۴ نتیجه برای جوادی
فاطمه عزالدینی اردکانی، رضا ملا، سولماز اکبری، احمد حائریان اردکانی، جعفر جوادی شلمانی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۶ )
چکیده
مقدمه: در افراد مبتلا به بیماری پریودنتال معمولاً تعادل بین دو فرآیند تشکیل و تخریب مداوم استخوان به هم خورده و به دلیل تخریب بیش از حد یا عدم تشکیل استخوان، ارتفاع استخوان آلوئول کاهش می یابد. در تشخیص بیماری و ارایه طرح درمان پس از معاینات بالینی، رادیوگرافی نقش به سزایی داشته و مقدار تحلیل استخوان را تعیین می کند. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه دقت روشهای رادیوگرافی پانورامیک وپری اپیکال موازی و بایت وینگ درتشخیص بیماری پریودنتال می باشد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی که به روش تشخیصی انجام گردید برای تخمین مقدار تحلیل استخوان در ۳۲ بیمار (۱۳ مرد و ۱۹ زن) مراجعه کننده به بخش پریودنتولوژی در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد با متوسط سنی ۳۸ سال، پس از تکمیل پرونده بیماران و تشخیص ضرورت انجام جراحی در ناحیه دندانهای ۵ و ۶ و ۷ فک بالا و پایین، رادیوگرافی های پانورامیک، پری اپیکال به روش موازی و بایت وینگ عمودی تهیه شد. سپس طی عمل جراحی پریودنتال، مقدار Bone Loss(BL) تحلیل استخوان ازCEJ(Cemento Enamel Junction) دندان تا ستیغ استخوان آلوئول توسط پروب ویلیامز اندازه گیری شد. در تصاویر رادیوگرافی نیز ناحیه مورد نظر به وسیله کولیس دیجیتال اندازه گیری و اندازه های واقعی حین جراحی با اندازه های به دست آمده در رادیوگرافی با استفاده از برنامه نرم افزاری SPSS و آنالیز آماری Paired t. Test مقایسه و ارزیابی شد.
نتایج: در ۳۲ بیمار مجموعاً ۳۱۴ ناحیه به صورت فاصله خطی C.E.J/B.L در رادیوگرافی پانورامیک و ۳۱۴ ناحیه در رادیوگرافی پری اپیکال موازی و ۳۱۴ ناحیه در رادیوگرافی بایت وینگ اندازه گیری گردید. از میان اندازه تحلیل استخوان به دست آمده در جراحی و مقایسه آن با رادیو گرافی پانورامیک و پری اپیکال موازی و بایت وینگ تفاوت میانگین اندازه های رادیوگرافی پانورامیک با اندازه های واقعی بین ۱۱۵/۰تا۲۸/ (۰۷/۰-۲۴/۰=(P و تفاوت میانگین اعداد حاصل از کلینیک با اندازه های پری اپیکال موازی بین ۴۹۸ /۰ –۲۷۹/۰ (۰۰۴/۰-۰۰۰۱/۰=(P بود که تفاوت آماری معنی داری وجود داشت. تفاوت میانگین اعداد حاصل از کلینیک با اندازه های بایت وینگ بین ۵۷۶/۰ تا ۶۱۳/۰ (۰۰۰۱/۰-۰۰۰۱/۰=P) بود.
نتیجه گیری: نتایج، حاکی از دقت کم و تفاوت معنی دار آماری بین رادیوگرافی های پری اپیکال و بایت وینگ عمودی با واقعیت بوده است. هیچ کدام از این رادیوگرافی ها ارجحیتی نسبت به دیگری نشان ندادند در صورتی که رادیوگرافی پانورامیک با احتساب مقدار بزرگنمایی دارای دقت بالایی در تعیین مقدار تحلیل استخوان بود.
محمد مزارعی، ابوالفضل مهرتاش، محمدرضا قاسمی، حمید مرآت، مسعود طارمی، امیر جوادی، عادله قدوسی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( پاييز ۱۳۸۷ )
چکیده
مقدمه: برای اصلاح و ترمیم پارگی شبکیه طروق مختلف جراحی وجود دارد و در این پژوهش نقش رتینوپکسی در ترمیم جداشدگی رگماتوژن شبکیه با روشهای متفاوت در مراجعین به بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی قزوین طی سالهای ۸۲-۱۳۷۲ مورد مقایسه قرار گرفته است.
روش بررسی: این تحقیق به روش Outcome study انجام شد. سن، جنس، میزان عیوب انکساری، وضعیت عدسی، دید، سوراخ شبکیه، میزان تغییرات پرولیفراتیو (PVR) در ۳ گروه مورد مقایسه قرار گرفتند. گروه اول شامل ۴۷ چشم که برای آنها کرایوپکسی از طریق اسکلرا در زمان عمل انجام شده بود. گروه دوم شامل ۳۰ چشم بودند که برای آنها فتوکوآگولیشن با لیزر ۳ تا ۷ روز بعد از عمل انجام شده بود. گروه سوم شامل ۴۱ چشم بودند که بدون رتینوپکسی مورد عمل اسکلرال باکلینگ (S/B) قرار گرفته بودند. برای تمام بیماران باکل اسکلرا به صورت Encircling و یا Segmental انجام پذیرفته بود. تخلیه مایع زیر شبکیه (SRFD) و یا تزریق هوا به داخل ویتره برای بعضی بیماران انجام شده بود. نتایج عمل به تفکیک نوع عمل با و بدون رتینوپکسی در بیمارانی که حداقل ۳ ماه پیگیری داشتند مشخص و مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
نتایج: اختلاف مشخصی از نظر سن، جنس، عیب انکساری، وضعیت عدسی، سوراخ شبکیه(تعداد، نوع، محل)، حدت بینایی، قبل و بعد از عمل در سه گروه فوق یافت نشد. موفقیت عمل در گروه اول ۶/۹۱%، در گروه دوم ۷/۸۶% و در گروه سوم ۶/۹۷% بود که از نظر آماری معنیدار نبودند(۰۵/۰(P>.
نتیجه گیری: در ترمیم جداشدگی شبکیه عمل اسکلرال باکلینگ بدون رتینوپکسی میتواند موفقیت آمیز باشد
مصطفی جوادی، سمانه میرزائی، عادل افتخاری،
دوره ۲۶، شماره ۸ - ( آبان ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: بیماران تحت همودیالیز به طور میانگین مداوم در طول یک ماه ۱۰ بار وارد شدن سوزن در فیستول را تجربه می کند. کاهش این درد جهت سازگاری طولانی مدت فرد با همودیالیز اهمیت زیادی دارد. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر پماد املا و کیسه یخ بر شدت درد ناشی از وارد کردن سوزن های عروقی در بیماران همودیالیز انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه شبه تجربی بود که بر روی۴۰ بیمار همودیالیز دارای فیستول شریانی وریدی بیمارستان شهید رهنمون یزد در سال۹۴ انجام شد. در این مطالعه شدت درد حین وارد نمودن سوزن های عروقی با استفاده از پماد املا و کیسه یخ با مقیاس عددی اندازه گیری شدت درد اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازه های تکراری و نرم افزار SPSS۱۶ انجام شد.
نتایج: نتایج نشان داد که میانگین نمره درد در سه روش بدون بکارگیری کنترل درد، استفاده از کیسه یخ و پماد املا به ترتیب ۸۸/۰ ± ۴۵/۷ ،۸۳/۰±۳۸/۵ و ۷۰/۰ ± ۸۰/۲ بود. کاهش میانگین شدت درد در هر دو روش استفاده از پماد املا و کیسه یخ نسبت به روش بدون بکارگیری روش کنترل درد مشهود تر بود) ۰۰۱/۰(P < هم چنین کاهش میانگین شدت درد در روش استفاده از پماد املا به طور چشم گیری بیشتر از روش کیسه یخ بوده و معنی دار بود) ۰۰۱/۰( P <
نتیجهگیری:هر دو روش کیسه یخ و پماد املا در کاهش درد موثر بود اما با توجه به این که پماد املا در کاهش درد موثر تر بود می توان آن را به بیماران همودیالیزی پیشنهاد نمود.
مینا جوادی، حسین سلطانی، رسول شکری،
دوره ۳۱، شماره ۵ - ( مرداد ۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: سالمونلا تیفی دسته بزرگی از باسیلهای گرم منفی با خصوصیت انتروباکتریاسه و بیماریزای مشترک بین انسان و حیوان است که عامل اصلی بیماری حصبه در انسان میباشد. یکی از شایعترین آنتیبیوتیکها در درمان سالمونلا، کوتریموکسازول میباشد ولی به دلیل استفاده گسترده از آنتیبیوتیکها، مقاومت باکتریایی، به وجود آمده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر ضد باکتریایی نانو ذرات نقره و ترکیب آن با آنتیبیوتیک کوتریموکسازول به منظور تولید یک داروی ضد میکروبی مؤثرتر علیه سالمونلا تیفی بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، حداقل غلظت مهارکننده رشد (MIC) و حداقل غلظت کشنده باکتری (MBC) برای نانو ذرات نقره و ترکیب با کوتریموکسازول بر اساس روش مایکرودیلوشن انجام شد. سپس اثر ضد میکروبی آنها در مدل موش آلوده بررسی شد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری نتایج حاصل، version ۱۶ SPSS مورداستفاده قرار گرفت. در این آزمون ۰/۰۵ P< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
نتایج: MIC و MBC نانو ذرات نقره برای سالمونلا تیفی به ترتیب ppm ۴ و ppm ۸، ترکیب نانو ذرات نقره با کوتریموکسازول برای سالمونلا تیفی ppm ۶۲ و ppm ۱۲۵ و کوتریموکسازول برای سالمونلا تیفی ppm ۵۰۰ و ppm ۱۰۰۰ بودند. مدل موشی برای بررسی اثر ضد میکروبی نانو ذرات نقره علیه عفونت سالمونلا تیفی تائید شد. به طوریکه نانو ذرات نقره بیشترین اثر ضد میکروبی و کوتریموکسازول کمترین اثر ضد میکروبی نسبت به سایر گروهها داشتند.
نتیجهگیری: نانو ذرات نقره در مقایسه با سایر گروهها به ویژه کوتریموکسازول آنتیباکتریایی بسیار مؤثری است.