۱۰ نتیجه برای مشتاق
نادره خوست، زهرا مشتاق عشق، الهام ایمانی، حمید علوی مجد،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۵ ۱۳۸۵ )
چکیده
مقدمه : عوامل تنش زای موجود در بخش مراقبت های ویژه سبب ایجاد تغییراتی در تنفس ، متابولیسم و مصرف اکسیژن می شوند. کنترل وضعیت اکسیژناسیون امری بسیار مهم در بیماران بستری در بخش I.C.U می باشد و در مقالات متعدد بر استفاده از درمانهای مکمل جهت ایجاد آرامش در بیماران تأکید شده است . هدف از این مطالعه تعیین تأثیر ماساژ پاها بر درصد اشباع اکسیژن شریانی بیماران مبتلا به سکته مغزی بستری در بخش I.C.U بیمارستان شهدای تجریش بوده است.
روش بررسی: این پژوهش به صورت نیمه تجربی بر روی ۴۶ بیمار مبتلا به سکته مغزی انجام شد. نمونه ها به صورت غیر تصادفی و در دسترس انتخاب شدند هر بیمار در سه روز متوالی ، هر بار ۵ دقیقه تحت ماساژ هر دو پا از ناحیه مچ تا انگشتان قرار گرفت . درصد اشباع اکسیژن شریانی ۱۰ دقیقه قبل و ۱۰ دقیقه و ۳۰ دقیقه بعد از ماساژ اندازه گیری شد . ابزار گردآوری داده ها شامل یک فرم ثبت اطلاعات و یک پالسی اکسی متری بود که قبل از شروع کار کالیبره گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS استفاده گردید.
نتایج: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد درصد اشباع اکسیژن شریانی در زمان ۱۰ دقیقه بعد از ماساژ بیشتر از ۱۰ دقیقه قبل و در زمان
۳۰ دقیقه بعد از ماساژ پا بیشتر از ۱۰ دقیقه قبل و ۱۰ دقیقه بعد از ماساژ بوده است۰,۰۰۱) p
الهام ایمانی، زهرا مشتاقعشق، طاهره علیحسینی، سید حمید علوی مجد، ژیلا عابدسعیدی،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۸۸ )
چکیده
مقدمه: بخش مراقبتهای ویژه یکی از بخشهای پر استرس برای بیماران میباشد و استرس سبب ایجاد تغییراتی در شاخصهای فیزیولوژیک بیماران میگردد. بنابراین استفاده از یک روش کم هزینه و آرام بخش جهت پایدار نگهداشتن شاخصهای فیزیولوژیک ضروری است. هدف از این پژوهش تعیین تأثیر ماساژ پاها بر شاخصهای فیزیولوژیک شامل نبض، تنفس، فشار متوسط شریانی، درجه حرارت و اشباع اکسیژن شریانی میباشد.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی از نوع کارآزمایی بالینی با اندازهگیریهای مکرر است که در آن ۴۶ نفر از بیماران بستری در بخش ICU بیمارستان شهدای تجریش مورد بررسی قرار گرفتند. شاخصهای فیزیولوژیک بیماران در روزهای دوم، سوم و چهارم بستری در بخش ICU ، ۱۰ دقیقه قبل و ۱۰ دقیقه و ۳۰ دقیقه بعداز ماساژ استروک پاها کنترل گردید. دادهها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازهگیریهای مکرر مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
نتایج: یافتهها نشان داد که پس از ۵ دقیقه ماساژ پاها بطور معنیداری تعداد نبض، تعداد تنفس و فشار متوسط شریانی کاهش (۰۰۱/۰P<) و درصد اشباع اکسیژن شریانی افزایش مییابد (۰۰۱/۰P<). در مورد درجه حرارت با اینکه کاهش درجه حرارت بعد از ماساژ معنیدار بود، اما تغییرات حاصله بسیار کم بوده و از نظر بالینی میتوان گفت درجه حرارت بیماران تقریباً ثابت مانده است.
نتیجهگیری: یافتهها فعالیت پاراسمپاتیکی بدنبال ماساژ پا را نشان میدهند که باعث تغییر در پاسخهای فیزیولوژیک، ایجاد احساس آرامش و کاهش اضطراب بیماران می گردد. بدین ترتیب میتوان با استفاده از یک روش ساده، کم هزینه و غیرتهاجمی از اضطراب بیماران در بخش مراقبتهای ویژه کاست و سبب پایدار نگهداشتن شاخصهای فیزیولوژیک و کاهش عوارض ناشی از بالا بودن علایم حیاتی شد.
سید خلیل فروزان نیا، حبیب اله حسینی، سید جلیل میر حسینی، محمد حسن عبدالهی، سید حسین مشتاقیون، آزاده شهراد، فرشید صالحی، حمیده پیغمبری، محمد حسین رخ،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( تابستان ۱۳۸۸ )
چکیده
مقدمه: کنترل درد پس از توراکوتومی در پیشگیری از عوارض تنفسی بعد از عمل از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد. روشهای مختلفی جهت کنترل درد بعد از عمل وجود دارد. کرایو آنالژزی با یخ زدگی اعصاب بین دندهای قادر به کنترل طولانی مدت درد بعد از عمل میباشد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع تحلیلی مداخلهای برروی ۱۲۴ بیمار که تحت عمل جراحی پیوند عروق کرونر (CABG) قرار گرفته بودند انجام شد بیماران بطور تصادفی به دو گروه کنترل و مورد مطالعه تقسیم شدند. در گروه مورد مطالعه در حین عمل جراحی تحت کرایوتراپی اعصاب بین دندهای قرار گرفتند. تمام بیماران درمان های ضد درد را برحسب نیاز در مرحله بعد از عمل دریافت کردند و میزان درد بیماران در ناحیه LIMA و استرنوم با استفاده از معیار VAS در مرحله قبل از ترخیص، یک ماه و سه ماه بعد از عمل
اندازهگیری شد. وجود یا عدم وجود پاراستزی نیز در هر دو گروه ثبت شد. میزان دفعات نیاز به مسکن (مورفین- ایندومتاسین – اپیوم) بطور روزانه درج شد و اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS ۱۱,۵ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: میانگین درد استرنوم در بیماران گروه مورد مطالعه در مرحله قبل از ترخیص، یک ماه و سه ماه بعد از عمل کمتر از گروه کنترل بود (۰۱/۰=P) که از نظر آماری معنیدار میباشد. میانگین درد در ناحیه LIMA در مرحله قبل از ترخیص بیشتر و یک ماه بعد از عمل مشابه و سه ماه بعد از عمل، بیشتر از گروه کنترل بود (۰۴۵/۰=P) میانگین مصرف مورفین و اپیوم در گروه مطالعه کمتر از گروه شاهد (۰۱۷/۰=P) بود ولی نیاز به ایندومتاسین در گروه کرایوتراپی بیشتر میباشد که تفاوت معنیدار است. شیوع پارستزی در همه مراحل در گروه مورد مطالعه کمتر بوده است (۰۰۱/۰=P)
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه از کرایوتراپی بعنوان روشی مطمئن جهت کاهش درد، نیاز به مسکن و پاراستزی استرنوم در مرحله بعد از عمل جراحی پیوند عروق کرونر میتوان استفاده کرد.
سید حسین مشتاقیون، سید خلیل فروزان نیا، محمد حسن عبدالهی، نادیا راحتی طلب، سید جلیل میرحسینی، حبیب اله حسینی، ابوالحسن حلوانی،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( پائیز ۱۳۸۸ )
چکیده
مقدمه: سیگار باعث افزایش عوارض ریوی به میزان ۶ برابر بعد از اعمال جراحی بزرگ میشود همچنین نشان داده شده سیگار باعث تشدید هیپوکسمی و افزایش مدت زمان تهویه مکانیکی میشود. مطالعه حاضر به بررسی تأثیر داروی خوراکی اِناستیلسیستئین در کاهش شدت هیپوکسی و اتکلتازی در بیماران سیگاری که تحت عمل بای پاس عروق قرار گرفتهاند میپردازد.
روش بررسی: ۵۴ بیمار به طور تصادفی و به ترتیب پذیرش در دو گروه دارو و دارونما قرار گرفتند، در گروه مورد mg ۳۰۰ اِناستیلسیستئین دو بار در روز و در گروه شاهد، دارونما تجویز شد در کلیه بیماران نسبتFVC/ FEV۱ تعیین شد. از همه بیماران یک نمونه گاز خون شریانی بعد از القای بیهوشی و قبل از شروع عمل جراحی گرفته شد. گازهای خون شریانی در ابتدای القای بیهوشی و ۴ تا ۶ ساعت بعد از اکستوباسیون ارزیابی شدند. کلیه بیماران قبل از عمل، ۶تا۱۰ ساعت بعد ازاکستوباسیون و روز سوم بعد از عمل، از لحاظ وجود و شدت اتلکتازی مورد ارزیابی قرارگرفتند. دادههای کمی با کمک آزمون ANOVA و داده های کیفی با استفاده از آزمون کای اسکور تجزیه وتحلیل شد( ۵%>Pvalue).
نتایج: در دو گروه مورد مطالعه یافتههای دموگرافیک، کسر جهشی EF، کلاس NYHA (New York Heart Association)، FEV (Forced Expiratory) /FVC(Forced Volume capacity) ، و میزان مصرف سیگار و استفاده از شریان پستانی داخلی تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نسبت اکسیژن شریانی به الوئلی و همچنین نسبت اکسیژن شریانی به اکسیژن دمی Pao۲/FIo۲ در دو گروه بعد از القای بیهوشی تفاوت معنیداری نداشتند، ولی بعد از خارج سازی لوله تراشه این تفاوت معنی دار بود(۰۰۱/۰> (P-value. مدت تهویه مکانیکی در دو گروه تفاوت معنیدار داشت، ولی مدت بستری در بخش مراقبتهای ویژه بین دو گروه تفاوت معنیداری نداشت، اتلکتازی خطی و ساب سگمنتال در گروه مورد به طور معنیداری کمتر از گروه شاهد بود.
نتیجهگیری: با توجه به خاصیت موکولیتیکی و آنتیاکسیدان داروی اِناستیلسیستئین در بهبود عوارض تنفسی به دنبال جراحی قلب
لازم است مطالعات مشابهی با دوزهای مختلف انجام گیرد.
عبدالرحیم داوری، علیرضا دانش کاظمی، سیدمجید موسوی نسب، ساجده مشتاق،
دوره ۱۸، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: یکی از بهترین عواملی که بر سیل لبه ای ترمیم های کامپازیت اثر می گذارد انقباض هنگام پلیمریزیشن است. در
کامپازیت های سخت شونده با نور، جهت نوردهی، ممکن است الگوی انقباض پلیمریزیشن را تغییر دهد. هدف از این مطالعه ارزیابی ریزنشت دو نوع کامپازیت با دو جهت نوردهی بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی ۴۰ حفره کلاس III یکسان در ۴۰ دندان قدامی انسان تهیه شد. دندان ها بر حسب نوع کامپازیت مصرفی به دو گروه (کامپازیت مایکروفیلد: Heliomolar و کامپازیت هایبرید: Spectrum) تقسیم شدند. هر دو گروه بر حسب جهت نوردهی به دو زیر گروه (از باکال یا از لینگوال) تقسیم شدند. همه حفرات با کامپازیت پر و به مدت ۴۰ ثانیه کیور شدند. سپس نمونه ها برای ۵۰۰ بار تحت چرخه حرارتی بین c°۵۵-۵ قرار گرفتند. نمونه ها سپس به جز ۱ میلیمتر اطراف
لبه های حفره با لاک ناخن پوشانده شدند و ۱۲ ساعت در متیلن بلو ۱% قرار گرفتند. سپس دندانها برش خوردند و رتبه های نفوذرنگ با استفاده از استریومیکروسکوپ ثبت شد. اطلاعات بوسیله آزمون غیر پارامتریک Mann-Whitney بررسی شد.
نتایج: هیچ اختلاف معنی داری بین دو نوع کامپازیت (۰۵/۰P>) و همچنین دو روش نوردهی مشاهده نشد (۰۵/۰P>).
نتیجه گیری: جهت نوردهی اثری بر ریزنشت کامپازیت هایبرید یا مایکروفیلد در حفرات کلاس III ندارد.
فرنوش رشوند، زهرا مشتاق عشق، مریم سادات فروید، میترا ابتهی، زهره امیری، حسین مدنی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: بیماری مالتیپل اسکلروزیس به علت از بین رفتن غلاف میلین اعصاب سیستم عصبی مرکزی شایعترین بیماری ناتوان کننده بالغین جوان است. از آنجایی که مصرف داروها با عوارض بسیاری همراه میباشد بهتر است از روشهای کمعارضه دیگری جهت افزایش فعالیت روزمره زندگی استفاده نمود. لذا این مطالعه با هدف تعیین تاثیر الگوی غذایی مناسب بر توانایی انجام فعالیتهای روزمره زندگی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی قبل و بعد است. جامعه پژوهش، شامل ۴۰ نفر از بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بودند که به روش نمونهگیری غیرتصادفی آسان یا در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهای خود ساخته بود. مداخله عبارت بود از آموزش رعایت الگوی غذایی که به مدت ۱۲ هفته اجرا شد.پرسشنامهها توسط بیماران قبل و بعد از مداخله تکمیل گردیدند. سپس دادههای استخراج شده از پرسشنامهها با استفاده از SPSS و آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی(t زوجی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایج: تجزیه و تحلیل آماری دادهها نشان داد که از نظر آماری میانگین فعالیت روزمره زندگی واحدهای مورد پژوهش بعد از آموزش رعایت الگوی غذایی افزایش معنیداری پیدا نمود(۰۰۱/۰p<) به گونهای که فرضیه پژوهش مبنی بر تاثیرالگوی غذایی بر فعالیت روزمره زندگی بیماران مورد تایید قرارگرفت.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش، استفاده از این الگوی غذایی به عنوان یک روش بدون عارضه، ساده، کم هزینه و غیر تهاجمی برای بهبود فعالیت روزمره زندگی بیماران توصیه میگردد.
منصوره السادات انتظارقائم، سهیلا رهگذر، علیرضا معافی، سید جمال مشتاقیان، ابوالقاسم اسماعیلی، مرجان عابدی، فاطمه منتظری،
دوره ۲۱، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: ATP، ABCG۲/BCRP یکی از اعضای شاخص ابرخانوده انتقالدهندههای متصلشونده به است. عملکرد اکثر اعضاء این ابرخانواده پروتئینی، بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در بروز مقاومت دارویی چندگانه شناخته شده است. MDR سد اصلی در برابر درمان لوسمی لنفوبلاستی حاد (ALL) میباشد. هرچند شواهد فراوانی مبنی بر دخالت ABCG۲ در بروز مقاومت دارویی در سلولهای توموری مختلف وجود دارد، اما نقش این ژن در بروز MDR در بلاستهای بیماران مبتلا به ALL همچنان مبهم است.
روش بررسی: در این مطالعه با استفاده از روش Real-Time PCR نمونه خون محیطی یا مغز استخوان ۲۸ کودک مبتلا به ALL با تشخیص اولیه و ۱۵ کودک کنترل مراجعهکننده به بیمارستان سیدالشهداء شهر اصفهان مورد بررسی قرارگرفت. جهت بررسی کیفیت پاسخ بیماران به شیمیدرمانی، حداقل بیماری باقیمانده (MRD) پس از یک سال درمان، سنجش شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۰ و GraphPad Prism ۵ تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: پروفایل بیانی mRNAی ژن ABCG۲/BCRP در بیماران با تشخیص اولیه نسبت به گروه کنترل تفاوت معنیداری نداشت. از طرفی بررسی بیماران در دو گروه MRD+ و MRD- بیانگر عدم تفاوت میزان بیان ABCG۲/BCRP در این دو گروه بود. میزان بیان این ژن با ایمونوفنوتیپ ALL و یا عوامل پیشآگهی شناختهشده این بیماری، ارتباطی نشان نداد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش بیانگر عدم تأثیر میزان بیان ژن ABCG۲/BCRP در بروز مقاومت دارویی بیماران مبتلا به ALL
میباشد. براساس یافتههای این تحقیق، ارزش بالینی تعیین پروفایل بیانی ژن ABCG۲/BCRP بهعنوان عامل پیشآگهی بیماری ALL کودکان در منطقه مورد بررسی، رد میشود.
فاطمه مشتاقی، صدیقه اسمعیل زاده بهابادی، مهتا مظاهری، شهلا نجفی، فاطمه دهمرده قلعه نو،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( فروردین ۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: وجود مشکلاتی نظیر شکست درمان، مقاومت در برابر دارو، سنگینی هزینهها و دیگر مشکلات مرتبط با درمان سرطان، باعث شده است که گیاهان دارویی علاقه بسیاری از محققان را در این زمینه به خود جلب کند، زیرا گیاهان دارویی عوارض جانبی کمتری در مقایسه با داروهای شیمیایی دارند. مطالعات نشان داده است سیاهدانه دارای اثرات ضد سرطانی است ولی با این وجود، مکانیسم مولکولی اثر آن در مرگ سلولی سلولهای سرطانی مشخص نیست. لذا در پژوهش حاضر اثر عصاره هیدروالکلی سیاهدانه بر میزان بقاء رده سلولی MCF۷ و بیان ژن کاسپاز ۳ بررسی شد.
روش بررسی: در این مطالعه پژوهشی، سلولهای رده MCF۷ با غلظتهای مختلف عصاره هیدروالکلی سیاهدانه(۰، ۲۰۰، ۴۰۰ میکروگرم بر میلیلیتر) به مدت ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت تیمار شدند. تاثیر عصاره بر میزان بقاء سلولی توسط روش رنگآمیزی با تریپان بلو و بیان ژن کاسپاز۳ با روش واکنش زنجیره پلیمرازی در زمان واقعی(Real time PCR) بررسی شد.
نتایج: نتایج این پژوهش نشان داد با افزایش غلظت عصاره و زمان، میزان بقاء سلولها به طور معنیداری نسبت به شاهد کاهش مییابد. نتایج Real time PCR نشان داد که بیان ژن کاسپاز۳ در زمان ۷۲ ساعت تحت تاثیر غلظتهای مختلف عصاره
(۲۰۰ و ۴۰۰ میکروگرم بر میلیلیتر) نسبت به گروه شاهد افزایش معنیداری دارد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد سیاهدانه احتمالاً از طریق افزایش بیان ژن کاسپاز ۳ باعث مرگ سلولی شود.
علی اکبر واعظی، بهاره فلاح تفتی، زهرا مشتاق عشق،
دوره ۲۵، شماره ۱۰ - ( دی ۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: ویژگیهای زمینه ای بیمار میتواند بر رفتارهای خودمراقبتی وی تأثیرگذار باشد و تبعیت از رفتارهای خودمراقبتی به منظور پیشگیری از عوارض و بهبود کیفیت زندگی امری ضروری است. این مطالعه با هدف تعیین عوامل زمینه ای مرتبط با رفتارهای خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعهکننده به مرکز تحقیقات استان یزد، صورت گرفته است.
روش بررسی: در مطالعه توصیفی – تحلیلی حاضر، ۹۵ بیمار مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت استان یزد، به روش نمونهگیری سیستماتیک، مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری دادهها، پرسشنامه پژوهشگر ساخته، مشتمل بر ۲۵سوال میباشد که روایی و پایایی آن بررسی شد. دادهها با استفاده از نرمافزار ۱۶-SPSS و آزمونهای آماری t مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل گردید.
نتایج: میانگین نمره خودمراقبتی بیماران دیابتی ۷/۱۱ ± ۶/۵۳ بود که در سطح متوسط ارزیابی شد. بر اساس نتایج این پژوهش کمترین نمرات خودمراقبتی در بیماران مورد مطالعه، در حیطه انجام آزمایش قندخون و فعالیت فیزیکی و بیشترین نمرات کسب شده در حیطه مراقبت از پا و رژیم غذایی سالم بود. میانگین نمرات خودمراقبتی بر اساس سن، جنس، سطح تحصیلات، وضعیت اشتغال و درآمد، ابتلا به عوارض بیماری، بیماری مزمن دیگر و مدت ابتلا به دیابت به طور معنیداری متفاوت بود )۰۵/۰( p<.
نتیجه گیری: در راستای ارتقاء توان خودمراقبتی، نقش عوامل دموگرافیک تاثیر گذار نظیر سن، جنس، سطح تحصیلات، وضعیت اشتغال و درآمد را نمیتوان نادیده گرفت ولازم است مراکز بهداشتی درمانی متناسب با عوامل زمینهای، آگاهی و آموزشهای لازم را به بیماران ارائه دهند.
محبوبه احمدی، سید محمد مشتاقیون، علی فلاحتی،
دوره ۲۶، شماره ۷ - ( مهر ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: ناحیه کروموزومی ۱۵q۲۴/۱۵q۲۵,۱ در طی سال های اخیر به عنوان یک جایگاه حساسیت نسبت به سرطان ریه معرفی شده است. این ناحیه شامل ژن های CHRNA۳، CHRNA۵ و CHRNB۴ می باشد که کدکننده زیر واحدهای گیرنده های استیل کولین نیکوتینی در مغز و ریهها میباشند. ارتباط بین پلی مورفیسم های متعدد موجود در این ژن ها با خطر ابتلا به سرطان ریه به طور گسترده مورد ارزیابی قرار گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پلیمورفیسم rs۱۰۵۱۷۳۰ C>T در ژن CHRNA۳ با خطر ابتلا به سرطان ریه در بیماران ایرانی میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی، با استفاده از روش PCR-RFLP و تعیین توالی به بررسی ارتباط بین پلیمورفیسمrs۱۰۵۱۷۳۰ C>T و خطر ابتلا به سرطان ریه در ۹۶ بیمار مبتلا به سرطان ریه و ۱۰۰ فرد کنترل پرداخته شد. آنالیز وابستگی ژنوتیپها و آللها با بیماری در مقایسه با گروه کنترل، توسط نرم افزار آماری تخصصی R پکیج SNP assoc و تستهای آماری شامل رگرسیون لجستیک، نسبت شانس، حدود اطمینان وχ۲ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: مقایسه فراوانیهای آللی و ژنوتیپی در دو گروه بیمار وکنترل تفاوت چندانی بین این دو گروه نشان نداد (۳۶/۰=p ،۱۹/۰=(p. با بررسیهای آماری نیز ارتباط معنیداری بین این پلیمورفیسم و خطر ابتلا به سرطان ریه در جمعیت مورد بررسی مشاهده نشد (۳۴۲/۱-۲۳۹/۰ CI=،۵۶۶/۰ OR=،۱۹۴/۰p=).
نتیجهگیری: نتایج این بررسی نشان دهنده عدم وجود ارتباط معنیداری بین پلیمورفیسم rs۱۰۵۱۷۳۰ C>T و خطر ابتلا به سرطان ریه در جمعیت مورد بررسی بود. با این وجود، با توجه به نتایج متفاوت به دست آمده از جمعیتهای سایر مطالعات، بررسیهای بیشتر به همراه افزایش حجم نمونه مورد بررسی توصیه میشود.