پلاکتهای خون((PL نشان دادند و توانستند به اندازه اووسیتهای بالغ در محیط کنترل برسند. تعداد فولیکولها بعد از یک روز در محیط حاوی ۱۰% FBS و محیطهای آزمایشی نسبت به ۵%FBS کاهشی معنیدار داشتند (۰۵/۰p<). اما در پایان دوره ۱۲ روزه کشت بیشترین بقاء متعلق به محیط آزمایشی حاوی ۵% PL بود و تعداد فولیکول در دیگر گروهها کاهشی معنیدار نسبت به این گروه آزمایشی نشان دادند (۰۵/۰p˂).
نتیجهگیری: عصاره پلاکتهای خون باعث بهبود محیط کشت فولیکول شده و در رشد اووسیت و میزان بقاء فولیکولها مؤثر میباشد. به نظر میرسد PL میتواند به عنوان مکمل یا یک جایگزین مناسب برای سرمهای معمول از جمله FBS باشد.
دکتر رمضان خان بابایی، خانم نفیسه زابلی، دکتر فرخنده نعمتی،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: بلوغ آزمایشگاهی تخمک که بلوغ تخمکها را در خارج از شرایط طبیعی فراهم میکند، یک روش مناسب در جهت درمان ناباروری میباشد که استفاده کلینیکی آن به واسطه موفقیت پایین با محدودیت مواجه میباشد. لذا این مطالعه با هدف بررسی تأثیر فاکتور رشد فیبروبلاستی بر بلوغ آزمایشگاهی تخمکهای نابالغ طراحی شده است.
روش بررسی: تخمکهای نابالغ از ۲۰ سر موش ماده ۱۰-۸ هفتهای نژاد NMRI، ۴۸-۴۶ ساعت به دنبال تزریق داخل صفاقی ۱۰ واحد از (PMSG :Pregnant Mare`s Serum Gonadotrophin) به دست آورده شد. تخمکها در محیط (Modified Essential MEM-α :Medium- α ) تیمار شده با دوزهای صفر، ng/ml ۱۰، ng/ml ۲۰ و ng/ml۴۰ از فاکتور رشد فیبروبلاست کشت داده شدند. بعد از ۲۴ ساعت، مرحله بلوغ تخمک با کمک میکروسکوپ اینورت بررسی شد. میزان بلوغ تخمک با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون ANOVA تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: میزان از سرگیری میوز در گروه کنترل (یک) و گروههای آزمایشی دو، سه و چهار به ترتیب ۲۳، ۷/۲۵، ۲/۲۶ و ۳/۲۷ درصد بود که تفاوت معنیداری در از سرگیری میوز بین گروه کنترل و گروههای آزمایش وجود نداشت. اختلاف معنیداری در بلوغ آزمایشگاهی بین گروه کنترل نسبت به گروههای آزمایشی دو و سه (۰۱/۰p<) مشاهده شد که میزان تخمکهای بالغ شده آزمایشگاهی (متافاز II) در گروه کنترل و گروههای آزمایشی دو، سه و چهار به ترتیب ۴۵، ۸/۶۰، ۶/۶۲ و ۲/۴۵ درصد بود.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که فاکتور رشد فیبروبلاست در غلظتهای ng/ml۱۰ و ng/ml۲۰ در از سرگیری میوز، شکسته شدن هسته و آزاد شدن اولین جسم قطبی تأثیر دارد ولی غلظت ng/ml۴۰ تأثیر چندانی در بهبود بلوغ تخمک ندارد.
علی حیدریان پور، زهرا رضوی، معصومه سیف،
دوره ۲۴، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: بلوغ زودرس در دختران به شروع بلوغ قبل از سن ۸ سالگی اطلاق می گردد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، مطالعه تأثیر تمرین هوازی و استفادهاز آگونیست GnRH بر سطوح استرادیول و گنادوتروپینها در دختران دارای بلوغ زودرس مرکزی بود.
روش بررسی: تعداد ۲۵ نفر (۰/۳۴±۷/۴۴ سال) از دختران دارای بلوغ زودرس در این پژوهش شرکت کردند. آنها به طور تصادفی در سه گروه آزمایش (دارو، ۱۰ نفر، دارو و ورزش ۸ نفر و ورزش ۷ نفر) قرار گرفتند و ۱۰ نفر از کودکان همگن و سالم (بدون بلوغ زودرس) در گروه کنترل قرار داده شدند. در گروه آزمایش فعالیت هوازی به مدت ۱۲ هفته، سه روز در هفته، هر روز۶۰-۲۰ دقیقه و با شدت ۸۰-۴۰ درصد حداکثر ضربان قلب به طول انجامید. همچنین از آگونیست GnRH به عنوان دارو استفاده شد. میزان استرادیول و گنادوتروپینها قبل، بعد و بعد از یک دوره پیگیری مورد بررسی قرار گرفت و میزان BMIنیز برای ارزیابی اثر تمرینات هوازی اندازهگیری شد.
نتایج: تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد سطوح استرادیول و گنادوتروپینها در گروههای آزمایش (تمرینی و تمرینی همراه با مصرف دارو) کاهش معنیداری یافت (۰/۰۵p≤) و این شاخص در گروه کنترل تغییر معنیداری نداشت. همچنین میزان BMI در گروه آزمایش (تمرینی و تمرینی همراه با مصرف دارو) تحت تأثیر تمرینات ورزشی به طور معنیداری کاهش یافته بود (۰/۰۰P=)، اما در گروه آزمایش (گروه مصرف دارو) تغیر معنی داری مشاهده نشد (۰/۰۶p=) .
نتیجه گیری: یافتههای این پژوهش نشان میدهد که تمرینات ورزشی هوازی و استفاده از آگونیست GnRH میتواند منجر به کاهش استرادیول و بهبود گنادوتروپینها در دختران دارای بلوغ زودرس شود و همچنین انجام تمرینات ورزشی میزان BMI افراد مبتلا را کاهش دهد.
لیلی محمدی، رحمت اله پرندین، پویا پورنقی،
دوره ۲۷، شماره ۵ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: متیلپارابن (MP) ازجمله آلایندههای گزنواستروژن است که بهدلیل خواص آنتی باکتریایی درگروه مواد نگهدارنده طبقهبندی میشود. هدف از مطالعه حاضر تیمار نوزادی موشهای ماده با MPو بررسی اثرات آن بر بلوغ، چرخه فحلی و فولیکولهای تخمدان میباشد.
روش بررسی:در این مطالعه تجربی، موشهای یکروزه با نژاد Balb/cبهطور تصادفی به ۵ گروه (۸=n) شامل کنترل، و سه گروه MP با دوزهای ۸/۰، ۴ و ۲۰ میلیگرم بر کیلوگرم تقسیم شدند. تزریق بهروش زیرجلدی طی ۵ روز اول پس از تولد و هر روز یکنوبت انجام شد. روز بازشدن واژن بهعنوان نشانه آغاز بلوغ و چرخه فحلی به مدت یکماه بررسی شد. موشها در ۷۰ روزگی کشته شده، سرم و تخمدان جهت مطالعات هورمونی و شمارش فولیکولها گردآوری شدند. آنالیز آماری با استفاده از نرمافزار SPSS Inc., Chicago, IL; version ۱۸انجام گرفت و جهت مقایسه گروههای مختلف از آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد.
نتایج:روز آغاز بلوغ در گروههای ۴ (۰۵/۰p<)و MP۲۰ (۰۰۱/۰p<) سریعتر بهوقوع پیوست. میانگین مدت زمان چرخهفحلی در گروههای ۴ (۰۵/۰p<) و MP۲۰ (۰۰۱/۰p<) افزایش و تعداد چرخه فحلی و شاخص دیاستروس در گروههای ۴ (۰۱/۰p<)و MP۲۰ (۰۰۱/۰p<) نسبت به گروه کنترل کاهش یافت. کاهش تعداد فولیکولها و جسم زرد در گروههای ۴ و MP۲۰ مشاهده شد. غلظت استرادیول در گروههای ۴ (۰۵/۰p<) و MP۲۰ (۰۰۱/۰p<)افزایش و غلظت LH(luteinizing hormone)در گروههای ۴ و MP۲۰ در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (۰۰۱/۰p<).
نتیجهگیری: این تحقیق نشان داد مواجههMP در دوره نوزادی میتواند موجب بلوغ زودرس، اختلال در چرخهفحلی، کاهش فولیکولها و جسم زرد و اختلال در تراوش هورمونهای جنسی موشها گردد.
سحر خسروی، نرگس صادقی، مهسا السادات موسوی،
دوره ۲۸، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی تاثیر بحث گروهی مادران بر میزان آگاهی و عملکرد دختران نوجوان درباره بهداشت بلوغ در مدارس دولتی متوسطه اول شهر قائمیه سال ۱۳۹۷ انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع مطالعات مداخلهای نیمه تجربی و مجموعه طرحهای پیش آزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. در این مطالعه دو مدرسه بهصورت تصادفی انتخاب شدند و از هر مدرسه ۴۰ نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. جلسات بحث گروهی با شرکت مادران و به شکل دایرهای در طی ۴ جلسه برای هر گروه مداخله هفتهای یک بار بهمدت ۴۰ دقیقه در مدت یک ماه انجام گرفت. در این پژوهش برای اندازهگیری میزان آگاهی و عملکرد آزمودنیها از پرسشنامه استاندارد علیزاده چرندابی و همکاران (۱۳۹۳) و متغیر نگرش از پرسشنامه نگرش عیوضی و همکاران (۱۳۹۳) استفاده شد. مقایسه نمره میانگین متغیرها قبل و بعد از مداخله از آزمونهای آماری تی تست و آنوا استفاده شد. کلیه عملیات آماری توسط نرمافزارSPSS version ۱۶ انجام و سطح معناداری ۰/۰۵P< در نظر گرفته شد استفاده شد.
نتایج: نتایج آزمون t مستقل نشان داد که پیش از مداخله میانگین نمرات آگاهی و عملکرد درباره بهداشت بلوغ بین دو گروه اختلاف معنادار نداشت (۰/۰۵ P >) این در حالیست که پس از مداخله میانگین نمرات آگاهی و عملکرد درباره بهداشت بلوغ در گروه مداخله بهطور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (۰/۰۵ P <).
نتیجهگیری: تحلیل یافتههای این مطالعه، مؤید کارایی آموزش از طریق بحث گروهی در ارتقای آگاهی و عملکرد دختران نوجوان در خصوص بهداشت بلوغ جسمی بود. از این رو به مسئولان، مربیان بهداشت ومشاوران مدارس توصیه میشود که جلسات آموزشی مستمر را بهصورت بحث گروهی برای مادران دختران نوجوان برگزار کنند.