۹ نتیجه برای علوی
نادره خوست، زهرا مشتاق عشق، الهام ایمانی، حمید علوی مجد،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۵ ۱۳۸۵ )
چکیده
مقدمه : عوامل تنش زای موجود در بخش مراقبت های ویژه سبب ایجاد تغییراتی در تنفس ، متابولیسم و مصرف اکسیژن می شوند. کنترل وضعیت اکسیژناسیون امری بسیار مهم در بیماران بستری در بخش I.C.U می باشد و در مقالات متعدد بر استفاده از درمانهای مکمل جهت ایجاد آرامش در بیماران تأکید شده است . هدف از این مطالعه تعیین تأثیر ماساژ پاها بر درصد اشباع اکسیژن شریانی بیماران مبتلا به سکته مغزی بستری در بخش I.C.U بیمارستان شهدای تجریش بوده است.
روش بررسی: این پژوهش به صورت نیمه تجربی بر روی ۴۶ بیمار مبتلا به سکته مغزی انجام شد. نمونه ها به صورت غیر تصادفی و در دسترس انتخاب شدند هر بیمار در سه روز متوالی ، هر بار ۵ دقیقه تحت ماساژ هر دو پا از ناحیه مچ تا انگشتان قرار گرفت . درصد اشباع اکسیژن شریانی ۱۰ دقیقه قبل و ۱۰ دقیقه و ۳۰ دقیقه بعد از ماساژ اندازه گیری شد . ابزار گردآوری داده ها شامل یک فرم ثبت اطلاعات و یک پالسی اکسی متری بود که قبل از شروع کار کالیبره گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS استفاده گردید.
نتایج: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد درصد اشباع اکسیژن شریانی در زمان ۱۰ دقیقه بعد از ماساژ بیشتر از ۱۰ دقیقه قبل و در زمان
۳۰ دقیقه بعد از ماساژ پا بیشتر از ۱۰ دقیقه قبل و ۱۰ دقیقه بعد از ماساژ بوده است۰,۰۰۱) p
الهام ایمانی، زهرا مشتاقعشق، طاهره علیحسینی، سید حمید علوی مجد، ژیلا عابدسعیدی،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۸۸ )
چکیده
مقدمه: بخش مراقبتهای ویژه یکی از بخشهای پر استرس برای بیماران میباشد و استرس سبب ایجاد تغییراتی در شاخصهای فیزیولوژیک بیماران میگردد. بنابراین استفاده از یک روش کم هزینه و آرام بخش جهت پایدار نگهداشتن شاخصهای فیزیولوژیک ضروری است. هدف از این پژوهش تعیین تأثیر ماساژ پاها بر شاخصهای فیزیولوژیک شامل نبض، تنفس، فشار متوسط شریانی، درجه حرارت و اشباع اکسیژن شریانی میباشد.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی از نوع کارآزمایی بالینی با اندازهگیریهای مکرر است که در آن ۴۶ نفر از بیماران بستری در بخش ICU بیمارستان شهدای تجریش مورد بررسی قرار گرفتند. شاخصهای فیزیولوژیک بیماران در روزهای دوم، سوم و چهارم بستری در بخش ICU ، ۱۰ دقیقه قبل و ۱۰ دقیقه و ۳۰ دقیقه بعداز ماساژ استروک پاها کنترل گردید. دادهها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازهگیریهای مکرر مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
نتایج: یافتهها نشان داد که پس از ۵ دقیقه ماساژ پاها بطور معنیداری تعداد نبض، تعداد تنفس و فشار متوسط شریانی کاهش (۰۰۱/۰P<) و درصد اشباع اکسیژن شریانی افزایش مییابد (۰۰۱/۰P<). در مورد درجه حرارت با اینکه کاهش درجه حرارت بعد از ماساژ معنیدار بود، اما تغییرات حاصله بسیار کم بوده و از نظر بالینی میتوان گفت درجه حرارت بیماران تقریباً ثابت مانده است.
نتیجهگیری: یافتهها فعالیت پاراسمپاتیکی بدنبال ماساژ پا را نشان میدهند که باعث تغییر در پاسخهای فیزیولوژیک، ایجاد احساس آرامش و کاهش اضطراب بیماران می گردد. بدین ترتیب میتوان با استفاده از یک روش ساده، کم هزینه و غیرتهاجمی از اضطراب بیماران در بخش مراقبتهای ویژه کاست و سبب پایدار نگهداشتن شاخصهای فیزیولوژیک و کاهش عوارض ناشی از بالا بودن علایم حیاتی شد.
محمدرضا ناظر، عزت اله رفیعی علوی، سیدجمال الدین هاشمی،
دوره ۱۸، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: هپاتیت E نوع بیماری عفونی ویروسی است که کبد را درگیر می کند و می تواند از یک عفونت ساده بدون علامت تا یک بیماری برق آسا و کشنده بخصوص در زنان باردار، متغیر باشد. شیوعHEV در کشورهای در حال توسعه بین ۳۵-۱۰درصد و ایران جزﺀ مناطق اندمیک می باشد. لذا با توجه به اهمیت شیوع HEV و عدم مطالعه در این زمینه در لرستان و سابقه اپیدمی در
استان های همجوار، این مطالعه انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع بررسی مقطعی بوده که در سال ۱۳۸۸ انجام گرفت. نمونه گیری به صورت چند مرحله ای انجام شد و از ۱۹ مرکز بهداشتی شهر خرم آباد ۴۰۰ نفر انتخاب شدند و پس از اخذ رضایت کتبی و تکمیل پرسشنامه، با استفاده از تست الیزا وضعیت آلودگی مشخص و نتایج مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایج: از ۴۰۰ نفر شرکت کننده، ۳۱ نفر؛ HEV مثبت بودند که برابر با شیوع ۸/۷ درصد می باشد. میانگین سنی افرادHEV مثبت؛ ۷/۴۹ سال و بالاتر از افراد HEV منفی بود (۸/۳۴سال) همچنین بیشترین میزان شیوع در گروه سنی ۵۹-۴۰ سال بود(۲/۶۱درصد) (۴%)۱۶ نفر سابقه تزریق خون داشتند که ۳ نفر از آنها، HEV مثبت بودند ولی ارتباط معناداری بین آنها مشاهده نشد.
نتیجه گیری: با توجه به شیوع به دست آمده (۸/۷درصد) شهر خرم آباد از نظر آلودگی به HEV، اندمیک می باشد. لذا توصیه
می شود که بیماران هپاتیتی استان به طور روتین از نظرHEV بررسی گردند که در این بررسی زنان باردار می بایست مدنظر قرار گیرند.
محمدرضا ناظر، عزت الله رفیعی علوی، الهه ناظر ، مونا خامه چی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: استرپتوکوک گروه B(GBS) یکی از مهم ترین علل عفونت های نوزادی از قبیل سپتی سمی و مننژیت می باشد و نقش مهمی در عفونت های مادری از قبیل کوریوآمنیونیت، پیلونفریت، متریت و عفونت های بعد از زایمانی دارد. مطالعه حاضر به منظور بررسی توزیع فراوانی استرپتوکوک گروه B در زنان باردار ۳۷-۲۸ هفته انجام گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه از ۱۰۰ زن باردار سه ماهه سوم مراجعه کننده به درمانگاه زنان بیمارستان عسلیان شهر خرم آباد، (بعد از شرح مطالعه، اخذ رضایت و اطلاعات دموگرافیک) نمونه واژینال جهت بررسی از نظر استرپتوکوک گروه B گرفته شد.
نمونه ها با استفاده از یک سواپ کتانی استریل گرفته شده و سپس سواپ ها در محیط کشت انتقالی قرار گرفته و به آزمایشگاه مرکزی منتقل شدند و نمونه ها روی محیط کشت آگار خونی کشت داده شدند.
نتایج: در این مطالعه فراوانی کشت های مثبت واژینال در زنان باردار مورد بررسی ۱۴ درصد(درصد اطمینان: ۸/۲۰-۲/۷ درصد) گزارش شد. همچنین بین نتیجه مثبت کشت و سن مادر، سن بارداری، سابقه سقط، دیابت و فشار خون حاملگی هیچ ارتباط معناداری یافت نشد، اما بین میزان کلونیزاسیون با پاریتی ارتباط معناداری وجود داشت.
نتیجهگیری: میزان کلونیزاسیون استرپتوکوک گروه B در زنان باردار خرم آباد بالا بود، بنابراین غربالگری از طریق کشت به صورت روتین برای تمام زنان باردار سه ماهه سوم پیشنهاد می شود.
الهام پارسایی راد، صدیقه امیر علی اکبری، خسرو صادق نیت، حمید علوی مجد،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( دو ماهنامه مهر و آبان ۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: خواب یک رفتار سازمان یافته است که به عنوان یک ضرورت حیاتی و بر پایه ریتم بیولوژیک هر روز تکرار میشود، اختلالات خواب از جمله مشکلات شایع در بارداری میباشدکه به نظر میرسد با پیامدهای روحی و روانی در زن باردار همراه باشد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط اختلال خواب با افسردگی در دوران بارداری در زنان نخستزا انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه به شیوه مقطعی- تحلیلی بر روی ۷۰زن نخستزا با ۴۰-۳۶ هفته سن بارداری، تک قلو و بدون بیماری شناخته شده با روش نمونهگیری چند مرحلهای در مراکز بهداشتی – درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز صورت گرفت. این زنان پس از تکمیل پرسشنامههای دموگرافیک، حمایت اجتماعی وین فیلد-تایگمن، رضایت از ازدواج این ریچ، حوادث ناگوار پیگل و (ISI: Insomnia Severity Index) به دو گروه زنان دارای اختلال خواب و بدون اختلال خواب تقسیم شدند و سپس با تکمیل پرسشنامه Beck، از نظر افسردگی در بارداری مورد ارزیابی قرار گرفتند. با استفاده از نرمافزار SPSS از آزمونهای t-test برای متغیرهای کمی، آزمون کای دو و فیشر برای متغیرهای کیفی و من ویتنی و برای متغیرهای رتبهای دادهها تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: یافتهها نشان داد افسردگی در زنان دارای بیخوابی تقریباً دو برابر بیشتر دیده میشود و شدت اختلال خواب با افسردگی حین بارداری ارتباط دارد(۰۱/۰p=)، همچنین ارتباط معنیداری از نظر معیار مشکل در شروع به خواب رفتن(۰۳/۰p=)، مشکل در ادامه خواب ۰۰۸/۰ p=و مشکل بیش از حد زود بیدار شدن از خواب ۰۳/۰ p=، مختل شدن فعالیتهای روزانه(۰۰۱/۰p=) با افسردگی حین بارداری به دست آمد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، آموزش بهداشت خواب و مشاوره مناسب در دوران بارداری به منظور پیشگیری از عوارض روحی با هدف رسیدن به بارداری ایمن توصیه میگردد.
سعید کارگر، بابک علوی فرزانه،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: Her-۲ یک گیرنده پروتئینی فاکتور رشد است. حدود ۲۵% سرطانهای پستان، بیان بیش از حد (Over Expression) HER-۲ دارند. این مطالعه به منظورتعیین فراوانی نسبی HER-۲ Over Expression در بیماران مبتلا به سرطان پستان و ارتباط آن با متغیرهایی از قبیل سن، تشخیص هیستوپاتولوژی، سایز تومور، درگیری غدد لنفاوی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی – توصیفی همه بیمارانی که نمونه بافت سرطان پستان آنها در سالهای ۹۰-۱۳۸۹ به بخش پاتولوژی بیمارستان شهید صدوقی یزد ارجاع شده بودند مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمونهای آماری
Chi- Square وFisher`s Exact Test و نرمافزار آماریSPSS نسخه ۱۷ تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: در این مطالعه ۱۴۷ بیمار زن مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سنی این بیماران ۳/۱۳±۳۴/۵۰ سال بود. فراوانی
over Expression HER-۲/neu در بیماران با سرطان پستان تحت عمل جراحی ماستکتومی ۵/۵۴% بود که در مقایسه با اکثر مطالعات قبلی بیشتر بود. فراوانیHER-۲/neu در گروههای سنی بالاتر (۶/۶۳%)، در بیماران با سایز تومور بزرگتر (۵۶%)، بیماران با تشخیص داکتال کارسینوما (۸/۵۲%) و بیماران با درگیری غدد لنفاوی آگزیلاری (۵۵%) بیشتر بود اما ارتباط آماری معنیداری در این موارد وجود نداشت. (۰۵/۰>p)
نتیجهگیری: با توجه به بروز بالای بیان بیش از حد HER-۲/neu نسبت به مطالعات قبلی که میتواند ناشی از تفاوتهای نژادی و ژنتیکی باشد انجام تست اسکرینینگ HER-۲/neu در سطح وسیعتری برای همه بیماران مبتلا به سرطان پستان خصوصاً سرطانهای پستان با تشخیص هیستوپاتولوژی داکتال کارسینوما و سرطانهای پستان با سایز بزرگ و درگیری غدد لنفاوی اگزیلاری پیشنهاد میگردد.
سيد مصطفی شیریزدی، بابک علوی فرزانه، اصغر خشنود،
دوره ۲۱، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: سنگ باقیمانده مجرای صفراوی مشترک (کلدوک) به سنگهایی که حین عمل جراحی باقی گذاشته شوند یا مدت کوتاهی پس از عمل جراحی کلسیستکتومی تشخیص داده شوند، طبقهبندی میشود. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی سنگ باقیمانده کلدوک و بررسی نیاز به کلانژیوگرافی روتین حین عمل جراحی کلسیستکتومی انجام شد.
روش بررسی: در این پژوهش که به صورت توصیفی ـ تحلیلی انجام شد، ۲۰۰ بیماری که به صورت متوالی در سال ۱۳۹۰ در بیمارستان شهید صدوقی یزد مورد عمل جراحی کلسیستکتومی قرار گرفته بودند، بررسی شدند. اطلاعات لازم با استفاده از شرح حال، معاینه بیماران مورد مطالعه، پرونده بیماران و پیگیری آنها طی یک ماه پس از آن در قالب یک فرم جمعآوری گردید و با استفاده از نرمافزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
نتایج: از تعداد ۲۰۰ بیمار که تحت عمل جراحی کلسیستکتومی قرار گرفتند تنها یک بیمار (۵/۰%) سنگ باقیمانده کلدوک داشت، قبل از عمل جراحی ۱۹بیمار(۵/۹%) با احتمال سنگ کلدوک تحت ERCP قرار گرفتند که در ۱۶ بیمار (%۸) اسفنکتروتومی و خروج سنگ انجام شد که از این ۱۶ بیمار، ۱۴ بیمار (۵/۸۷%) سطح سرمی آلکالین فسفاتاز افزایش یافته قبل از عمل، ۱۲ بیمار (۷۵%) سطح سرمی بیلیروبین افزایش یافته قبل از عمل و ۹ بیمار (۳/۵۶%) شواهد سونوگرافی قبل از عمل غیرطبیعی داشتند که ارتباط معنیدار بین این سه متغیر با سنگ کلدوک قبل از عمل وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده توصیه میگردد در صورت غیرطبیعی بودن هر کدام از سه متغیر
فوقالذکر با احتمال وجود سنگ کلدوک قبل از عمل جراحی کلسیستکتومی، اقدامات تشخیصی تکمیلی شامل MRC یا ERC انجام گردد.
کورش بامداد، زینب صفر، مهرالسادات علوی،
دوره ۲۴، شماره ۱۱ - ( بهمن ۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: سیکلوسپورین به عنوان یک داروی تضعیفکننده سیستم ایمنی شناخته میشود. عنصر سلنیوم نیز واجد خواص آنتیاکسیدانی است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر هم افزایی پرتوهای درمانی گاما مورد استفاده در پزشکی هسته ای و نقش حفاظتی سلنیوم پس از تضعیف سیستم ایمنی با سیکلوسپورین بر کاهش مرگ موش است.
روش بررسی: در این بررسی تجربی ۶۰ سر موش سوری به شش گروه ده تایی، پنج گروه آزمایشی و یک گروه کنترل شامل گروه آزمایشی یک: تکنسیم + سیکلوسپورین؛ گروه آزمایشی دو: ید ۱۳۱ + سیکلوسپورین؛ گروه آزمایشی سه: سلنیوم + سیکلوسپورین؛ گروه آزمایشی چهار: سیکلوسپورین + تکنسیم + سلنیوم؛ گروه آزمایشی پنج: سیکلوسپورین + ید ۱۳۱ + سلنیوم و همچنین گروه کنترل تقسیم شدند. گروه یک و چهار: ۷۵ میکروکوری تکنسیم به صورت تزریق درون صفاقی دریافت کردند. گروه یک و پنج: ۳۰ میکروکوری ید ۱۳۱ و گروههای سه، چهار و پنج ۰/۱ میلیگرم در کیلوگرم سلنیوم به طریق گاواژ دریافت کردند. گروه کنترل نیز ۵۰ میلیگرم در کیلوگرم سیکلوسپورین دریافت کرد. شش ساعت پس از دریافت سیکلوسپورین، به میزان یک سیسی خون از قلب موشها برای اندازهگیری درصد لنفوسیتها گرفته و هر ۶ ساعت یک بار نسبت به شمارش موشهای زنده و مرده اقدام شد.
نتایج: درصد لنفوسیتها و میزان بقاء موشها در گروه تجربی دوم کاهش یافت. میزان بقاء موشها در گروه تجربی یکم، سوم و چهارم نسبت به گروه کنترل افزایش یافت.
نتیجهگیری: تیمار با ید ۱۳۱ و سیکلوسپورین سبب همافزایی در کاهش زمان بقا و میزان لنفوسیت میگردد. دوزهای کم تکنسیم به همراه سلنیوم سبب خنثیسازی اثر همافزایی فوقالذکر می گردد.
نسترن احمدی، محمدرضا محمدی، سید محمود صدربافقی، سیدمجتبی یاسینی اردکانی، مسعود میرزایی، زهرا هوشیاری، سید سلمان علوی، فاطمه ریسمانیان یزدی، مهلا زاهدی فرد، سید محسن عراقی، امیر هوشنگ مهرپرور،
دوره ۳۰، شماره ۱۱ - ( بهمن ۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: با توجه به تغییرات قابل توجه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سبک زندگی در ایران، طی دهههای گذشته و ارتباط بین وضعیت ناپایدار اجتماعی و اقتصادی و عوارض روانی، مطالعه در زمینه اختلالات روانپزشکی اهمیت و ضرورت پیدا کرده است. هدف از این مطالعه بررسی شیوع اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان استان یزد بود.
روش بررسی: تعداد ۱۰۳۵ کودک و نوجوان ۶ تا ۱۸ ساله در استان یزد در یک مطالعه مقطعی در سال ۱۳۹۶ با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای وارد مطالعه شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنیا برای کودکان در سنین مدرسه (۱۸-۶) سال (۶-۱۸) جمعآوری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از رگرسیون لجستیک استفاده و نرمافزار SPSS version ۱۶ استفاده شد.
نتایج: ۴۴/۱ درصد از شرکت کنندگان پسر و ۵۵/۹ درصد دختر بودند. میانگین سنی شرکت کنندگان ۳/۹±۱۱/۳ سال بود. شیوع اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان ۳۵/۵ درصد بود. در این میان، اختلالات اضطرابی بیشترین میزان شیوع (۲۲/۲%) و در بین اختلالات اضطرابی، اختلال اضطراب جدایی (۸/۷%) و اضطراب فراگیر (۸/۶%) بیشترین شیوع را داشتند. در کل اختلالات روانپزشکی بر اساس جنسیت تفاوت معنیداری وجود داشت که اختلال وسواس فکری-اجباری، شبادراری، تیک، اختلال کمبود توجه، بیش فعالی، اختلال نافرمانی مقابله ای، اختلال سلوک، اختلال مصرف دخانیات و صرع در پسران بیشتر مشهود بود. (p<۰/۰۵).
نتیجهگیری: میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در جمعیت جوان یزد نسبتاً بالا است و به دلیل تأثیر آن بر عملکرد اجتماعی و فردی افراد، میتواند پیامدهای قابلتوجهی برای خدمات بهداشت روان داشته باشد.