۱۲ نتیجه برای دریانوش
حامد علی زاده پهلوانی، فرهاد دریانوش، محمد شرافتی مقدم، مهدی محمدی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: کمرین آدیپوکین جدیدی میباشد که برای تمایز و بلوغ سلولهای چربی به سیگنالیکهای اتوکراین و پاراکراین وابسته بوده و جذب گلوکز در سلولهای چربی را تنظیم و تجزیه و تحلیل چربی را تحریک میکند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر دو نوع برنامه هوازی و بیهوازی بر تغییرات سطوح کمرین در موشهای ماده نژاد اسپیراگوداولی است.
روش بررسی: در این پژوهش ۵۵ سر موش به روش تصادفی به دو گروه تجربی (هوازی و بیهوازی) و گروه پیش آزمون تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه آزمایش مطابق برنامه تمرینی به مدت هشت هفته به فعالیت هوازی و بیهوازی پرداختند. برای بررسی تأثیر فعالیت ورزشی بر سطوح کمرین از آزمون t وابسته و جهت تعیین تفاوت معنیداری بین تغییرات سطوح کمرین در گروههای تمرینی از آزمون t مستقل استفاده شد.
نتایج: به دنبال هشت هفته تمرینات هوازی، تفاوت معنیداری (p=۰,۰۰۱) در سطوح کمرین مشاهده شد اما تفاوت معنیداری در گروه بیهوازی (p=۰.۱۱) مشاهده نشد. افزون بر این مشخص گردید تفاوت معنیداری بین میزان سطوح پلاسمایی کمرین در گروههای تمرین هوازی و بیهوازی وجود دارد(p=۰.۰۰۰۱).
نتیجهگیری: سطوح کمرین تحت تأثیر فعالیتهایی قرار میگیرد که از نوع استقامتی است و شاید در این زمینه بتوان گفت با توجه به یکسان بودن دوره زمانی هر دو نوع تمرین (۸ هفته)، مدت زمان هر جلسه تمرینی (در تمرینات هوازی از ۱۵ دقیقه آغاز و تا ۶۰ دقیقه ادامه داشت) عامل مهمی برای ایجاد تغییر در میزان تولید این هورمون باشد.
مهشید مهذب، فرهاد دریانوش، محمدعلی بابایی بیگی، علیرضا راسخی، مریم کوشکی جهرمی، نسرین حاجی طهرانی،
دوره ۲۳، شماره ۷ - ( مهر ۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: پرفشاری خونی، نقش قابلتوجهی در ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی و مرگ و میر ناشی از این نوع بیماریهادر جهان ایفا میکند و بهنظر میرسد، ارتباط پیچیدهای با اختلال در عملکرد اندوتلیال دارد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر چهار هفته فعالیت ورزشی ایزومتریک هندگریپ بر تغییرات اتساع عروقی وابسته به جریان خون و فشارخون درزنان مبتلا به پرفشاری خونیبود.
روش بررسی: بدین منظور در این مطالعه،۱۴زن با محدوده سنی ۳۰ تا ۵۵ سال بر اساس توده چربی بدن و نوع داروی مصرفی برای فشارخون، انتخاب شدند. شرکتکنندگان،برنامه تمرینی ایزومتریک هندگریپ را در ۴ هفته و هر هفته ۳ جلسه انجام میدادند. قبل از شروع تمرینات و ۲۴ ساعت پس از انجام آخرین جلسه، فشارخون و سونوگرافی داپلر از شریان بازویی دست راست آزمودنیها گرفته شد. ارزیابی دادهها با استفاده از آزمون t وابسته طرح پیش آزمون-پس آزمون در سطح معنیداری ۰۵/۰ p&leانجام شد.
نتایج: طبق نتایج به دست آمده، تغییرات معنیداری در میزان اتساع عروقی ناشی از جریان خون(FMD: Flow Mediated Dilatation) (۰۰۱/۰p=)، و فشارخون سیستولیک(۰۰۶/۰p=) و دیاستولیک(۰۰۱/۰p=) در گروه آزمودنیها مشاهده شد.
نتیجهگیری: فعالیت ورزشی ایزومتریک هندگریپ با تاثیر مثبت بر عملکرد اندوتلیال، میتواند بهطور بالقوهای اختلال عملکرد اندوتلیال را در افراد پرفشارخونی معکوس کند.
لیلا سیفی، فرهاد دریانوش، مهدی صمدی،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( فروردین ۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: آدیپوکینها از جمله کمرین و ویسفاتین در تنظیمات متابولیکی و همچنین در اختلالات مرتبط با چاقی از جمله دیابت
نوع ۲ نقش مؤثری دارند. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تأثیر ۱۲ هفته فعالیت ورزشی منتخب بر تغییرات سطوح کمرین و ویسفاتین در زنان چاق دیابتی نوع ۲ بود.
روش بررسی: بدین منظور در این مطالعه، ۳۰ زن مسن چاق با دامنه سنی ۶۰-۴۵ سال انتخاب و به شکلی در دو گروه کنترل
(۱۵ نفر) و گروه آزمایش(۱۵ نفر) تقسیم شدند که از لحاظ درصد چربی و شاخص توده بدنی تفاوت معنیداری نداشته باشند. برنامه تمرینی شامل تمرینات هوازی از نوع فزاینده بود که سه جلسه در هفته و به مدت ۱۲ هفته اجرا گردید. جهت اندازهگیری کمرین و ویسفاتین، نمونههای خونی قبل از شروع تمرینات و ۲۴ ساعت پس از انجام آخرین جلسه جمعآوری شدند. ارزیابی دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد.
نتایج: طبق نتایج به دست آمده وزن، شاخص توده بدن، وزن خالص، توده چربی و درصد چربی تفاوت معنیداری نداشته است اما سطوح کمرین به طور معنیداری افزایش یافته بود(۰۰۰۱/۰p=) و سطوح ویسفاتین و گلوکز کاهش معنیداری داشت(به ترتیب (۰۰۰۱/۰ = p) (۰۰۱/۰ = p)).
نتیجهگیری: فعالیت هوازی یک عامل تحریکی کافی برای ایجاد روند افزایشی هورمون کمرین و کاهشی هورمون ویسفاتین است. میتوان گفت ۱۲ هفت فعالیت ورزشی هوازی محرک مناسبی برای ایجاد تغییرات این هورمونها در زنان دیابتی است و احتمالاً یکی از علل تغییرات فیزیولوژیک ناشی از فعالیت ورزشی تغییرات این هورمونها میباشد.
مریم مختاری، فرهاد دریانوش،
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( فروردین ۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: بافت چربی به عنوان یک غده، هورمونهای مختلفی از جمله واسپس ترشح می کند که با اختلالات متابولیکی ارتباط دارند. هدف تحقیق حاضر، بررسی ۱۲ هفته فعالیت ورزشی مقاومتی بر سطح سرمی واسپین و فشارخون در زنان مسن مبتلا به پرفشارخونی بود.
روش بررسی: در مطالعه حاضر، ۳۰ زن مسن مبتلا به پرفشارخونی به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینی برای گروه آزمایش، شامل تمرینات مقاومتی از نوع فزاینده بود که ۱۲ هفته اجرا گردید. نمونههای خونی تمام آزمودنیها پس از ۱۲ هفته با استفاده از آزمون تی وابسته و مستقل تحلیل شد.
نتایج: پس از ۱۲ هفته تفاوت معنیداری در سطوح واسپین برحسب (۲۵/۰=p) گروه آزمایش رخ نداد اما در گروه کنترل، افزایش معنیداری در سطوح واسپین برحسب (۰۳/۰=p) مشاهده شد. کاهش معنیداری در میزان فشارخون سیستولی (۰۴/۰=p) و فشارخون دیاستولی (۰۰۲/۰=p) گروه آزمایش رخ داد، اما در گروه کنترل تغییرات معنیداری در فشارخون سیستولی (۲۴/۰ =p) و فشارخون دیاستولی (۴۳/۰=p) مشاهده نشد.
نتیجهگیری: فعالیت ورزشی هوازی، میتواند از روند افزایشی واسپین جلوگیری و حتی باعث کاهش این هورمون شود. با توجه به کاهش فشارخون سیستولی و دیاستولی به دنبال انجام دوازده هفته تمرینات مقاومتی، میتوان گفت تغییرات فشارخون مستقل از تغییرات سطوح واسپین میباشد.
نسترن حاجی طهرانی، فرهاد دریانوش، محمد علی بابایی بیگی، علیرضا راسخی، مریم کوشکی جهرمی، مهشید مهذب،
دوره ۲۵، شماره ۲ - ( اردیبهشت ۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: محققین در بسیاری از مطالعات، دومین عامل خطرزا و شایع در بروز بیماریهای عروق کرونری قلب (CAD) و انفارکتوس قلبی را پس از سیگار کشیدن، عارضه پرفشارخونی میدانند. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تأثیر چهار هفته فعالیت ایزومتریک هندگریپ (IHG) بر میزان مقاومت عروق محیطی و فشارخون در زنان مبتلا به پرفشارخونی است.
روش بررسی: بدین منظور ۱۴ زن میانسال با دامنه سنی ۵۵-۴۰ سال بهطور تصادفی انتخاب شدند. برنامه تمرینی شامل چهار دوره دو دقیقهای آزمون (IHG) با یک دقیقه استراحت بین هر دوره بود که سه روز در هفته و به مدت چهار هفته به طول میانجامید. از روش سونوگرافی داپلر برای اندازهگیری مقاومت عروقی استفاده شد. ارزیابی دادهها با استفاده از آزمون t وابسته انجام شد.
نتایج: طبق نتایج به دست آمده، تغییرات معنیداری در میزان فشارخون سیستولیک (۰/۰۰۶p=) دیاستولیک (۰/۰۰۱p=) پس از ۴ هفته تمرین مشاهده شد اما تفاوت معنیداری در میزان مقاومت عروقی (۰/۶۶p=) مشاهده نشد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد فعالیت ورزشی (IHG) میتواند سبب کاهش فشارخون در بیماران مبتلا به پرفشارخونی (۲۴ ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی) شود. همچنین مشخص گردید کاهش فشارخون، همیشه همراه با کاهش مقاومت عروقی نیست و ممکن است عوامل مؤثر دیگری در این زمینه نقش داشته باشند.
زهرا کشاورزی، فرهاد دریانوش، مریم کوشکی جهرمی، مهدی محمدی،
دوره ۲۵، شماره ۳ - ( خرداد ۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: افزایش سطوح سرمی FGF۲۳، با هایپرتروفی بطن چپ در ارتباط است. احتمالاً افزایش آنزیم مبدل آنژیوتانسین به عنوان عاملی در بیماریهای قلبی- عروقی نقش دارد و بهطور منفی ساختار و عملکرد عضله قلبی را تحت تأثیر قرار میدهد و منجر به یک القای هایپرتروفی کانسنتریک پاتولوژیک میشود. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تأثیر ۱۲ هفته تمرینات هوازی، بر سطوح پلاسمایی سرمی FGF۲۳، ACE و هایپرتروفی بطن چپ در زنان مسن مبتلا به پرفشارخونی است.
روش بررسی: در این مطالعه ۲۰ زن مسن با دامنه سنی ۷۰-۵۰ سال انتخاب و به روش کنترلشده تصادفی بر اساس درصد چربی و شاخص توده بدنی به دو گروه ۱۰ نفره (کنترل و تمرین هوازی) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل تمرینات هوازی از نوع فزاینده بود که سه۳ جلسه در هفته و به مدت ۱۲ هفته اجرا شد. قبل از شروع تمرینات و ۲۴ ساعت پس از انجام آخرین جلسه، نمونههای خونی جمعآوری و اکوکاردیوگرافی قلب انجام شد. ارزیابی دادهها با استفاده از آزمون t وابسته و t مستقل، در سطح معنیداری ۰۵/۰ P< انجام شد.
نتایج: طبق نتایج به دست آمده، تغییرات معنیداری در میزان ضخامت دیواره بطن چپ (۰۰۰۱/۰p=) و سطوح سرمی ACE در بین پیشآزمون- پسآزمون گروه تمرین هوازی مشاهده شد (۰۰۰۱/۰p=)، اما تفاوت معنیداری بین FGF۲۳ گروههای تمرینی و کنترل مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد فعالیت ورزشی هوازی با تأثیر مثبت بر عملکرد قلب و سطوح سرمی ACE میتواند بهطور بالقوهای اختلال عملکرد قلب را که با هایپرتروفی بطن چپ همراه است، معکوس کند.
فاطمه زارعی، سعیده شادمهری، فرهاد دریانوش، آقای محمد شرافتی مقدم، دکتر محمدتقی محمودی،
دوره ۲۶، شماره ۶ - ( شهریور ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: آدیپوکاینها دارای نقشهای بیولوژیکی گوناگونی هستند که با تغییرهای شاخص توده بدن، مقاومت به انسولین، سندروم متابولیکی، سندروم تخمدان پلیکیستیک، دیابت و بیماریهای قلبی- عروقی ارتباط دارند. هدف از پژوهش حاضر، تاثیر ۸ هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر سطوح سرمی هورمونهای کمرین، امنتین-۱ و آپلین در موشهای ماده نژاد اسپیراگوداولی دارای اضافه وزن میباشد.
روش بررسی: در این پژوهش، ۱۶ سر موش دارای اضافه وزن، بهطور تصادفی به دو گروه کنترل (۸ سر) و گروه آزمایش (۸ سر) تقسیمشدند. گروه آزمایش پنج روز در هفته مطابق با برنامه تمرینی به مدت هشت هفته به فعالیت ورزشی تناوبی با شدت بالا (HITT)پرداختند. در مدت انجام فعالیت ورزشی گروه کنترل هیچگونه برنامه تمرینی نداشتند. پس از هشت هفته تمرین، برای تجزیه وتحلیل دادهها از نرم افزار spss(۱۹) و آزمون t مستقل استفاده شد.
نتایج: نتایج نشاندادند که تفاوتی معنیدار میان میزان سرم کمرین در موشهایی که برنامه تمرینی انجامداده بودند، نسبت به گروه کنترل (۰۷۹/۰P=) وجود ندارد؛ از طرفی دیگر، تفاوت معناداری بین سطوح سرمی امنتین-۱ (۰۳۴/۰P=) و آپلین (۰۴۴/۰P=) مشاهده شد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر و اهمیت تغییرها در سطوح آدیپوکاینها به نظر میرسد فعالیت ورزشی HIIT میتواند یک عامل مهم و کاربردی برای تنظیم هورمونهای بافت چربی (آدیپوکاینها) باشد که افراد سالم و بیمار با توجه به توانایی خود میتوانند این نوع فعالیت را انجام دهند
سعیده شادمهری، محمد شرافتی مقدم، فرهاد دریانوش، شیوا جهانی گلبر، نادر تنیده،
دوره ۲۶، شماره ۱۲ - ( اسفند ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: مسیر mTOR در عضله اسکلتی نقش بسیار مهمی در فرآیند سنتز پروتئین دارد. هنوز نقش فعالیت ورزشی استقامتی بر این مسیر مهم در سنتز پروتئین در افراد مبتلا به دیابت نوع ۲ بررسی نشده است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر ۸ هفته تمرین استقامتی بر محتوای تام و فسفوریلاسیون پروتئینهای AKT۱، mTOR، P۷۰S۶K۱ و ۴E-BP۱ در عضله اسکلتی FHL موشهای صحرایی مبتلا به دیابت نوع ۲ میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، ۱۶ سر موش صحرایی نر از نژاد اسپراگوداولی با میانگین وزن ۲۰±۲۷۰ گرم انتخاب شدند و به روش تصادفی به ۲ گروه کنترل (۸ سر) و تمرین استقامتی (۸ سر) تقسیم شدند؛ گروه تمرینی ۴ روز در هفته مطابق با برنامه تمرینی به مدت ۸ هفته به فعالیت ورزشی پرداختند؛ در حالی که گروه کنترل هیچگونه برنامه تمرینی نداشتند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرم افزار ۱۹ SPSS V و آزمون t-مستقل استفاده شد.
نتایج: تفاوت معناداری در محتوای پروتئینهای AKT۱ تام (۵۸/۰ =p)، فسفریله (۳۳/۰ =p)، mTOR تام (۴۷/۰ =p)، فسفریله (۷۸/۰=p)، P۷۰S۶K۱ تام (۲۴/۰ =p)، فسفریله (۱۲/۰ =p) و ۴E-BP۱ تام (۴۵/۰ =p)، فسفریله (۴۸/۰ =p) در گروه تمرین استقامتی نسبت به کنترل مشاهده نشد.
نتیجهگیری: فعالیت ورزشی استقامتی به مدت ۸ هفته نتوانست محتوای تام و فسفریله پروتئینهای تحقیق حاضر را افزایش دهد؛ بنابراین نمیتواند منجر به سنتز پروتئین یا هیپرتروفی عضلانی از طریق مسیر mTORC۱ شود.
مهدی صمدی، زهرا مجتهدی، فرهاد دریانوش، جواد نعمتی،
دوره ۲۷، شماره ۳ - ( خرداد ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: ضعف عضلانی که ناشی از بیماری سرطان باشد کاشکسی نامیده میشود. علت ایجاد کاشکسی، تغییر در تجزیه پروتئین میباشد و سیستمهای پروتئازوم-یوبیکوتین و اتوفاژی-لیزوزم مهمترین سیستمهای تجزیه پروتئین میباشند. تمرین مقاومتی، یکی از بهترین محرکها جهت هایپرتروفی میباشد. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین مقاومتی بر عملکرد پروتئازوم عضلانی موشهای مبتلا به کاشکسی ناشی از سرطان بوده است.
روش بررسی: این مطالعه روی ۱۲ سر موش BALB/c (سن ۶ هفته) انجام شد و تومور CT-۲۶ به این موشها پیوند زده شد. سپس آزمودنیها بهطور تصادفی به دو گروه تمرینات مقاومتی و گروه کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین مقاومتی ۶ هفته تمرینات فزاینده مقاومتی انجام دادند و گروه کنترل بدون مداخلهای در قفسها نگهداری شدند. عملکرد پروتئازوم به روش سوبسترای فلوروژنیک و پروتئینهای LC۳B و P۶۲ به وسترن بلات ارزیابی شد. دادهها با استفاده از t-test مستقل (۰۵/۰=p) و توسط نرمافزار (۷)Prism مورد تجزیهوتحلیل آماری قرار گرفت.
نتایج: در میزان عملکرد پروتئازوم (۱۳/۰=p)، LC۳BII/LC۳BI (۶۳/۰=p)، وزن عضله دوقلو (۲۴/۰=p) و حجم تومور CT-۲۶ (۱۳/۰=p) در گروه تمرین مقاومتی نسبت بهگروه کنترل تفاوت معنیداری مشاهده نشد اما میزان p۶۲ در گروه تمرین مقاومتی کاهش معنیدار داشته است (۰۳۲/۰=p).
نتیجهگیری: هرچند روند اتوفاژی توسط تمرین مقاومتی در بخش تخریب محموله بهبود یافت اما احتمالاً حضور تومور مانع از پاسخ عضله اسکلتی نسبت به تمرین مقاومتی شده است و یا این نوع تمرین مقاومتی مداخله مناسبی جهت درمان عضلات کاشکسی شده، نمیباشد. جهت درمان کاشکسی از طریق تمرین مقاومتی احتمالاً باید با مداخلات دیگر ترکیب شود و یا از روشها دیگر تمرین مقاومتی بهره جست.
سیدمسلم اسدپور، فرهاد دریانوش، محسن ثالثی، جواد نعمتی،
دوره ۲۸، شماره ۱۰ - ( دی ۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: پروتئینهای میوستاتین و فولیستاتین پروتئینهای کلیدی در تنظیم آتروفی و هیپرتروفی عضلانی هستند. سالمندی و سارکوپنیا میتواند منجر به اختلال در سازوکار مولکولی و فعالیت این پروتئینها شود. بنابراین هدف از انجام تحقیق حاضر، تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی بر محتوای پروتئینهای میوستاتین و فولیستاتین در بافت عضله دوقلوی موشهای صحرایی سالمند میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، ۱۲ سرموش صحرایی ماده ۲۰ ماهه از نژاد اسپراگوداولی با میانگین وزن۳۰±۲۵۰ گرم انتخاب و بهروش تصادفی به ۲ گروه، تمرین مقاومتی (۶ سر) و کنترل (۶ سر) تقسیم شدند. برنامه تمرین مقاومتی، ۳ روز در هفته و بهمدت ۸ هفته، صعود از یک نردبان عمودی یک متری با ۲۶ پله دو سانتیمتر فضای بین هر پله با شیب ۸۵ درجه بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزارversion ۱۶ SPSS و آزمون آماری t-مستقل استفاده شد.
نتایج: نتایج نشان دادند هشت هفته تمرین مقاومتی منجر به افزایش معنیداری در محتوای پروتئین میوستاتین در گروه تمرین نسبت بهگروه کنترل میشود (۰/۰۴P≤). در مقابل، هشت هفته تمرین مقاومتی منجر به کاهش معنیدار محتوای پروتئین فولیستاتین در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل شد (۰/۰۵P≤).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج تحقیق حاضر در محتوای پروتئینهای میوستاتین و فولیستاتین، این احتمال وجود دارد که کاهش آتروفی عضلانی در افراد سالمند میتواند از طریق دیگر مسیرهای سنتز پروتئین و هیپرتروفی عضلانی باشد.
علیرضا جوهری، فرهاد دریانوش، مریم کوشکی جهرمی، علی اکبر نکوئیان،
دوره ۳۰، شماره ۱۰ - ( دی ۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: تجمع چربی در بافت کبد به عنوان مهمترین علت بیماری استئاتوهپاتیت غیرالکلی (NASH) شناخته میشود که با کاهش پروتئین گیرندههای فعال تکثیرکننده پراکسیزوم کبدی (PPAR-α) همراه است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات تناوبی شنا با شدت بالا (HIST) بر PPAR-α و آنزیمهای کبدی در موشهای صحرایی NASH ناشی از رژیم غذایی پرچرب (HFD) انجام شد.
روش بررسی: تحقیق حاضر از نوع نیمهتجربی بود. ۴۰ سر رت نر نژاد اسپراگوداولی (سن: ۶ تا ۸ هفته و وزن ۲۰ ± ۲۳۰ گرم) اختیار شد. سپس به دو گروه مساوی سالم و HFD تقسیم شدند. گروه HFD با هدف القا بیماری، بهمدت هشت هفته تحت گاواژ قرار گرفتند. پس از اثبات بیماری، رتها به چهار گروه کنترل-سالم (۹= n)، سالم-شنا (۹= n)، کنترل-بیمار (۹= n) و بیمار-شنا (۹= n) تقسیم شدند. گروههای تمرینی، HIST را هشت هفته (سه جلسه در هفته و هر جلسه ۳۰ دقیقه) انجام دادند. در پایان، PPAR-α کبدی از روش وسترن بلات و آنزیمهای ALT )Alanine aminotransferase(، AST)Aspartateaminotransferase( و GGT (Gama-Glutamyl Transferase) در سطح سرم از روش فتومتریک اندازهگیری شدند. جهت آنالیز دادهها از آزمونهای آماری آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. سطح معنیداری (۰/۰۵≥P) و کلیه روشهای آماری با استفاده از نرمافزارversion ۱۶ SPSS انجام شد.
نتایج: HIST، افزایش وزن ناشی از HFD را کنترل کرد و کاهش معنیدار ALT و AST سرم در گروههای سالم-شنا و بیمار-شنا نسبت به گروه کنترل-بیمار و کاهش معنیدار GGT سرم در سالم-شنا نسبت به کنترل-بیمار (۰/۰۰۱≥P) و بیمار-شنا (۰/۰۴۴≥P) مشاهده شد. افزایش معنیدار PPAR-α کبدی در سالم-شنا نسبت به کنترل-بیمار مشاهده گشت (۰/۰۰۲≥P).
نتیجهگیری: HIST میتواند وزن بدن را کنترل کند و آنزیمهای کبدی را کاهش دهد. با اینحال برای حصول نتایج قطعی تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.
بهاره زارع، فرهاد دریانوش، رسول رضایی، جواد نعمتی، محمد همتی نفر،
دوره ۳۱، شماره ۲ - ( اردیبهشت ۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: مکانیسمهای مولکولی بهبود ورزش بر حافظه در هالهای از ابهام است. لذا هدف از تحقیق حاضر تاثیر هشت هفته تمرینات تناوبی شنا با شدت بالا (HIIST) بر عوامل بیوشیمیایی متابولیسم لیپید و عملکرد حافظه هیپوکمپ رتهای نر مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی (NASH) بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع تجربی بود. ۴۰ سر رت نر نژاد Sprague–Dawley به دو گروه سالم (۲۰=n) و رژیم پرچرب HFD) ،۲۰n=) تقسیم شدند. رتهای گروه HFD با هدف القا NASH، بهمدت هشت هفته رژیمغذایی پرچرب دریافت کردند. رتها بعد از کشتار ۴ سر رت برای اثبات بیماری بهطور تصادفی به چهار گروه سالم-بیتحرک (۹n=)، سالم-شنا (۹n=)، بیماربیتحرک (۹n=) و بیمار-شنا (۹n=) تقسیم شدند. گروههای تمرینی هشت هفته HIIST (سه جلسه/هفته، هر جلسه ۳۰دقیقه) انجام دادند. در پایان، پروتئین FNDC۵ با روش وسترنبلات و آیریزین هیپوکمپ مغز و FFA سرم به شیوه الایزا ارزیابی شدند. عملکرد حافظه با آزمون رفتاری مازآبیموریس اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از نرمافزارSPSS version ۱۶ آنالیز شد. تعیین تفاوت میان گروهها از آزمون آنووای یکراهه و برای تعیین تفاوت دوبهدو گروهها از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد (۰/۰۵>p).
نتایج: یافتهها نشان داد در پروتئین FNDC۵ و آیریزین هیپوکمپ مغز و FFA سرم و در متغیرهای عملکرد حافظه میان گروهها تفاوت معنادار وجود داشت (۰/۰۵>p).
نتیجهگیری: HIIST در مدل NASH؛ میتواند متابولیسم لیپید در هیپوکمپ مغز را فعال کند و عملکرد حافظه را بهبود بخشد. با اینحال تحقیقات بیشتر در این زمینه مورد نیاز است.