جستجو در مقالات منتشر شده


۲۱ نتیجه برای محمودی

غلامرضا اسدی‌کرم، سیدمحمدعلی سجادی، محمود شیخ فتح اللهی، امیرحسین زنگی‌آبادی، لیلی نعیمی، مهدی محمودی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: کمبود ید و اختلالات ناشی از آن از مشکلات بهداشتی اکثر جوامع می‌باشد و در بسیاری از نقاط ایران گواتر اندمیک و هیپراندمیک گزارش شده است که علت اصلی آن را کمبود ید می‌دانند. علی رغم اینکه به منظور مبارزه با اختلالات کمبود ید از سال ۱۳۶۸ کمیته کشوری مبارزه با کمبود ید اضافه نمودن ید را به نمک مصرفی به اجرا در آورده است اما به نظر می‌رسد هنوز گواتر یکی از معضلات جامعه ما محسوب می‌شود. به منظور ارزیابی میزان موفقیت طرح کمیته مبارزه با کمبود ید و نقش کمبود ید در گواتر موجود در جامعه دانش آموزان ۱۸-۶ ساله شهر رفسنجان مطالعه حاضر طراحی گردید. روش بررسی: تعداد ۲۰۱ نفر دانش آموز دختر و پسر ۱۸-۶ ساله شهر رفسنجان به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی انتخاب و از لحاظ داشتن گواتر ، BMI، TSH وT۴ وFTI و نیز میزان ید ادراری مورد بررسی قرار گرفتند. یافته‌ها‌: در افراد مورد بررسی ۲/۶۴ درصد درجات مختلف گواتر مشاهده شد و بیشترین شیوع آن به ترتیب I و II بود. غلظت ید ادرار در ۱/۶۸ درصد موارد بالاتر ازµg/dl۱۰ بود و در کودکانی که دچار کمبود ید نبودند ۹/۵۶ درصد درجات مختلف گواتر مشاهده شد. نتایج آزمون های عملکرد تیرویید در ۹۴ درصد افراد مورد مطالعه در محدوده طبیعی قرار داشت. ۳ درصد دانش آموزان TSH بالاتر از µU/ml۵/۳ و ۱ درصد دارای T۴ کمتر از nmol/L۶۰ بودند. ارتباط آماری معنی‌داری بین TSH و درجات مختلف گواتر وجود داشت(۰۵/۰< (pکه این اختلاف در مورد T۴ و FTI دیده نشد. اختلاف آماری معنی‌داری بین BMI دختران دارای گواتر و بدون گواتر دیده شد ، ولی این اختلاف در پسران معنی دار نبود. نتیجه‌گیری: با توجه به کافی بودن ید ادرار در ۱/۶۸ درصد دانش آموزان و طبیعی بودن آزمون‌های عملکرد تیرویید در۹۴ درصد افراد مورد بررسی، میزان گواتر در شهر رفسنجان بسیار بالا می‌باشد و به نظر می‌رسد عوامل ناشناخته‌ای در این امر دخیل باشند.
جلیل مدرسی، حیدر مهدوی، رسول محمودی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۵ ۱۳۸۵ )
چکیده

مقدمه: بیحس نشدن دندانهای آماسی پدیده کلینیکی شناخته شده ای است و هدف از این مطالعه بررسی اثر تجویز ایبوپروفن بر کیفیت بیحسی بیمارانی است که دارای پالپ آماسی می باشند. روش بررسی : در این مطالعه کارآزمایی بالینی از ۴۰ بیمار مراجعه کننده به کلینیک خصوصی و دانشکده دندانپزشکی استفاده شد بیمارانی در مطالعه شرکت داده شدند که دارای پالپ آماسی و درد شبانه در یکی از دندانهای مولر یا پرمولر فک پایین بودند دو دندان در همان نیمه فک به عنوان کنترل در نظر گرفته شد . برای بررسی کیفییت بیحسی از پالپ تستر استفاده گردید . بیمارا ن به دو گروه ۲۰ نفری به صورت تصادفی تقسیم شدند پس از ثبت درجه پالپ تستر برای دندانهای مورد نظر به بیماران گروه اول ۴۰۰میلی گرم ایبوپروفن و در گروه دیگر پلاسبو تجویز گردید و پس از یک ساعت نیمه فک به وسیله تزریق بلاک بیحس شد پس از بوجود آمدن علایم بیحسی بافت نرم، مجداً درجه پالپ تستر برای دندانهای مورد نظر ثبت گردید. در این مطالعه شاخص جدیدی به نام درجه حساسییت دندان تعریف شده است که برابر عکس درجه پالپ تستر می باشد و بین مقدار صفر و یک قرار دارد. نتایج : یافته های به دست آمده در هر دو گروه قبل و بعد از تجویز دارو وبیحسی بوسیله تست آماری مقایسه شد درجه حساسییت دندان پس از تجویز ایبوپروفن نسبت به گروه پلاسبو کاهش بیشتری پیدا کرد و تفاوت آماری معنی دار نشان داد(۰,۰۰۱=P). که معرف اثر ایبوبروفن بر افزایش کیفییت بیحسی می باشد. نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان برای افزایش اثر بیحسی در بیماران با پالپ آماسی، از تجویز ایبوپروفن ( در صورتی که مورد عدم تجویز نباشد) یک ساعت قبل از عمل استفاده کرد.
محمود محمودی، علیرضا خویی، مهدی فرزادنیا، مریم راستین،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه: ویروس HTLV-۱ اولین رتروویروس شناخته شده انسانی و جزء خانواده انکوویروس ها است. ویژگی مهم این ویروس محدودیت شیوع جغرافیایی آن است و شمال خراسان یکی از مناطق آندمیک آلودگی به ویروس HTLV-۱ می باشد. مطالعات اپیدمیولوژی و بررسی انتشار آلودگی می تواند در طراحی روش های پیشگیری مؤثر باشد. پژوهش حاضر با هدف راه اندازی فن PCR (Polymerase Chain Reaction) برای اولین بار در ایران، برروی بافتهای پارافینه جهت بررسی آلودگی به ویروس HTLV-۱ انجام شده است. این روش زمینه را برای مطالعات اپیدمیولوژی مولکولی در راستای مشخص کردن جغرافیایی و به ویژه تاریخی آلودگی و نیز بررسی الگوهای انتشار آن فراهم می آورد. روش بررسی: این مطالعه از نوع تجربی به صورت آزمایشگاهی به منظور تثبیت تکنیک است. ابتداجستجوی ژن بتااکتین با استفاده از پرایمرهای اختصاصی مربوطه بر روی نمونه های بافتی پارافینه از اعضای مختلف مانند کبد، طحال، پوست وگره لنفی که از بایگانی بخش آسیب شناسی بیمارستان امام رضا(ع) مشهد استخراج گردیده بود صورت پذیرفت .غلظت اپتیمال کلرید منیزیم ۲ میلی مول و پرایمر ۸ پیکو مول بود . غلظت بهینه DNA برای بلوک های بافتی مختلف، متفاوت بود. پس از آ‌ن PCR با پرایمرهای tax ، pol، env و LTR ژنوم ویروس HTLV-۱ بر روی ۵۰ مورد بافت پارافینی گره لنفی انجام شد .و تکرار پذیری تکنیک روی بافتهای پوست وگره لنفی ‌آلوده به HTLV-۱ نشان داده شد. نتایج : بین ۵۰ مورد بافتهای مربوط به گره های لنفی در یک مورد بیمار مبتلا به لنفوم غیرهوجکینی با پنج سری پرایمر (دوسری برای قطعه Tax و یک سری برای قطعات LTR, Env, Pol) در نواحی مربوط به هر کدام ایجاد باند نمود. یک مورد دیگر مربوط به یک بیمار با لنفوم غیرهوجکینی تنها با دوسری پرایمر Tax مثبت بوده و با سایر پرایمرها باندی ایجاد نکرد. با احتساب مورد اول (به سبب قطعیت آلودگی به HTLV-۱) درصد شیوع در بافت‌های پارافینه گره های لنفی ۲ درصد می باشد. در صورت محاسبه مورد دوم شیوع آلودگی به۴ درصد افزایش می یابد. نتیجه گیری : مقایسه میزان آلودگی بافتی در این مطالعه با شیوع سرولوژیک نمونه های خون (۳/۲ درصد) مطالعه دیگر از نظر آماری تفاوت معنی داری نشان نداد و نتایج یکدیگر را تأیید کردند (P=۰,۸۸۳).
مصطفی آلبوکردی، احمد محمودیان، رضا اسحاقی، زیبا فرج زادگان،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۷ )
چکیده

مقدمه: کم خونی فقرآهن شایعترین کم خونی و یکی از مسایل شایع بهداشت همگانی میباشد. لذا تجویز آهن به گروههای پرخطر، از مداخلات مهم سلامتی است. دستیابی به روشهای جامع جهت کنترل کم خونی فقرآهن با حداقل عوارض و هزینه از اهمیت به سزایی برخوردار میباشد. با توجه به شیوع بالای کم خونی فقر آهن در ایران نیاز به تحقیقی که به طور یکجا ریز مغذیهای با کمبود شایع را با آهن همراه کند وجود داشت، پژوهش حاضر در جهت جامعیت دادن درمان کم خونی فقر آهن و ارتقای طرح آهن یاری کشور به بررسی تأثیر تجویز ویتامین C و A در کنار آهن، روی و اسیدفولیک بر افزایش هموگلوبین میپردازد. روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی و ‏سه سویه کور روی دانش آموزان کلاسهای دوم و سوم مدارس راهنمایی دخترانه منطقه شاهین شهر اصفهان انجام شد. در نمونهگیری تصادفی چند مرحله ای۱۲۰ دانش آموزی که در غربالگری بالینی اولیه دارای علایم و نشانههایی از کم خونی فقر آهن بودند، وارد مطالعه شده و در سه گروه تخصیص یافتند. مقدار ۵۰ میلیگرم آهن المنتال، ۱۱ میلی گرم روی المنتال، ۵/۰ میلیگرم اسیدفولیک به هر سه گروه به عنوان رژیم پایه داده شد. علاوه بر آن در گروه اول(شاهد) دارونمای ویتامین C و A, گروه دوم ۲۵۰ میلی گرم ویتامین C و دارونمای ویتامین A و گروه سوم ۲۵۰ میلی گرم ویتامین C و ۰۰۰/۱۰۰ واحد ویتامین A تجویز شد. نمونهها قبل و بعد از ۸ هفته مداخله دارویی، تحت ارزیابی هموگلوبین قرار گرفتند. دادهها پس از جمعآوری، با استفاده از نرم افزار SPSS ۱۱,۵ و آزمون One way ANOVA تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: میانگین هموگلوبین (Mean±SD) در گروه شاهد از ۱۱.۹۷±۰.۶۵ به ۱۳.۱۸±۰.۶۱، در گروه ویتامین C از ۱۱.۹۳±۰.۷۱ به ۱۳.۴۲±۰.۷۲ و در گروه ویتامین C و A از۱۱.۹۲±۰.۷ به ۱۳.۵۶±۰.۶۵ رسید. تغییرات میانگین هموگلوبین در سه گروه دانش آموزان معنی دار بود( P
رویا مزینی، جواد بهار آراء، نزهت موسوی فر، محمد امین اسلامی، علی اسلامی، مریم راستین، اکرم شیخ، نفیسه طبسی، محمود محمودی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: تولید مثل به عنوان اصل بقای بشر از اهمیت ویژه ای برخوردار است و حاملگی موفق یک پارادوکس ایمنی است. این پژوهش به منظور بررسی فاکتورهای ایمونولوژیکی در سقط مکرر صورت گرفته است، به این ترتیب که تغییرات تعداد سلول های C‏D۴+CD۲۵bright T ،CD۴+CD۲۵dimT خون محیطی زنان مبتلا به سقط مکرر با جمعیت سلولی در زنان با حاملگی طبیعی با استفاده از آنتی بادی مونوکلونال مورد مقایسه قرار گرفت.
روش بررسی: گروه بیمار از میان خانم هایی با علل سقط مکرر نامشخص که “un explained”بوده، انتخاب شدند. این افراد همچنین از نظر آزمایشات کاریوتایپ، آنتی کاردیولیپین، پرولاکتین و اسپرموگرام همسران طبیعی بوده و جزء موارد سندروم پلی کیستیک نبوده و تا زمان انجام آزمایش دارویی مصرف نکرده اند. لنفوسیت های جداسازی شده ازخون محیطی با آنتی بادی ضدCD۴ CD۲۵ نشاندار شده با ماده فلورسنس مجاور شدند، سپس داده های گروه بیمار و شاهد(زنان با حاملگی طبیعی) مورد مقایسه و آنالیز آماری قرار گرفتند.
نتایج: یافته ها بیانگر این بود که میانگین تعداد مطلقCD۴+CD۲۵brightTcells/CD۴+ در بیماران سقط مکرر نسبت به شاهد کاهش معنی داری داشته است(۰۰۰/۰Pvalue=)، در حالیکه تعدادCD۴+CD۲۵dimT cells در گروه بیمار نسبت به شاهد بطور معناداری افزایش پیدا کرده است(۰۰۰/۰Pvalue=).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده کاهش تعداد سلولهای T تنظیمی CD۲۵bright می تواند با سقط مکرر جنین ارتباط داشته باشد. جزییات عملکرد این سلول ها در فرایند حاملگی به مطالعات بیشتر نیازمند است.

اکرم شیخ، جواد بهار آرا، نزهت موسوی فر، رویا مزینی، مریم راستین، نفیسه طبسی، زهرا حسینی پور، نوشین لطفی، محمود محمودی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: به نظر می‌رسد سلول‌های موثر و مرتبط با سقط جنین مکرر شامل دو گروه لنفوسیت‌های T و سلول‌های کشنده طبیعی(NK) باشند. ما در این مطالعه به بررسی درصد و تعداد مطلق سلول‌های کشنده طبیعی +CD۱۶+/۵۶ و سلول‌های C‏D۱۶+/۵۶+bright و CD۱۶+/۵۶+dim موجود در خون محیطی پرداخته، همچنین با بررسی مارکرهای CD۶۹/CD۵۶، درصد و تعداد مطلق سلول‌های کشنده طبیعی فعال شده در خون محیطی بیماران مبتلا به سقط جنین مکررو زنان با حاملگی طبیعی را مورد مقایسه قرار دادیم. روش بررسی: بیماران مورد بررسی، ۲۴ خانم دارای سابقه سقط مکرر بودند که از نظر آزمایشات مربوط به کاریوتایپ، سندرم آنتی‌فسفولیپید، آنتی‌کاردیولیپین و پرولاکتین و سایر علل طبیعی بودند و از ۲۱ خانم در سه ماه اول حاملگی که سابقه سقط نداشتند به عنوان گروه شاهد استفاده شد. از خون محیطی این افراد لنفوسیت‌ها را جدا کرده که با ۵ میکرولیتر از آنتی‌بادی نشاندار شده با ماده فلورسنت مجاور شد که آنتی‌بادی‌های استفاده شده در این تحقیق CD۳/۱۶+۵۶ و CD۵۶/CD۶۹ بودند. نمونه‌ها پس از آماده‌سازی در دستگاه فلوسایتومتری خوانده و سپس آنالیز شدند. نتایج: نتایج نشان داد تعداد مطلق سلول‌های +CD۱۶+/CD۵۶ در گروه بیمار افزایش معنی‌داری نسبت به گروه کنترل داشت(۰۴/۰p=). قدر مطلق سلول‌های CD۱۶+/CD۵۶+bright و نیز CD۵۶+/CD۶۹+ در گروه بیمار افزایش معنی‌داری نسبت به گروه کنترل داشتند(۰۰/۰p=)،(۰۴/۰p=). نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان می‌دهد که افزایش سلول‌های +CD۱۶+/۵۶ در خون محیطی ارتباط معنی‌داری با سقط جنین مکرر دارد. از طرفی افزایش معنی‌دار سلول‌های CD۵۶+/۶۹+ در افراد بیمار می‌تواند بیانگر دخالت سلول‌های کشنده طبیعی فعال شده در سقط جنین مکرر با اتیولوژی ناشناخته باشد.
راحله عالی جهان، معصومه کردی، منیره پورجواد، سعید ابراهیم زاده، علیرضا محمودیان،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: پلویمتری بالینی برای بیمار ناراحت کننده است و خطای ذهنی بالایی دارد. پلویمتری خارجی، یک روش آسان و قابل پذیرش برای بیمار است. این مطالعه با هدف مقایسه ارزش تشخیصی پلویمتری بالینی و اندازه گیری خارجی اقطار لگنی زنان نخست زا در پیشگویی زایمان سخت انجام شد. روش بررسی: مطالعه از نوع روایی روش‌های تشخیصی و به صورت دو سوکور بود، ۴۴۷ زن نخست‌زای مراجعه کننده به زایشگاه ام‌البنین(ع) شهرستان مشهد که سن بارداری ترم(۴۲-۳۸ هفته) و حاملگی تک قلویی با نمایش قله سر داشتند وارد مطالعه شدند. اقطار خارجی لگن در بدو پذیرش، توسط پژوهشگر واحد اندازه‌گیری شد و معاینه بالینی لگن، توسط پژوهشگر واحد دیگری انجام شد. اطلاعات مربوط به اندازه‌های لگنی در اختیار پژوهشگری که کنترل زایمان را بر عهده داشت قرار نگرفت. زایمان سزارین یا واکئوم در شرایطی که با وجود انقباضات موثر رحمی در مرحله فعال زایمان، توقف اتساع دهانه رحم یا سرعت اتساع دهانه رحم کمتر از ۱ سانتی‌متر در ساعت به مدت ۲ ساعت و در مرحله دوم زایمان سرعت نزول کمتر از ۱ سانتی‌متر در ساعت و یا طول مدت این مرحله بیشتر از ۲ ساعت بود، به عنوان زایمان سخت در نظر گرفته شد. نتایج: بیشترین حساسیت به دست آمده از پلویمتری بالینی ۳/۳۳% و مربوط به کونژوگه دیاگونال کمتر از ۵/۱۱ سانتی‌متر بود. حساسیت به دست آمده برای هرکدام از اقطار خارجی لگن بیشتر از پلویمتری بالینی بود و بیشترین حساسیت مربوط به قطر عرضی میکائیل ساکرال و ۷/۶۰% بود. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که اندازه‌گیری خارجی اقطار لگنی در مقایسه با پلویمتری بالینی روش مناسب‌تری برای شناسایی زنان در معرض زایمان سخت است.
عماد یوزباشیان، گلاله اصغری، فیروزه حسینی اصفهانی، بهناز محمودی، پروین میرمیران، فریدون عزیزی،
دوره ۲۱، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: رژیم غذایی غنی از زیتون به عنوان یک منبع اسید چرب غیر اشباع با یک باند دوگانه (MUFA) می‌تواند بر عوامل خطر قلبی و عروقی مؤثر باشد. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بروز سندرم متابولیک با میزان مصرف زیتون، روغن زیتون و محتوای اسیداولئیک آنها، طی سه سال پیگیری در بین بزرگسالان تهرانی بود. روش بررسی: پژوهش حاضر، یک مطالعه طولی بر پایه جمعیت بود که در قالب مطالعه قند و لیپید تهران انجام گرفت. اطلاعات تغذیه‌ای با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک جمع‌آوری شد. اطلاعات جمعیت شناختی توسط پرسشنامه تکمیل گردید و فشارخون و شاخص‌های تن سنجی آنها مطابق پروتکل‌های استاندارد سنجیده و تجزیه و تحلیل‌های بیوشیمیایی بر روی نمونه‌های خون ناشتا انجام شد. در پایان بر روی ۱۰۵۳ نفر (۳۵۲ مرد و ۷۰۱ زن) ۶۰-۱۹ ساله برای بروز سندرم متابولیک تجزیه و تحلیل آماری صورت گرفت. نتایج: میانگین سنی جمعیت ۸/۱۰±۵/۳۵ سال و میانگین دریافت زیتون در مردان و زنان به ترتیب ۱/۴±۷/۱و ۳/۵±۶/۱ گرم در روز بود. با تعدیل عوامل مداخله‌گر در مردان و زنان، در بالاترین سهک دریافت روغن زیتون، نسبت شانس بروز سندرم متابولیک نسبت به سهک اول به ترتیب ۶۱/۰ و ۱۷/۱ به دست آمد و همچنین HDL کلسترول پایین، در مردان در بالاترین سهک دریافت روغن زیتون نسبت به سهک اول ۵۵/۰بود. همچنین نسبت شانس بروز گلوکز خون بالا در بالاترین سهک دریافت زیتون در مردان ۵۵/۰ بود. برای سایر اجزای سندرم متابولیک و دریافت زیتون و روغن زیتون و محتوی اسیداولئیک آن رابطه معنی‌داری مشاهده نشد. نتیجه‌گیری: دریافت روغن زیتون با کاهش بروز HDL کلسترول پایین و دریافت زیتون با کاهش بروز گلوکز خون بالا در مردان تهرانی همراه است.
مهدی تبریزی زاده، هنگامه زندی، محمدحسین مصدق مهرجردی، حسین محمودی زاده،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: با توجه به اهمیت کلینیکی بیوفیلم‌های میکروبی در ایجاد عفونت اندودانتیک و نقش شوینده‌ها در تخریب آنها هدف از انجام این مطالعه مقایسه اثر ضدمیکروبی عصاره اسفند با هیپوکلریت سدیم ۲۵/۵% در از بین بردن بیوفیلم انتروکوک فکالیس موجود درکانال ریشه دندان است. روش بررسی: جهت انجام این مطالعه آزمایشگاهی تعداد ۴۵ عدد دندان کشیده شده با فایل دستی شکل‌دهی شده و پس از اتوکلاو کردن، بیوفیلم انتروکوک فکالیس در کانال ریشه‌ها کشت داده شد. دندان‌ها به طور تصادفی به ۳ گروه ۱۵ تایی تقسیم شدند. گروه اول به عنوان گروه با نرمال سالین، گروه دوم با هیپوکلریت سدیم ۲۵/۵% و گروه سوم با عصاره اسفند و جمعاً هر کانال با ۱۵ سی‌سی محلول شوینده در عرض ۱۵ دقیقه شسته شدند. پس از آن براده عاجی به دست آمده از تراش داخل کانال جمع‌آوری شده و در نرمال سالین جهت تهیه سوسپانسیون میکروبی حل گردید. در نهایت کشت حاصل از محلول میکروبی جهت شمارش CFU بررسی گردید. داده‌های به دست آمده با استفاده از آزمون‌های آماری کروسکال- والیس و من- ویتنی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج: کاهش معنی‌داری در تعداد CFU در گروه‌های هیپوکلریت سدیم و عصاره اسفند در مقایسه با گروه کنترل وجود داشت(۰۵/۰>p). اختلاف معنی‌دار آماری بین گروه‌های هیپوکلریت سدیم و عصاره اسفند ملاحظه نشد)۰۵/۰p>). نتیجه‌گیری: هیپوکلریت سدیم ۲۵/۵% و عصاره اسفند دارای قدرت ضدمیکروبی همسانی بر روی بیوفیلم انتروکوک فکالیس می‌باشند.
زهرا گماریان، محمد حسن شاه حسینی، منصور بیات، محمد امین محمودی، تمنا نفریه، محمد رهبر،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( تیر ۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: استافیلوکوک اورئوس دومین علت شایع عفونت‌های بیمارستانی از عوامل مهم عفونت‌های شدید جامعه می‌باشد. سویه‌های مقاوم به متی‌سیلین این باکتری یک پاتوژن مهم و عمده در ایجاد بیماری و مرگ و میر در ایران و جهان می‌باشد، از این رو به دلیل شیوع مقاومت به اکثر آنتی‌بیوتیک‌های رایج درمان آن مشکل است. بنابراین سویه‌های مقاوم به متی‌سیلین باید به دقت و سرعت شناسایی شوند. در این تحقیق شناسایی مقاومت به متی‌سیلین با روش دیسک دیفیوژن و PCR برای ژن mecA بررسی شد. روش بررسی: مطالعه روی ۱۰۰ سویه استافیلوکوک اورئوس از نمونه‌های بالینی مختلف جمع‌آوری شده از بیمارستان‌های محب و میلاد تهران انجام گرفت. حساسیت آنتی‌بیوتیک با روش دیسک دیفیوژن تعیین شد. همچنین وجود ژن عامل مقاومت (mecA) با روش PCR و آغازگر اختصاصی بررسی و نتایج مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج: ۵۰% (۵۰ نفر) سویه‌های مقاوم به متی‌سیلین با روش دیسک دیفیوژن و ۷۴% (۷۴ نفر) دارای ژن mecA با روش PCR بودند. از این ۱۰۰ نمونه، ۶۱ نمونه متعلق به بیمارستان محب بودند که ۵۴/۴۷% (۲۹ نفر) با روش دیسک دیفیوژن و ۶۵/۶۰% (۳۷ نفر) با PCR به متی‌سیلین مقاوم بوده و از ۳۹ نمونه دیگر متعلق به بیمارستان میلاد که از این تعداد ۸۴/۵۳%(۲۱ نفر) با روش دیسک دیفیوژن و ۸۷/۹۴% (۳۷ نفر) با PCR مقاومت به متی‌سیلین را نشان ‌دادند. نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع مقاومت به متی‌سیلین نیاز به یک روش شناسایی دقیق و سریع برای MRSA می‌باشد. با توجه به ارائه نتایج منفی کاذب، نسبتاً زیاد و وقت‌گیر بودن روش دیسک دیفیوژن، روش PCR بهترین روش برای شناسایی سویه‌های مقاوم به متی‌سیلین می‌باشد.
مینو محمودی، سعید محمدی، فائزه عنایتی،
دوره ۲۴، شماره ۳ - ( خرداد ۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: گیاهان دارویی به‌دلیل اثرات جانبی کمتر نسبت به داروهای شیمیایی همواره به‌منظور درمان بیماری‌ها مورد توجه محققین بوده‌اند. تا کنون برخی خواص درمانی همچون خاصیت آنتی‌اکسیدانی و آنتی‌هایپرکلسترولی گیاه پنج برگ به اثبات رسیده است. هدف این مطالعه بررسی اثر ضددردی عصاره هیدروالکلی گیاه پنج برگ، در موش صحرایی نر می‌باشد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی از ۳۶ سر موش صحرایی نر در ۶ گروه شامل گروه کنترل(نرمال سالین)، گروه مورفین (mg/kg,i.p۱)، گروه‌های تیمار شده با دوزهای ۲۵، ۵۰ و mg/kg,i.p۱۰۰ عصاره هیدروالکلی گیاه پنج برگ و گروه تیمار شده با نالوکسانmg/kg)۱) به همراه دوز mg/kg۵۰ عصاره استفاده شد. به‌منظور ارزیابی اثرات ضد‌دردی عصاره، از آزمون‌های ریتینگ، فرمالین و تیل فلیک استفاده شد. داده‌های هر آزمون با کمک آزمون آماری آنالیز واریانس یک‌طرفه و سپس آزمون توکی تحت مقایسه و بررسی قرار گرفتند.

نتایج: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تزریق دوزهای ۵۰ و mg/kg۱۰۰ عصاره، اثرات ضددردی معنی‌داری را در مقایسه با گروه کنترل، در تست‌های ریتینگ(به‌ترتیب با ۰۵/۰P<  و ۰۰۱/۰P<)، تیل فلیک(۰۵/۰P< و ۰۱/۰P<) و فرمالین(۰۵/۰P< و ۰۰۱/۰P<) اعمال می‌کند. تزریق نالوکسان به‌همراه دوز  mg/kg۵۰ عصاره، اثر ضددردی معنی‌داری را در تست فرمالین نشان داد(۰۵/۰P<) به‌علاوه اثر ضددردی دوز  mg/kg۱۰۰ عصاره در تست فرمالین، همانند به مرفین بود.

نتیجه‌گیری: پژوهش حاضر نشان داد گیاه پنج برگ احتمالاً می‌تواند اثر ضد‌دردی قابل توجهی را نشان دهد. به‌نظر می‌رسد یکی از مکانیزم‌های احتمالی تاثیر عصاره مسیرهای اوپیوئیدی باشد که توصیه می‌شود در این مورد با کارآزمایی‌های بالینی بررسی‌های بیشتری صورت گیرد.


حدیث احمدی راد، محمدرضا حاجی زاده، مهدی محمودی، محمدرضا میرزایی، فهیمه محمدیان شهربابکی، مصطفی سلطانی نژاد،
دوره ۲۵، شماره ۷ - ( مهر ۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف:  سرطان پستان، یکی از شایع ترین سرطانها در بین زنان است. الگوی نادرست بیان ژنهای درگیر در اپی ژنتیک، مثل ،APOBEC۳B و DNMT-۱ و TET-۱ میتواند باعث پیشرفت سرطان پستان شود. رزوراترول جزو فلاوونوئیدهای طبیعی است که خاصیت آنتی اکسیدانی و ضد سرطانی آن در مطالعات دیگر گزارش شده است.  در این مطالعه تأثیر ماده رزوراترول بر بیان ژن های مورد اشاره، در دو سل لاین سرطان پستان، مورد بررسی قرار گرفت.

مواد و روشها: سلول های دو رده سلولی شامل MCF-۷  و MDA- MB- ۴۵۳ در فلاسک های جداگانه شامل: گروه کنترل و گروه های تیمار شده با دو غلظت ۲۵  و ۱۰۰ میکرو مولار ماده رزوراترول به مدت ۲۴ ساعت کشت داده شدند. سپس RNA استخراج و پس از تبدیل به cDNA بیان ژنهای APOBEC۳B ،  DNMT_۱ و۱ TET - توسط تکنیک Real time مورد بررسی قرار گرفت.

نتایج: نتایج نشان داد که رزوراترول پس از ۲۴ ساعت موجب کاهش بیان ژن APOBEC۳B و DNMT_ ۱ و افزایش بیان ۱ TET - در هر دو رده می شود.

نتیجه گیری: با توجه به اثرات رضایت بخش ماده رزوراترول پس از ۲۴ ساعت تیمار روی سلول های سرطان پستان، احتمالاً اثرات ضد سرطانی آن از طریق تغییرات اپی ژنتیک اعمال می شود. البته جهت نظر قطعی بررسی های بیشتری لازم است.


پروفسور ملک سلیمانی مهرنجانی، منیره محمودی، خانم مرضیه امجدی،
دوره ۲۶، شماره ۲ - ( اردیبهشت ۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: بیسفنولA  به عنوان یک آلاینده زیست محیطی دارای اثرات استروژنی است و می‌تواند سبب القای استرس اکسیداتیو در بافت بیضه شود. هدف، بررسی نقش ویتامینE به‌عنوان یک آنتی‌اکسیدانت قوی بر اثرات نامطلوب بیسفنول‌A بر بافت بیضه موش‌های صحرایی بالغ بود.
روش بررسی: موش‌های‌ صحرایی نر (۱۵±۲۲۰ گرم) به چهار گروه n=): کنترل، بیسفنولA (mg/kg/day۲۵۰)، ویتامین E(mg/kg/day۱۵۰) و بیسفنولA + ویتامینE تقسیم شدند و به صورت دهانی به مدت ۵۶ روز (۳ بار در هفته) تحت تیمار قرار گرفتند. در پایان، بیضه راست خارج شد و بعد از فیکس، برش‌گیری، پاساژ بافتی و رنگ آمیزی به روش هایدن هاین آزان با استفاده از روش استریولوژیک مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان هورمون تستوسترون و مالون‌دی‌آلدهید (MDA) سرم خون نیز اندازه‌گیری شد. دادهها با استفاده از نرم افزار (version ۱۶) SPSS و روش آنالیز واریانس یک‌طرفه و آزمون توکی تجزیه و تحلیل و تفاوت میانگین‌ها در سطح )۰۵/۰( p< معنی‌دار در نظر گرفته شد.
نتایج کاهش معنی‌داری در حجم کل بیضه، حجم و قطر لوله‌های منی‌ساز و ارتفاع اپی‌تلیوم زایشی و ضخامت غشا پایه آن، تعداد اسپرماتیدها، اسپرماتوسیت‌ها، سلول‌های سرتولی، غلظت تستوسترون سرم و افزایش معنی‌داری در سطح مالون‌دی‌آلدهید سرم در گروه تیمار با بیسفنول‌A در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد )۰۵/۰( p<. پارامترهای فوق در گروه ویتامینE + بیسفنولA تا سطح گروه کنترل جبران شد )۰۵/۰( p<.
نتیجه‌گیری: ویتامین ‌E به‌عنوان یک آنتی‌اکسیدانت قوی، می‌تواند بسیاری از اثرات نامطلوب بیسفنولA را بر بافت بیضه جبران کند. بنابراین پیشنهاد می‌شود از آن به عنوان یک مکمل بالقوه در موارد مسمومیت با بیسفنول‌A استفاده شود.
 
فاطمه زارعی، سعیده شادمهری، فرهاد دریانوش، آقای محمد شرافتی مقدم، دکتر محمدتقی محمودی،
دوره ۲۶، شماره ۶ - ( شهریور ۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: آدیپوکاین­ها دارای نقش­های بیولوژیکی گوناگونی هستند که با تغییرهای شاخص توده بدن، مقاومت به انسولین، سندروم متابولیکی، سندروم تخمدان پلی‌کیستیک، دیابت و بیماری­های قلبی- عروقی ارتباط‏ دارند. هدف از پژوهش حاضر، تاثیر ۸ هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر سطوح سرمی هورمون‌های کمرین، امنتین-۱ و آپلین در موش‌های ماده نژاد اسپیراگوداولی دارای اضافه وزن می‌باشد.
روش بررسی: در این پژوهش، ۱۶ سر موش دارای اضافه وزن، به‌طور تصادفی به دو گروه کنترل (۸ سر) و گروه آزمایش (۸ سر) تقسیم‏شدند. گروه آزمایش پنج روز در هفته مطابق با برنامه تمرینی به ‏مدت هشت هفته به فعالیت ورزشی تناوبی با شدت بالا (HITT)پرداختند. در مدت انجام فعالیت ورزشی گروه کنترل هیچ‏گونه برنامه تمرینی نداشتند. پس از هشت هفته تمرین، برای تجزیه ‏وتحلیل داده‌ها از نرم افزار spss(۱۹) و آزمون t مستقل استفاده‏ شد.
نتایج: نتایج نشان‏دادند که تفاوتی معنی­دار میان میزان سرم کمرین در موش­هایی که برنامه تمرینی انجام‏داده ‏بودند، نسبت ‏به گروه کنترل (۰۷۹/۰P=) وجود ندارد؛ از طرفی‏ دیگر، تفاوت معناداری بین سطوح سرمی امنتین-۱ (۰۳۴/۰P=) و آپلین (۰۴۴/۰P=) مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر و اهمیت تغییرها در سطوح آدیپوکاین‌ها به ‏نظر ‏می‌رسد فعالیت ورزشی HIIT می‌تواند یک عامل مهم و کاربردی برای تنظیم هورمون‌های بافت چربی (آدیپوکاین‌ها) باشد که افراد سالم و بیمار با توجه به توانایی خود می‌توانند این نوع فعالیت را انجام دهند
مرجان عاشق معلی، محبوبه محمودی، معصومه طباطبایی،
دوره ۲۷، شماره ۱۰ - ( دی ۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: زنجبیل در طب سنتی به عنوان داروی گیاهی تسکین‌دهنده درد و ضد‌التهاب استفاده می‌شود، و‌لی کاربرد آن به صورت سنتی با چالش‌های جدی مواجه است. یکی از راه‌های غلبه بر این مشکلات، بارگذاری عصاره زنجبیل در حامل‌های پلیمری می‌باشد. هدف این پژوهش، مشخصه‌یابی و بررسی میزان رهایش عصاره زنجبیل در نانوکپسول‌های هیالورنیک اسید برای کاربرد در پزشکی می باشد.
روش بررسی: در این تحقیق کاربردی، عصاره زنجبیل به‌عنوان داروی تسکین‌دهنده درد در نانوکپسول‌های هیالورونیک‌اسید با روش امولسیون بارگذاری گردید. مورفولوژی سطح، اندازه ذرات و بار سطحی، زبری سطح و گروه‌های عاملی موجود بر روی سطح نمونه‌ها به ترتیب با میکروسکوپ الکترونی نشر میدانی (FESEM)، روش تفرق دینامیکی نور(DLS)، میکروسکوپ نیروی اتمی (AFM) و طیف‌نگاری مادون‌قرمز تبدیل فوریه (FTIR) ارزیابی شد. هم‌چنین پایداری و رهایش زنجبیل از نانو‌کپسول‌ها با روش DLS و HPLC بررسی گردید. میزان زنده مانی سلول‌های فیبروبلاست در کنار نانو‌کپسول‌های حاوی عصاره زنجبیل با روش MTT ارزیابی گردید. داده‌ها به‌وسیله نرم‌افزار SPSS Inc, Chicago, IL; Version ۱۶ آنالیز شدند. مقایسه آماری داده‌های بهدست آمده توسط روش t-student در مقدار معنی‌دار ۰۵/۰P< انجام شد.
نتایج: میزان بارگذاری عصاره زنجبیل در نانوکپسول‌ها (EE%) ۷۴% و متوسط قطر ذرات و بار سطحی نمونه‌ها به‌ترتیب nm۴۳۱و mV۱۰- محاسبه گردید. میزان بار سطحی منفی نمونه‌ها نشان‌دهنده پایداری حامل‌ها و عدم تجمع آن‌ها می‌باشد. هم‌چنین مورفولوژی سطح نانو‌کپسول‌ها به‌صورت ذرات نسبتاً کروی مشاهده گردید. نتایج آزمون In vitro حاکی از ۹۵٪رشد و تکثیر سلول‌های فیبروبلاست در کنار نمونه‌ها در مقایسه با نمونه کنترل (۰۵/۰P<) بود.
نتیجه‌گیری: نانوکپسول های هیالورونیک‌اسید پتانسیل بالایی برای رهایش عصاره زنجبیل در محل التهاب و درد دارد.
 
هانیه نیکخواه، مریم وفایی، احسان فراشاهی یزد، فاطمه ارجمند، انسیه شهوازیان، محمد‌باقر محمودی، عباس اندیشمند،
دوره ۲۹، شماره ۸ - ( آبان ۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: آترواسکلروزیس یک بیماری التهابی است و از مهم‌ترین عوامل مرگ حاصل از بیماری قلبی و عروقی است. پلاک‌های عروقی داخل رگ‌های سخت شده، بهتر ایجاد و توسعه می‌یابند و قطر رگ‌ها را کاهش می‌دهند. CXCR۴ از مهم‌ترین گیرنده­های کموکاین­ها بوده که حضورش در پلاک‌های قلبی تایید شده است. در مطالعه حاضر تعیین ارتباط تنوع ژنتیکی ژن CXCR۴ (rs۲۲۲۸۰۱۴) با بیماری آترواسکلروزیس هدف ما بوده است.
روش بررسی: این مطالعه مورد شاهدی شامل ۲۵۴ نفر از مراجعین به بخش آنژیوگرافی قلب بیمارستان افشار یزد بوده و گروه مورد شامل ۱۱۲ بیمار مبتلا به اسکلروزیس و ۱۴۲ فرد سالم به‌عنوان گروه شاهد است. تطبیق سنی و جنسی دو گروه مد نظر قرار گرفت و خون وریدی از افراد شرکت کننده در مطالعه گرفته شده و پس از استخراج ‌DNA، تعیین ژنوتایپ SNP ژن CXCR۴ به کمک ARMS-PCR  انجام گرفت. در مرحله تحلیل آماری داده­ها از نرم‌افزارversion ۱۶  SPSS و آزمون کای-دو استفاده گردید.
نتایج: مدل­های ژنتیکی واریانت rs۲۲۲۸۰۱۴ در بیماران مبتلا به آترواسکلروزیس در مقایسه با گروه کنترل مورد بررسی قرار گرفت و اختلاف معنی‌داری در مدل­های ژنتیکی آللی (۰/۳۳۳ P=)، هوموزیگوت (۰/۰۸۷ P=)، هتروزیگوت (۰/۸۴۹ P=)، غالب (۰/۵۷۰ P=) و مغلوب (۰/۰۸۶ P=) پلی­مورفیسم rs۲۲۲۸۰۱۴ در بیماران مبتلا به آترواسکلروزیس در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: در مطالعه حاضر هیچ‌گونه تفاوت معناداری بین مدل­های ژنتیکی پلی‌مورفیسم  rs۲۲۲۸۰۱ ژن CXCR۴ در بیماران مبتلا به آترواسکلروزیس و افراد سالم مشاهده نشد. براساس یافته­های فوق نمی­توان پلی‌مورفیسم  rs۲۲۲۸۰۱ ژن CXCR۴ را عامل استعداد به بیماری آترواسکلروزیس در نظر گرفت.

محمدجواد پورمحمودیان، سید مهدی کلانتر، بی‌بی فاطمه حقیرالسادات،
دوره ۳۰، شماره ۴ - ( تیر ۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: سرطان استخوان یکی از انواع سرطان‌هایی است که استراتژی‌های درمانی فعلی با استفاده از داروهای شیمی‌درمانی موفقیت چشمگیری را همراه نداشته است. استفاده از سامانه‌های نانو نیوزومی در انتقال داروی‌ پاکلی­تاکسل یکی از رویکردهای جدید هست. پاکلی­تاکسل داروی ضد سرطان بسیار قوی است که در درمان بسیاری از تومورها کاربرد دارد. در این مطالعه، فرمولاسیون‌های مختلف نیوزومی جهت بارگذاری داروی پاکلی­تاکسل در جهت افزایش بازده دارویی بر روی سلول­های سرطانی و غلبه بر مشکلات درمان حاضر طراحی و سنتز گردید.
روش بررسی: فرمولاسیون‌های مختلف نیوزومی حاوی داروی ضد سرطانی پاکلی­تاکسل طراحی و سنتز گردیدند. بدین منظور، فرمولاسیون‌های نیوزومی بر اساس نسبت کلسترول و سورفکتانت­های مختلف تهیه شدند. سپس فرمولاسیون‌های نیوزومی و اثرات آن‌ها روی بارگذاری دارو و رهایش دارو بررسی و مورد تفسیر قرار گرفتند. سمیت سلولی بر روی رده سلولی سرطان استخوان با استفاده از نرم‌افزار GraphPad Prism ۹ آزمون تست MTT بررسی گردید.
نتایج: فرمولاسیون نیوزومی پگیله با کلسترول: توئین۶۰ و نسبت (۲۵:۷۵) دارای بیشترین بازده درون­گیری پاکلی­تاکسل ۷۴/۸۹سایز ۱۱۵/۴ نانومتر‌، شارژ سطحی ۱۲/۹۷- میلی‌ولت و با رهایش ۷۹/۸۳% بیشترین میزان رهایش تجمعی را داشته و به ‌عنوان فرمولاسیون نهایی و بهینه انتخاب شد. سامانه بهینه نیوزومی پگیله حاوی پاکلی­تاکسل توانست سمیت بالاتری را بر روی رده سلولی Saos-۲ نسبت به داروی آزاد از خود نشان دهند. علاوه بر این، این نانو‌سامانه به‌تنهایی و بدون دارو اثر سمیت قابل­توجهی در رده سلولی فیبروبلاست نرمال نداشت.
نتیجه‌گیری: یافته­های این مطالعه نشان داد که استفاده از نانو حامل نیوزومی پگیله میتواند به‌عنوان یک استراتژی امیدبخش جهت مطالعات آتی در درمان سرطان استخوان و به‌ویژه استئوسارکوما، مورداستفاده قرار گیرد.

فاطمه سیگارچیان تقی‌زاده، امیر حسین محمودی، مجید اکبری، فاطمه حمیدی‌فر،
دوره ۳۰، شماره ۵ - ( مرداد ۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: آموزش صحیح دندانپزشکی و تامین نیاز جامعه، لزوم تغییر روش آموزشی به سمت مراقبت جامع بیمار را بیش از پیش آشکار می‌سازد. این مطالعه بهمنظور بررسی تبیین دیدگاه اعضای هئیتعلمی دانشکده‌های دندانپزشکی نسبت به آموزش دندانپزشکی بیمار محور انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی مقطعی دیدگاه ۳۲۵ نفر از اساتید دانشکده‌های دندانپزشکی کشور در سال ۱۳۹۹  بررسی شد. ابزار پژوهش پرسش‌نامه محقق ساخته مشتمل بر ابعاد و مولفه‌های آموزش دندانپزشکی بیمار محور بود. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای کولموگروف- اسمیرنوف و فریدمن و از نرمافزار Smart PLS  بهمنظور تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد.
نتایج: در این تحقیق ابعاد آموزش دندانپزشکی بیمار محور شامل کار‌آمد نمودن دانشجو، ارزشیابی، راهبردهای آموزشی، قدرت مشارکت، بیمار، برنامه‌ریزی و مدیریت، آماده‌سازی بستر مورد مطالعه قرار گرفت. هر یک از ابعاد از منظر مولفه‌های ایجاد کننده آن بررسی شد. نتایج به‌دست آمده نشان می‌دهد که مقدار بارهای عاملی به‌دست آمده برای تمامی مولفه‌ها بیشتر از ۰/۳ و (۰/۰۵P < ) و با مقادیر t بزرگتر از ۱/۹۶ قرار دارند و مقدار پایایی ترکیبی برای اکثر مولفه‌ها بیشتر از مقدار ۰/۷ است. بعد ارزشیابی با رتبه میانگین ۵ بالاترین و بیمار با رتبه میانگین ۲/۸۸ در پایین‌ترین و مولفه نیاز به تغییر روند ارزشیابی با رتبه میانگین ۹/۱۵ بالاترین و رضایتمندی با رتبه میانگین ۴/۹۸ در پایین‌ترین مرتبه قرار گرفته‌اند.
نتیجه‌گیری: توجه به میانگین ابعاد و مولفه‌ها که بالاتر از متوسط بوده، نشان از این دارد که اساتید، آموزش جامع بیمار محور را برای آموزش دندانپزشکی مناسب دانسته و نیاز است ابعاد و مولفه‌های این نوع آموزش مورد توجه قرار گیرد.
 

صبا غریبی، شیوا آقایی، انسیه شهوازیان، محمدباقر محمودی، محمدحسین سهامی‌فرد، پریسا کلاهدوز، احسان فراشاهی یزد،
دوره ۳۰، شماره ۷ - ( مهر ۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: بیماران مبتلا به دیابت مستعد پیشروی عوارض مرتبط با شبکیه هستند. تاکنون چندین ژن­ در ارتباط با پیشروی رتینوپاتی گزارش شده است که گروهی از این ژن­ها، ژن­های درگیر در رگزایی هستند. ژن­های CXCL۱۲ و CXCR۴ از جمله مهمترین ژن­ها در این مسیر هستند که کمتر مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته­اند. هدف این مطالعه تعیین ارتباط میان پلی‌مورفیسم ژن­های CXCL۱۲ (rs۱۸۰۱۱۵۷) و CXCR۴ (rs۲۲۲۸۰۱۴) و ریسک ابتلا به رتینوپاتی دیابتی تکثیرشونده در جمعیت یزد می باشد.
روش بررسی: در مطالعه مورد-شاهدی حاضر پلی‌مورفیسمهای rs۲۲۲۸۰۱۴  و rs۱۸۰۱۱۵۷ در میان ۱۰۳ بیمار مبتلا به دیابت در قالب دو گروه مورد و شاهد مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه، گروه شاهد شامل ۴۹ بیمار مبتلا به دیابت بوده که عارضه رتینوپاتی را نشان ندادهاند و گروه مورد از ۵۴ بیمار دیابتی دارای عارضه رتینوپاتی تکثیر شونده تشکیل شده است. تعیین ژنوتیپ پلی‌مورفیسم rs۲۲۲۸۰۱۴ با استفاده از روش ARMS-PCR و واریانت rs۱۸۰۱۱۵۷ به روش RFLP-PCR صورت گرفت. به منظور تحلیل آماری دادهها از نرمافزاز SPSS version ۱۶ و آزمون کای-دو استفاده گردید.
نتایج: مدل های ژنتیکی مربوط به پلی مورفیسمهای rs۲۲۲۸۰۱۴ و rs۱۸۰۱۱۵۷ در بیماران مبتلا به رتینوپاتی دیابتی تکثیرشونده در مقایسه با گروه کنترل، اختلاف معناداری از لحاظ آماری نشان نداد (۰/۰۵< P).
نتیجه‌گیری: این مطالعه ارتباط معناداری میان پلی‌مورفیسمهای rs۲۲۲۸۰۱۴ و rs۱۸۰۱۱۵۷ و ریسک ابتلا به رتینوپاتی دیابتی تکثیرشونده نشان نداد. ارزیابی این پلی‌مورفیسمها در جمعیتهای مختلف و گستردهتر به منظور کسب نتایج دقیقتر پیشنهاد میگردد.
 

نجمه جعفری، سید‌مصطفی محمودی، محمد‌باقر لاجوردی،
دوره ۳۱، شماره ۱۱ - ( بهمن ۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: لیکن‌پلان یک بیماری پوستی _ مخاطی نسبتا شایع و مزمن، با علت ناشناخته است. واکنش‌های لیکنوئید دهانی به ضایعاتی اطلاق می‌شود که از نظر بالینی و هیستوپاتولوژی با لیکن‌پلان مشابه است اما علت آن متفاوت می‌باشد. ماست‌سل‌ها مسئول تجمع سلول‌های التهابی در بافت همبند هستند. هدف مطالعه بررسی نقش ماست‌سل‌ها پاتوژنز این دو گروه از ضایعات است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - مقطعی بر روی ۲۶ نمونه از لیکن‌پلاندهانی و ضایعات واکنشی لیکنوئیدی و ۵ نمونه از فیبروم تحریکی انجام شد. پس از رنگ آمیزی با گیمسا، مقاطع زیر میکروسکوپ نوری (۴۰۰ *) مشاهده و تعداد ماست‌سل‌ها شمارش شد. نتایج با استفاده از نرم‌افزار SPSS version ۱۶ و آزمون‌های آماریT-test، من ویتنی و کای اسکوئر تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: تعداد کل ماست‌سل‌ها و ماست‌سل‌های دگرانوله در دو گروه نسبت به گروه کنترل به‌طور معناداری بالاتر بود (P<۰/۰۵) ولی تعداد کل ماست‌سل‌ها ، تعداد ماست‌سل‌های دگرانوله و نسبت ماست‌سل‌های دگرانوله به کل ماست‌سل‌ها بین دو گروه ضایعات اختلاف معناداری نداشت (P>۰/۰۵).
نتیجه‌گیری: ماست‌سل‌ها در پاتوژنز لیکن‌پلان و ضایعات واکنشی لیکنوئید دهانی نقش دارند. تعداد ماست‌سل‌های دگرانوله و نسبت ماست‌سل‌های دگرانوله به کل ماست‌سل‌ها نمی‌تواند کمک چندانی به افتراق این دو گروه از ضایعات بکند. معاینات بالینی و تاریخچه مناسب و توجه به فاکتورهای اتیولوژیک آن‌ها نقش به‌سزایی در افتراق این دو گروه دارند.
 


صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به ماهنامه علمی پ‍ژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | SSU_Journals

Designed & Developed by : Yektaweb