جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای بیات

محمد مهدی آخوندی، ابراهیم ترک آبادی، علی احمد بیات، مهناز حیدری، رویا قدس، محمد رضا صادقی، عبدالخالق دیزجی، فاضل شکری، محمود جدی تهرانی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( پاییز ۱۳۸۴ )
چکیده


کیمیا تقوی، پریسا فرنیا، صابر انوشه، مهدیه بیات، مهدی کاظم پور، محمد رضا مسجدی، علی اکبر ولایتی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه: ارزیابی تولید سایتوکینها به ویژه سایتوکینهای اینترلوکین ۱۰، اینترلوکین ۱۲ ،اینترفرون گاما و α-TNF، ابزار مهمی در بررسی پاسخهای ایمنی در برابر محرک هایی نظیر عوامل بیماریزا می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی میزان تولید سایتوکین های فوق در بیماران مبتلا به عفونتهای مایکوباکتریومی اعم از توبرکلوزیس و غیرتوبرکلوزیس در مقایسه با کنترل سالم، به منظور یافتن ارتباط مقادیر آنها با بروز بیماری و گسترش آن می باشد. روش بررسی: از ۸۷ بیمار مبتلا به عفونت مایکوباکتریومی مراجعه کننده به مرکزتحقیقات مایکوباکتریولوژی، نمونه گیری خون انجام شد و بیماران بر اساس ابتلا به مایکوباکتریومها به دو گروه، شامل ۶۰ بیمار مبتلا به عفونت مایکوباکتریوم توبرکلوزیس(بیمار) و ۲۷ بیمار مبتلا به عفونت مایکوباکتریوم غیرتوبرکلوزیس (Mycobacteria Other Than Tuberculosis) MOTT تقسیم شدند، همچنین ۸۶ فرد سالم به عنوان گروه کنترل انتخاب گردیدند. مقادیر سرمی سایتوکینها، به روش الایزا تعیین شد. نتایج: در تحقیق حاضر، گروه کنترل شامل۸۶ نفر، گروه بیمار شامل ۶۰نفر و گروه MOTT شامل ۲۷نفر، مورد بررسی قرار گرفتند. سطح ۱۰-IL و IFN-γدر افراد مبتلا به عفونت مایکوباکتریوم توبرکلوزیس و مایکوباکتریوم غیر توبرکلوزیس به طور معنی داری بیشتر از کنترل سالم به دست آمد و اختلاف سطح سرمی α-TNF و ۱۲-IL در افراد مبتلا به عفونت مایکوباکتریوم توبرکلوزیس و مایکوباکتریوم غیرتوبرکلوزیس نسبت به افراد کنترل سالم از نظر آماری معنی دار نبود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه، تصور می شود افزایش مقادیر سطح سرمی اینترکولین-۱۰ و اینترفرون گاما با پیشرفت بیماری مرتبط باشد و مقادیر سرمی اینترکولین-۱۲ و α-TNF در بروز بیماری، تأثیر قابل توجهی نداشته باشد.
محمدرضا دارابی، پرویندخت بیات، آذین دخت نژادی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( دو ماهنامه مهر و آبان ۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: کاهش سرعت رشد و تکوین در جنین‌ها و ماندن آنها در یک مرحله از تکوین مانند توقف در مرحله دو سلولی از دلایل ناباروری در بعضی زوج‌های مراجعه کننده به مراکز باروری و ناباروری است. هدف این مطالعه بررسی میزان تأثیر استرونشیوم بر میزان رشد و تکوین جنین‌های دو سلولی متوقف شده موش نژاد سوری بود. روش بررسی: موش‌های ماده پس از تحریک تخمک‌ گذاری با موش نر هم‌قفس و موش‌های پلاک مثبت ۴۸ ساعت پس از تزریق HCG به روش جابجایی مهره‌های گردنی کشته و جنین‌های دو سلولی آنها در محیط کشت جمع‌آوری و تعدادی از آنها (گروه ۱ یا شاهد) به منظور کشت در محیط M۱۶ به انکوباتور منتقل شدند. جنین‌های گروه ۲ و ۳ به منظور القاء توقف به مدت ۲۴ ساعت در معرض دمای c°۴ قرار گرفته و گروه ۲ بعد از خروج از دمای فوق به انکوباتور منتقل شد، در حالی‌که گروه ۳ ابتدا به مدت ۵ دقیقه در معرض استرونشیوم mM ۱۰ قرار گرفت و سپس به انکوباتور منتقل شد. نتایج: آنالیز نتایج با استفاده از واریانس یکطرفه نشان داد قرار گرفتن جنین‌ها در معرض دمای C°۴ درجه سانتیگراد به‌طور معنی‌داری باعث افزایش میزان جنین‌های د‍ژنره و اختلاف معنی‌دار(۰۰۶/۰P=) بین گروه‌ها شد. کاهش میزان تکوین در گروه دو(۴۷/۳۳%) نسبت به گروه یک(۷/۷۷%) و کاهش میزان تسهیم(۲/۴۵%) در مقایسه با گروه یک(۹/۹۰%)، از نتایج این تحقیق بود. به‌ طوری که با کاربرد استرونشیوم در گروه سه میزان تسهیم دارای اختلاف معنی‌داری با گروه دو نبود ولی میزان تکوین تا ۶۱% افزایش یافت(۰۰/۰P=). نتیجه‌گیری: میزان تکوین جنین‌های دو سلولی متوقف شده موش با تأثیر استرونشیوم بطور معناداری نسبت به گروه شاهد افزایش می‌یابد.
حسین مبارکی، الهام احسانی چیمه، رقیه خلیل نژآد، محبوبه بیات، طاهره کشکلانی،
دوره ۲۰، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: دورکاری شکلی از روش‌های انجام شغل است که در این روش، انجام کارها از راه دور و با استفاده از ابزارهای ارتباط از راه دور و به شکل انعطاف‌پذیر از نظر زمان و مکان انجام می‌شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی اجمالی جوانب مثبت و منفی اجرای دورکاری در سازمان‌ها انجام شده و در نهایت مدلی برای اجرای دورکاری در ستاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ارائه می‌دهد. روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی ـ تحلیلی می‌باشد و متغیرهای آن از نوع کیفی هستند. با توجه به اینکه طی ارزیابی انجام شده در این پژوهش هیچ کدام از مشاغل ستاد وزارت بهداشت به صورت صد درصد قابل دورکاری نبودند، فرمی برای گردآوری اطلاعات طراحی گردید تا کارکنان متقاضی دورکاری آن را تکمیل و پس از طی مراحل ارزیابی و گذر از فیلترهای مورد نیاز، دورکاری آنها در کارگروه مربوطه بررسی و تأیید یا رد گردد. نتایج: طبق ارزیابی شرح وظایف رشته‌های شغلی و پست‌های سازمانی مشاغل تحت پوشش وزارت بهداشت مشخص گردید از حدود ۲۵۰ رشته شغلی موجود در ستاد وزارت بهداشت، تنها ۷۸ رشته شغلی و برخی از پستهای سازمانی این رشته‌های شغلی البته به شرط محقق شدن شرایط لازم و بازبینی شرح وظایف آنها، قابلیت دورکار شدن را دارا می‌باشند. به علاوه نتایج پایلوت مشاغل اداره کل منابع انسانی نشان داد از مجموع ۴۶ شغل این حوزه تنها ۲۲ درصد قابلیت انجام از طریق دورکاری را دارند. پس از ابلاغ دورکاری در ستاد وزارت بهداشت با توجه به ویژگی‌های مشاغل کارکنان متقاضی دورکاری، در یک دوره ٢ ماهه حدود ٣ درصد کارکنان ستاد مرکزی درخواست دورکاری نمودند که از این بین ٢٧ درصد آنها مرد و مابقی زن بوده‌اند. نتیجه‌گیری: اجرای دورکاری می‌تواند منجر به افزایش بهره‌وری، افزایش کیفیت زندگی کاری، کاهش هزینه‌ها و حجم رفت و آمد کارکنان گردد، اما برای اجرای مؤثر آن می‌بایست در ابتدا مشاغل مورد بازنگری قرار گیرند و سپس بستر لازم از بعد فنی و ایجاد انگیزه در نیروی انسانی برای آن فراهم گردد در غیر این صورت ممکن است باعث بی‌نظمی در انجام امور شود.
زهرا پورموحد، مرضیه بیات پور، تورج بابایی، هومن بخشنده آبکنار، زهره کلانی،
دوره ۲۱، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه:. جراحی قلب باز با استفاده از پمپ قلبی ریوی همراه با هیپوترمی انجام می شود. اندازه‌گیری دمای بدن حین هیپوترمی بسیار مهم است. لذا این مطالعه با هدف تعیین و مقایسه میزان درجه حرارت مری با دمای گوش و مقعد در کودکان تحت جراحی قلب باز انجام شد. روش بررسی: مطالعه توصیفی تحلیلی حاضر، به روش نمونه‌گیری آسان مبتنی بر هدف بر روی ۷۰ بیمار زیر ۱۲ سال کاندیدای جراحی قلب باز انجام شد. بعد از پذیرش بیمار و انجام اینداکشن بیهوشی، دمای مری و مقعد و گوش توسط ترمومتر در سه مرحله قبل از پمپ قلبی ریوی، حین هیپوترمی و بعد از جدا شدن از پمپ، اندازه‌گیری و ثبت شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه ۱۶ و آزمون‌های paired T-test و آنالیز واریانس (Anova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: میانگین دمای بدن در سه محل گوش، مری و مقعد یکسان نبود و در دمای دو گوش راست و چپ اختلاف معنی‌داری مشاهده نشد، اما اختلاف دمای مری، مقعد و گوش معنی‌دار بود(۰۰۱/۰p<). بر اساس نمودار تغییرات دما در مرحله هیپوترمی میزان کاهش دمای دو گوش بیش از مری و مقعد، و در مقعد بیش از مری بوده است. در واقع در فاز هیپوترمی مری کمترین میزان کاهش را داشته است. نتیجه گیری: هر سه محل گوش، مری و مقعد نسبت به تغییر دما حساس بوده اما از آنجا که اختلاف دمای بین محل‌های مورد نظر در سه مرحله قبل، حین و بعد از هیپوترمی یکسان نبوده است، لذا نمی‌توان از دمای یک محل به تنهایی برای اندازه‌گیری دمای محل‌های دیگر استفاده نمود.
زهرا گماریان، محمد حسن شاه حسینی، منصور بیات، محمد امین محمودی، تمنا نفریه، محمد رهبر،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( تیر ۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: استافیلوکوک اورئوس دومین علت شایع عفونت‌های بیمارستانی از عوامل مهم عفونت‌های شدید جامعه می‌باشد. سویه‌های مقاوم به متی‌سیلین این باکتری یک پاتوژن مهم و عمده در ایجاد بیماری و مرگ و میر در ایران و جهان می‌باشد، از این رو به دلیل شیوع مقاومت به اکثر آنتی‌بیوتیک‌های رایج درمان آن مشکل است. بنابراین سویه‌های مقاوم به متی‌سیلین باید به دقت و سرعت شناسایی شوند. در این تحقیق شناسایی مقاومت به متی‌سیلین با روش دیسک دیفیوژن و PCR برای ژن mecA بررسی شد. روش بررسی: مطالعه روی ۱۰۰ سویه استافیلوکوک اورئوس از نمونه‌های بالینی مختلف جمع‌آوری شده از بیمارستان‌های محب و میلاد تهران انجام گرفت. حساسیت آنتی‌بیوتیک با روش دیسک دیفیوژن تعیین شد. همچنین وجود ژن عامل مقاومت (mecA) با روش PCR و آغازگر اختصاصی بررسی و نتایج مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج: ۵۰% (۵۰ نفر) سویه‌های مقاوم به متی‌سیلین با روش دیسک دیفیوژن و ۷۴% (۷۴ نفر) دارای ژن mecA با روش PCR بودند. از این ۱۰۰ نمونه، ۶۱ نمونه متعلق به بیمارستان محب بودند که ۵۴/۴۷% (۲۹ نفر) با روش دیسک دیفیوژن و ۶۵/۶۰% (۳۷ نفر) با PCR به متی‌سیلین مقاوم بوده و از ۳۹ نمونه دیگر متعلق به بیمارستان میلاد که از این تعداد ۸۴/۵۳%(۲۱ نفر) با روش دیسک دیفیوژن و ۸۷/۹۴% (۳۷ نفر) با PCR مقاومت به متی‌سیلین را نشان ‌دادند. نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع مقاومت به متی‌سیلین نیاز به یک روش شناسایی دقیق و سریع برای MRSA می‌باشد. با توجه به ارائه نتایج منفی کاذب، نسبتاً زیاد و وقت‌گیر بودن روش دیسک دیفیوژن، روش PCR بهترین روش برای شناسایی سویه‌های مقاوم به متی‌سیلین می‌باشد.
مهین دیانت، مریم رادان، محمد بدوی، علی مرد، وحید بیاتی، غلامرضا گودرزی،
دوره ۳۰، شماره ۳ - ( خرداد ۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: ذرات گرد ‌و‌ غبار (PM) Particulate matter خطر ایجاد اختلالات قلبی را افزایش می‌دهد. گالیک اسید (GA) با ویژگی آنتی‌اکسیدانی قوی نقش موثری در کاهش عوارض ناشی از بیماری‌های مختلف نشان داده است. هدف این مطالعه بررسی اثر محافظتی گالیک اسید در جلوگیری از ایجاد آریتمی‌های قلبی ناشی از قرارگیری در معرض ریزگردهای محیطی می‌باشد.
روش بررسی: در این مطالعه ۴۰ سر موش بزرگ آزمایشگاهی در ۴ گروه شامل: کنترل، ریزگرد محیطی (۵ میلی‌گرم/کیلوگرم)، گالیک اسید (۳۰ میلی گرم/کیلوگرم) و ریزگرد محیطی+گالیک اسید قرار داده شدند. سپس موش‌ها بیهوش شدند، فشار خون توسط کاف دمی اندازه‌گیری شد و لید دو الکتروکاردیوگرام جهت ثبت وقوع آریتمی قلبی بررسی گردید. فاکتورهای استرس اکسیداتیو در نمونه خون همه گروه‌ها مورد ارزیابی قرار گرفت. داده‌ها توسط نرم‌افزارversion ۱۶  ‌ SPSS و آزمون آماری  ANOVAآنالیز شد.
نتایج: نتایج نشان‌دهنده وقوع آریتمی قلبی در موش‌های در معرض ریزگرد محیطی نسبت به گروه کنترل می‌باشد. گالیک اسید میزان وقوع آریتمی بطنی (تاکی کاردی (۰/۰۰۶۵P=)، فیبریلاسیون (۰/۰۰۰۵P=) و ضربانات نارس بطنی (۰/۰۰۴۱P=) ) در گروه ریزگرد به‌طور معنی‌داری کاهش داد. سطح مالون دی آلدئید در گروه ریزگردهای محیطی افزایش معنی‌داری (۰/۰۰۴۹P=) نشان داد که این افزایش با ایجاد استرس اکسیداتیو سبب کاهش سطح سوپر اکسید دیسموتاز (۰/۰۰۰۳۱P=) و کاتالاز (۰/۰۰۱۹P=) در گروه ریزگرد در مقایسه با گروه کنترل بود. استفاده از گالیک اسید سبب بهبود سطح آنزیم های آنتی‌اکسیدانی گردید.
نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان می‌دهد گالیک اسید به عنوان یک عامل آنتی‌اکسیدان طبیعی در جلوگیری از عوارض قلبی زیان بار ناشی از قرار گرفتن در معرض ریزگردهای محیطی جلوگیری کند.
 


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به ماهنامه علمی پ‍ژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | SSU_Journals

Designed & Developed by : Yektaweb