کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
۲۱ نتیجه برای موضوع مقاله:
مهرنوش قائم مقامی، مرضیه اکبرزاده، زهرا یزدان پناهی، نجف زارع، امیر عزیزی، عبد العلی محقق زاده،
دوره ۲۱، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: درد ناحیه تحتانی کمر پس از زایمان با اکثر فعالیتهای روزانه زندگی تداخل میکند. هدف این بررسی تأثیر بکارگیری بادکش خشک و طب فشاری، بر شدت درد ناحیه تحتانی کمر در زنان نخستزای مراجعهکننده به مرکز منتخب دانشگاه علوم پزشکی شیراز بود. روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی در سال ۱۳۹۱ انجام شد. ۱۵۰ نفر به طور تصادفی، در ۳ گروه بادکش درمانی، طب فشاری و کنترل قرار گرفتند. بادکش درمانی به صورت یک روز در میان تا ۴ بار متوالی و ۲۰-۱۵ دقیقه در هر مرتبه و طب فشاری، ظرف مدت ۲۰ دقیقه طبق مدل چرخشی (ساعتگرد و پاد ساعتگرد)، مشابه گروه بادکش درمانی اعمال شد و در گروه کنترل نیز هیچگونه مداخلهای صورت نگرفت. مقیاس سنجش دیداری درد، قبل، بلافاصله پس از مداخله، ۲۴ ساعت و ۲ هفته بعد از مداخله به صورت خود - گزارش دهی تکمیل شد و دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ و آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازهگیری مکرر، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج: اختلاف میانگین شدت درد ناحیه تحتانی کمر در گروه بادکش درمانی، از ۷/۲±۸/۷ در قبل از مداخله، به ۸/۱±۷/۳ بلافاصله پس از مداخله، در ۲۴ ساعت بعد به ۷/۱±۵۸/۲ و در ۲ هفته پس از مداخله به ۴/۱±۴/۱ و در گروه طب فشاری، از ۶/۲±۴/۷ در قبل از مداخله، به ۱/۲±۲/۵ بلافاصله پس از مداخله، در ۲۴ ساعت بعد به ۷/۱±۰/۴ و در ۲ هفته پس از مداخله به ۵/۱±۸/۲ رسید که با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازهگیریهای مکرر به طور معنیداری در مراحل متوالی پیگیری، متفاوت است (۰۱/۰p=). نتیجهگیری: با توجه به نتایج این تحقیق میتوان بادکش درمانی و طب فشاری را به عنوان درمان مؤثری در کاهش درد ناحیه تحتانی کمر در دوران پس از زایمان معرفی کرد.
مهشید مهذب، فرهاد دریانوش، محمدعلی بابایی بیگی، علیرضا راسخی، مریم کوشکی جهرمی، نسرین حاجی طهرانی،
دوره ۲۳، شماره ۷ - ( مهر ۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: پرفشاری خونی، نقش قابلتوجهی در ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی و مرگ و میر ناشی از این نوع بیماریهادر جهان ایفا میکند و بهنظر میرسد، ارتباط پیچیدهای با اختلال در عملکرد اندوتلیال دارد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر چهار هفته فعالیت ورزشی ایزومتریک هندگریپ بر تغییرات اتساع عروقی وابسته به جریان خون و فشارخون درزنان مبتلا به پرفشاری خونیبود.
روش بررسی: بدین منظور در این مطالعه،۱۴زن با محدوده سنی ۳۰ تا ۵۵ سال بر اساس توده چربی بدن و نوع داروی مصرفی برای فشارخون، انتخاب شدند. شرکتکنندگان،برنامه تمرینی ایزومتریک هندگریپ را در ۴ هفته و هر هفته ۳ جلسه انجام میدادند. قبل از شروع تمرینات و ۲۴ ساعت پس از انجام آخرین جلسه، فشارخون و سونوگرافی داپلر از شریان بازویی دست راست آزمودنیها گرفته شد. ارزیابی دادهها با استفاده از آزمون t وابسته طرح پیش آزمون-پس آزمون در سطح معنیداری ۰۵/۰ p&leانجام شد.
نتایج: طبق نتایج به دست آمده، تغییرات معنیداری در میزان اتساع عروقی ناشی از جریان خون(FMD: Flow Mediated Dilatation) (۰۰۱/۰p=)، و فشارخون سیستولیک(۰۰۶/۰p=) و دیاستولیک(۰۰۱/۰p=) در گروه آزمودنیها مشاهده شد.
نتیجهگیری: فعالیت ورزشی ایزومتریک هندگریپ با تاثیر مثبت بر عملکرد اندوتلیال، میتواند بهطور بالقوهای اختلال عملکرد اندوتلیال را در افراد پرفشارخونی معکوس کند.
لیلا سیفی، فرهاد دریانوش، مهدی صمدی،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( فروردین ۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: آدیپوکینها از جمله کمرین و ویسفاتین در تنظیمات متابولیکی و همچنین در اختلالات مرتبط با چاقی از جمله دیابت
نوع ۲ نقش مؤثری دارند. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تأثیر ۱۲ هفته فعالیت ورزشی منتخب بر تغییرات سطوح کمرین و ویسفاتین در زنان چاق دیابتی نوع ۲ بود.
روش بررسی: بدین منظور در این مطالعه، ۳۰ زن مسن چاق با دامنه سنی ۶۰-۴۵ سال انتخاب و به شکلی در دو گروه کنترل
(۱۵ نفر) و گروه آزمایش(۱۵ نفر) تقسیم شدند که از لحاظ درصد چربی و شاخص توده بدنی تفاوت معنیداری نداشته باشند. برنامه تمرینی شامل تمرینات هوازی از نوع فزاینده بود که سه جلسه در هفته و به مدت ۱۲ هفته اجرا گردید. جهت اندازهگیری کمرین و ویسفاتین، نمونههای خونی قبل از شروع تمرینات و ۲۴ ساعت پس از انجام آخرین جلسه جمعآوری شدند. ارزیابی دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد.
نتایج: طبق نتایج به دست آمده وزن، شاخص توده بدن، وزن خالص، توده چربی و درصد چربی تفاوت معنیداری نداشته است اما سطوح کمرین به طور معنیداری افزایش یافته بود(۰۰۰۱/۰p=) و سطوح ویسفاتین و گلوکز کاهش معنیداری داشت(به ترتیب (۰۰۰۱/۰ = p) (۰۰۱/۰ = p)).
نتیجهگیری: فعالیت هوازی یک عامل تحریکی کافی برای ایجاد روند افزایشی هورمون کمرین و کاهشی هورمون ویسفاتین است. میتوان گفت ۱۲ هفت فعالیت ورزشی هوازی محرک مناسبی برای ایجاد تغییرات این هورمونها در زنان دیابتی است و احتمالاً یکی از علل تغییرات فیزیولوژیک ناشی از فعالیت ورزشی تغییرات این هورمونها میباشد.
مریم محمدیان، امین اله بهاءالدینی، جمشید محمدی، هاجر ابراهیمیان،
دوره ۲۴، شماره ۳ - ( خرداد ۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: پرفشاری خون یکی از شایعترین و مهمترین بیماریهای عصر حاضر است که اغلب توسط سبک زندگی مدرن و به خصوص کاهش تحرک فیزیکی و دریافت رژیم غذایی پرچربی به افراد تحمیل میشود. یکی از مناسبترین روشها برای درمان این بیماری استفاده از گیاهان دارویی است که دارای اثر اصلاح کننده روی فشارخون هستند. از جمله این گیاهان میتوان به زیتون
(Olea europea L.) اشاره کرد. لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر عصاره هیدروالکلی برگ زیتون بر روی فشارخون و تداخل اثر آن با سیستم آدرنرژیک در موش صحرایی نر میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی تعداد ۱۰ سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با محدوده وزنی ۲۵۰-۱۸۰ مورد استفاده قرار گرفتند و به طور تصادفی به دو گروه پنج تایی دریافت کننده عصاره برگ زیتون و گروه دریافت کننده عصاره برگ زیتون و آدرنالینتقسیم شدند. حیوانات به وسیله تزریق داخل صفاقی یورتان(۲/۱ گرم بر کیلوگرم) بیهوش شده و بعد از تراکئوستومی، سیاهرگ و سرخرگ رانی حیوان به ترتیب برای تزریق دارو و اندازهگیری فشارخون کانولگذاری شدند. کانول سرخرگی جهت ثبت فشار به ترنسدیوسر فشار مرتبط با دستگاه Power lab متصل شد. پارامترهای فشارخون(فشار سیستولی، دیاستولی و میانگین سرخرگی) قبل و بعد از تزریق درون وریدی عصاره آبی- الکلی برگ زیتون، حلال عصاره، آدرنالین و عصاره توام با آدرنالین ثبت گردید. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: فشار سیستولی، دیاستولی و میانگین سرخرگی در پاسخ به عصاره آبی الکلی برگ زیتون در مقایسه با حالت شاهد و کنترل کاهش یافت(۰۵/۰ P<). تزریق توام عصاره برگ زیتون و آدرنالین نیز باعث افت پارامترهای فشارخون نسبت به گروه شاهد شد.
نتیجهگیری: میتوان چنین بیان کرد که عصاره آبی الکلی برگ زیتون دارای اثر کاهندگی بر فشارخون است. ممکن است این اثر کاهندگی ناشی از مهار سیستم آدرنرژیک باشد.
فرشاد باغبان، فرزاد باغی باغبان، زهرا بم زاده، ناهید اکبری، مهسا خسروی بختیاری،
دوره ۲۴، شماره ۶ - ( شهریور ۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: اگرچه امروزه خطر انتقال باکتریهای بیماریزا از طریق تزریق فرآوردههای خونی کاهش یافته است اما هنوز امکان انتقال این عوامل از طریق تزریق این نوع فرآوردهها وجود دارد. هدف این مطالعه بررسی آلودگی نمونههای فرآورده پلاکت با باکتریهای هوازی در مرکز انتقال خون اصفهان بوده است.
روش بررسی: در بهار و تابستان ۱۳۹۳، تعداد ۲۰۰۰ نمونه فرآورده پلاکتی بصورت تصادفی در مدت ۵ ماه برای بررسی آلودگی با باکتریهای هوازی جمعاوری شدند. ابتدا نمونهها در محیط کشت مایع تیوگلیکولات کشت داده شدند. باکتریهای رشد کرده در محیط با استفاده از رنگآمیزی گرم و آزمایشات بیوشیمیایی، شناسایی شدند. سپس از باکتریهای جداسازی شده DNA استخراج گردیده و بر روی آنها برای ژن rRNA S۱۶ آزمایش PCR انجام شد. سپس محصولات PCR تعیین توالی شده و باکتریها در حد گونه شناسایی گردیدند.
نتایج: در این تحقیق چهار نمونه آلوده تشخیص داده شد. باکتریهای جدا شده عبارت بودند از: کلبسیلاپنومونیه ۱ مورد، استافیلوکوکوس اورئوس ۱ مورد، استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس ۱ مورد و استافیلوکوکوس همولیتیکوس ۱ مورد که پس از تعیین توالی ژن S rRNA۱۶ در این باکتریها به ترتیب ۹۷%، ۸۳%، ۹۹% و ۹۰% همولوگی مشاهده گردید.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق ممکن است فرآوردههای پلاکت به باکتریهای هوازی آلوده باشند؛ بنابراین فراهم نمودن شرایط مناسب در مراکز انتقال خون و سایر مراکز درمانی جهت انجام آزمایشهای غربالگری برای شناسایی آلودگیهای باکتریایی در فرآوردههای پلاکتی قبل از استفاده از این فرآوردهها ضروری به نظر میرسد.
ناهید قایدی، امین الله بهالدینی، سید اسماعیل خوشنام، فیروزه غلامپور، احمد رضا خسروی، محمود رضا معین،
دوره ۲۴، شماره ۷ - ( مهر ۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: ریزوم گیاه شیرینبیان(Licorice) در طب سنتی برای درمان اختلالات گوارشی نظیر زخم معده و رفع گرفتگی روده مورد استفاده فراوانی قرار گرفته است. در تحقیق حاضر تأثیر عصاره آبی و الکلی ریزوم شیرین بیان بر حرکات کولون ایزوله موش صحرایی نر مورد مطالعه قرار گرفته است.
روش بررسی: موشهای صحرایی نر بالغ ابتدا توسط اتیل اتر بیهوش شدند، بافت کولون آنها جدا و به قطعات ۱ سانتیمتری تقسیم شدند. قطعات به ترانسدیوسر نیرو به صورت طولی آویزان و به درون حمامهای بافتی محتوی محلول تیرود اکسیژنه ۳۷ درجه سانتیگراد و ۴/۷pH= فرو برده شد. فعالیت مکانیکی قطعات توسط دستگاه پاورلب در حالت پایه، در پاسخ به داروی L-NAME
(۴-۱۰ مولار)، استیل کولین(۵-۱۰×۴ مولار) و آتروپین(۵-۱۰ مولار) در حضور و عدم حضور عصاره ریزوم شیرین بیان(۰۳۶/۰ میلیگرم بر میلیلیتر)، ثبت گردید. همچنین فعالیت مکانیکی قطعات گروه کنترل در شرایط مشابه با حلال عصاره(اتانول ۷۰ درصد) ثبت شد.
نتایج: در حضور عصاره آبی الکلی ریزوم شیرین بیان، فعالیت مکانیکی بافت در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری داشت(۰۵/۰ P≤). همچنین کاهش معنیداری در فعالیت مکانیکی بافت در گروه آزمایش در حضور توأم عصاره و استیل کولین در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد؛ در حالی که فعالیت مکانیکی بافت در حضور توأم عصاره و آتروپین و همچنین عصاره و L-NAME بین دو گروه کنترل و آزمایش تفاوت معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که عصاره آبی- الکلی ریزوم شیرین بیان دارای اثر تعدیل کنندگی بر حرکات کولون است که احتمالاً این اثر مستقل از سیستمهای نیتررژیک و کولینرژیک است.
مریم مختاری، فرهاد دریانوش،
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( فروردین ۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: بافت چربی به عنوان یک غده، هورمونهای مختلفی از جمله واسپس ترشح می کند که با اختلالات متابولیکی ارتباط دارند. هدف تحقیق حاضر، بررسی ۱۲ هفته فعالیت ورزشی مقاومتی بر سطح سرمی واسپین و فشارخون در زنان مسن مبتلا به پرفشارخونی بود.
روش بررسی: در مطالعه حاضر، ۳۰ زن مسن مبتلا به پرفشارخونی به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینی برای گروه آزمایش، شامل تمرینات مقاومتی از نوع فزاینده بود که ۱۲ هفته اجرا گردید. نمونههای خونی تمام آزمودنیها پس از ۱۲ هفته با استفاده از آزمون تی وابسته و مستقل تحلیل شد.
نتایج: پس از ۱۲ هفته تفاوت معنیداری در سطوح واسپین برحسب (۲۵/۰=p) گروه آزمایش رخ نداد اما در گروه کنترل، افزایش معنیداری در سطوح واسپین برحسب (۰۳/۰=p) مشاهده شد. کاهش معنیداری در میزان فشارخون سیستولی (۰۴/۰=p) و فشارخون دیاستولی (۰۰۲/۰=p) گروه آزمایش رخ داد، اما در گروه کنترل تغییرات معنیداری در فشارخون سیستولی (۲۴/۰ =p) و فشارخون دیاستولی (۴۳/۰=p) مشاهده نشد.
نتیجهگیری: فعالیت ورزشی هوازی، میتواند از روند افزایشی واسپین جلوگیری و حتی باعث کاهش این هورمون شود. با توجه به کاهش فشارخون سیستولی و دیاستولی به دنبال انجام دوازده هفته تمرینات مقاومتی، میتوان گفت تغییرات فشارخون مستقل از تغییرات سطوح واسپین میباشد.
نسترن حاجی طهرانی، فرهاد دریانوش، محمد علی بابایی بیگی، علیرضا راسخی، مریم کوشکی جهرمی، مهشید مهذب،
دوره ۲۵، شماره ۲ - ( اردیبهشت ۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: محققین در بسیاری از مطالعات، دومین عامل خطرزا و شایع در بروز بیماریهای عروق کرونری قلب (CAD) و انفارکتوس قلبی را پس از سیگار کشیدن، عارضه پرفشارخونی میدانند. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تأثیر چهار هفته فعالیت ایزومتریک هندگریپ (IHG) بر میزان مقاومت عروق محیطی و فشارخون در زنان مبتلا به پرفشارخونی است.
روش بررسی: بدین منظور ۱۴ زن میانسال با دامنه سنی ۵۵-۴۰ سال بهطور تصادفی انتخاب شدند. برنامه تمرینی شامل چهار دوره دو دقیقهای آزمون (IHG) با یک دقیقه استراحت بین هر دوره بود که سه روز در هفته و به مدت چهار هفته به طول میانجامید. از روش سونوگرافی داپلر برای اندازهگیری مقاومت عروقی استفاده شد. ارزیابی دادهها با استفاده از آزمون t وابسته انجام شد.
نتایج: طبق نتایج به دست آمده، تغییرات معنیداری در میزان فشارخون سیستولیک (۰/۰۰۶p=) دیاستولیک (۰/۰۰۱p=) پس از ۴ هفته تمرین مشاهده شد اما تفاوت معنیداری در میزان مقاومت عروقی (۰/۶۶p=) مشاهده نشد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد فعالیت ورزشی (IHG) میتواند سبب کاهش فشارخون در بیماران مبتلا به پرفشارخونی (۲۴ ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی) شود. همچنین مشخص گردید کاهش فشارخون، همیشه همراه با کاهش مقاومت عروقی نیست و ممکن است عوامل مؤثر دیگری در این زمینه نقش داشته باشند.
زهرا کشاورزی، فرهاد دریانوش، مریم کوشکی جهرمی، مهدی محمدی،
دوره ۲۵، شماره ۳ - ( خرداد ۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: افزایش سطوح سرمی FGF۲۳، با هایپرتروفی بطن چپ در ارتباط است. احتمالاً افزایش آنزیم مبدل آنژیوتانسین به عنوان عاملی در بیماریهای قلبی- عروقی نقش دارد و بهطور منفی ساختار و عملکرد عضله قلبی را تحت تأثیر قرار میدهد و منجر به یک القای هایپرتروفی کانسنتریک پاتولوژیک میشود. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تأثیر ۱۲ هفته تمرینات هوازی، بر سطوح پلاسمایی سرمی FGF۲۳، ACE و هایپرتروفی بطن چپ در زنان مسن مبتلا به پرفشارخونی است.
روش بررسی: در این مطالعه ۲۰ زن مسن با دامنه سنی ۷۰-۵۰ سال انتخاب و به روش کنترلشده تصادفی بر اساس درصد چربی و شاخص توده بدنی به دو گروه ۱۰ نفره (کنترل و تمرین هوازی) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل تمرینات هوازی از نوع فزاینده بود که سه۳ جلسه در هفته و به مدت ۱۲ هفته اجرا شد. قبل از شروع تمرینات و ۲۴ ساعت پس از انجام آخرین جلسه، نمونههای خونی جمعآوری و اکوکاردیوگرافی قلب انجام شد. ارزیابی دادهها با استفاده از آزمون t وابسته و t مستقل، در سطح معنیداری ۰۵/۰ P< انجام شد.
نتایج: طبق نتایج به دست آمده، تغییرات معنیداری در میزان ضخامت دیواره بطن چپ (۰۰۰۱/۰p=) و سطوح سرمی ACE در بین پیشآزمون- پسآزمون گروه تمرین هوازی مشاهده شد (۰۰۰۱/۰p=)، اما تفاوت معنیداری بین FGF۲۳ گروههای تمرینی و کنترل مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد فعالیت ورزشی هوازی با تأثیر مثبت بر عملکرد قلب و سطوح سرمی ACE میتواند بهطور بالقوهای اختلال عملکرد قلب را که با هایپرتروفی بطن چپ همراه است، معکوس کند.
دکتر اعظم کرمی، دکتر ذبیح الله خاکسار،
دوره ۲۶، شماره ۲ - ( اردیبهشت ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: دیابت بارداری، باعث ایجاد اختلال در روند تکوین بخشهای مختلف سیستم عصبی مرکزی میگردد و ابعاد آن را تغییر میدهد. گیاه جینسنگ از سالیان دور برای کنترل دیابت مورد استفاده بوده است. هدف از این پژوهش مطالعه اثر عصاره گیاه Panax ginseng بر تغییرات هیستومورفومتریک مخ و مخچه نوزادان موش صحرایی مادران دیابتی بود.
روش بررسی: ۱۶ سر موش صحرایی به چهار گروه مساوی شامل کنترل غیر دیابتی، غیر دیابتی دریافتکننده عصاره، کنترل دیابتی و دیابتی دریافتکننده عصاره تقسیم شد. دیابت در موشهای گروههای دیابتی توسط داروی استرپتوزوتوسین القا گردید و هر چهار گروه با جفتگیری طبیعی باردار شدند. گروههای دریافتکننده عصاره در طول بارداری روزانه عصاره را بهصورت خوراکی دریافت کردند. ۱۴ روز پس از زایمان طبیعی، نوزادان بیهوش شدند. با ایجاد برش در جمجمه، مخ و مخچه خارج گردید. پس از بکارگیری روشهای بافتشناسی، برخی فاکتورهای بافتی اندازهگیری گردید. اطلاعات بهدست آمده با استفاده از نرمافزار SPSS ویرایش ۲۰ و آزمونهای آماری آنالـیز واریانس یکطرفه و تست دانکن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت (۰۵/۰P≤).
نتایج: ضخامت و تعداد سلولهای ماده خاکستری مخ و تعداد سلولهای ماده سفید مخچه در گروه کنترل دیابتی نسبت به گروههای غیر دیابتی کاهش معنیدار داشت (۰۵/۰P≤). همچنین کاهش معنیداری در تعداد سلولهای ماده سفید مخ در گروه کنترل دیابتی نسبت به سایر گروهها وجود داشت (۰۵/۰P≤).
نتیجهگیری: عصاره Panax ginseng، از طریق افزایش تولید هورمون انسولین و کاهش قند خون، قادر به کنترل هپیرگلیسمی در مادران باردار دیابتی و کاهش آسیبهای حاصل از دیابت بر مخ و مخچه نوزادان آنها میشود.
فاطمه زارعی، سعیده شادمهری، فرهاد دریانوش، آقای محمد شرافتی مقدم، دکتر محمدتقی محمودی،
دوره ۲۶، شماره ۶ - ( شهریور ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: آدیپوکاینها دارای نقشهای بیولوژیکی گوناگونی هستند که با تغییرهای شاخص توده بدن، مقاومت به انسولین، سندروم متابولیکی، سندروم تخمدان پلیکیستیک، دیابت و بیماریهای قلبی- عروقی ارتباط دارند. هدف از پژوهش حاضر، تاثیر ۸ هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر سطوح سرمی هورمونهای کمرین، امنتین-۱ و آپلین در موشهای ماده نژاد اسپیراگوداولی دارای اضافه وزن میباشد.
روش بررسی: در این پژوهش، ۱۶ سر موش دارای اضافه وزن، بهطور تصادفی به دو گروه کنترل (۸ سر) و گروه آزمایش (۸ سر) تقسیمشدند. گروه آزمایش پنج روز در هفته مطابق با برنامه تمرینی به مدت هشت هفته به فعالیت ورزشی تناوبی با شدت بالا (HITT)پرداختند. در مدت انجام فعالیت ورزشی گروه کنترل هیچگونه برنامه تمرینی نداشتند. پس از هشت هفته تمرین، برای تجزیه وتحلیل دادهها از نرم افزار spss(۱۹) و آزمون t مستقل استفاده شد.
نتایج: نتایج نشاندادند که تفاوتی معنیدار میان میزان سرم کمرین در موشهایی که برنامه تمرینی انجامداده بودند، نسبت به گروه کنترل (۰۷۹/۰P=) وجود ندارد؛ از طرفی دیگر، تفاوت معناداری بین سطوح سرمی امنتین-۱ (۰۳۴/۰P=) و آپلین (۰۴۴/۰P=) مشاهده شد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر و اهمیت تغییرها در سطوح آدیپوکاینها به نظر میرسد فعالیت ورزشی HIIT میتواند یک عامل مهم و کاربردی برای تنظیم هورمونهای بافت چربی (آدیپوکاینها) باشد که افراد سالم و بیمار با توجه به توانایی خود میتوانند این نوع فعالیت را انجام دهند
محمد ایرانمنش، راحله مسعودی، شکیبا غلامی،
دوره ۲۶، شماره ۷ - ( مهر ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: توانایی چشیدن مزه تلخ فنیل تیو کاربامید (PTC) از نظر ژنتیکی، اپیدمیولوژی، و تکاملی از دیرباز مورد توجه بوده است. گوناگونی در تشخیص طعم تلخ این ماده میتواند منعکس کننده تفاوتها در ارجحیت غذایی جمعیت های مختلف باشد. به علاوه، این مساله میتواند با استعداد ابتلا به بیماریهای مربوط به رژیم غذایی در ارتباط باشد. فراوانی افراد چشا و ناچشا در بسیاری از جمعیتها بررسی شده است. هدف این تحقیق، مطالعه فراوانی افراد چشا و ناچشا در یک جمعیت ایرانی و ارتباط آن با جنسیت و استعمال دخانیات میباشد.
روش بررسی: این پژوهش از نوع مقطعی تصادفی می باشد. یک جمعیت ۱۷۵ نفری از دانشجویان و اساتید دانشگاه شیراز از نظر توانایی چشیدن طعم تلخ PTC پس از پرکردن پرسش نامه شفاهی و چشیدن PTC مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل آماری به وسیله نرم افزار SPSS ورژن ۲۱ و با استفاده از روش های کای اسکوئر، رگرسیون لجستیک، فاصله اطمینان و نسبت شانس انجام شد.
نتایج: فراوانی آلل T برابر با ۵۸/۰ و آلل t برابر۴۲/۰ به دست آمد. از این جمعیت ۲۹/۸۲ % چشا و ۷۱/۱۷% ناچشا بودند. زنان چشاتر از مردان بودند (۰۴۴/۴OR= و ۰۰۷/۰p=). افرادی که دخانیات استعمال می کردند ناچشاتر بودند (۲۷۸/۰OR= و ۰۰۲/۰p=).
نتیجهگیری: در این تحقیق، برای اولین بار در ایران، نشان دادیم که فراوانی افراد چشا، همانند سایر جمعیت ها، در جمعیت مورد مطالعه بیشتر از افراد ناچشا می باشد. به علاوه، دراین مطالعه، فراوانی افراد چشا در زنان بیشتر از مردان و در افراد غیر سیگاری بیشتر از افراد سیگاری بود. تشخیص چشایی افراد ممکن است در تعیین ریسکپذیری آن ها برای استعمال سیگار موثر باشد . البته، افزایش سایز جمعیت و انجام آزمایشات ژنتیکی برای گرفتن یک نتیجه قاطع و جامع امری ضروری میباشد.
حسین توانگر، زهره کلانی، فریبا قدس بین، صادق کاظمی، امین پیش بین،
دوره ۲۶، شماره ۱۱ - ( بهمن ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: عمل جراحی کاتاراکت در سالمندان از اعمال جراحی شایع است. تهوع و استفراغ پس از جراحی تجربهای ناخوشایند است که میتواند عـوارض جدی در این بیمـاران داشته باشند. این مطالعه باهدف تعیین تأثیر فشار روی نقطه پریکاردیوم ۶ بر میزان تهوع بعد از جراحی کاتاراکت در بیماران سالمند در بیمارستان خلیلی شیراز در سال ۱۳۹۵ انجام شد.
روش بررسی: مطالعه بهصورت کارآزماییبالینی تصادفی شده بر روی ۵۰ نفر از بیماران سالمند در گروه آزمون و ۵۰ نفر در گروه کنترل انجام شد. یک ساعت قبل از جراحی به دست بیماران دستبندهای سیباند حاوی دکمه فشاری در نقطه (P۶)، بسته شد و در گروه کنترل نیز همان دستبند بدون دکمه بسته شد. ۵ ساعت پس از القای بیهوشی عمومی دستبند از دست هر دو گروه بازشده و میزان تهوع بیماران بلافاصله پس از بههوش آمدن و در ساعت ۸ و ۱۲ بعد از جراحی ثبت گردید. پس از ۵ هفته، اطلاعات بهدست آمده با استفاده از نرم افزارSPSS v ۱۶ و آزمون آماری (T مستقل) مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت (۰۵/۰P<).
نتایج: میانگین شدت و دفعات تهوع ۸ ساعت بعد از جراحی کاتاراکت در دو گروه اختلاف معناداری داشت (۰۱/۰P<). ولی میانگین شدت تهوع بلافاصله و ۱۲ ساعت بعد از جراحی کاتاراکت در دو گروه اختلاف معناداری نداشت (۱۵۹/۰P>).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد طب فشاری در کاهش شدت تهوع بعد از جراحی کاتاراکت مؤثر است. بهدلیل کاهش هزینه، عارضه کم و ساده بودن اجرای طب فشاری، میتوان آن را بهعنوان یکی از راهکارهای مراقبتی مؤثر در کاهش تهوع توصیه نمود.
سعیده شادمهری، محمد شرافتی مقدم، فرهاد دریانوش، شیوا جهانی گلبر، نادر تنیده،
دوره ۲۶، شماره ۱۲ - ( اسفند ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: مسیر mTOR در عضله اسکلتی نقش بسیار مهمی در فرآیند سنتز پروتئین دارد. هنوز نقش فعالیت ورزشی استقامتی بر این مسیر مهم در سنتز پروتئین در افراد مبتلا به دیابت نوع ۲ بررسی نشده است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر ۸ هفته تمرین استقامتی بر محتوای تام و فسفوریلاسیون پروتئینهای AKT۱، mTOR، P۷۰S۶K۱ و ۴E-BP۱ در عضله اسکلتی FHL موشهای صحرایی مبتلا به دیابت نوع ۲ میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، ۱۶ سر موش صحرایی نر از نژاد اسپراگوداولی با میانگین وزن ۲۰±۲۷۰ گرم انتخاب شدند و به روش تصادفی به ۲ گروه کنترل (۸ سر) و تمرین استقامتی (۸ سر) تقسیم شدند؛ گروه تمرینی ۴ روز در هفته مطابق با برنامه تمرینی به مدت ۸ هفته به فعالیت ورزشی پرداختند؛ در حالی که گروه کنترل هیچگونه برنامه تمرینی نداشتند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرم افزار ۱۹ SPSS V و آزمون t-مستقل استفاده شد.
نتایج: تفاوت معناداری در محتوای پروتئینهای AKT۱ تام (۵۸/۰ =p)، فسفریله (۳۳/۰ =p)، mTOR تام (۴۷/۰ =p)، فسفریله (۷۸/۰=p)، P۷۰S۶K۱ تام (۲۴/۰ =p)، فسفریله (۱۲/۰ =p) و ۴E-BP۱ تام (۴۵/۰ =p)، فسفریله (۴۸/۰ =p) در گروه تمرین استقامتی نسبت به کنترل مشاهده نشد.
نتیجهگیری: فعالیت ورزشی استقامتی به مدت ۸ هفته نتوانست محتوای تام و فسفریله پروتئینهای تحقیق حاضر را افزایش دهد؛ بنابراین نمیتواند منجر به سنتز پروتئین یا هیپرتروفی عضلانی از طریق مسیر mTORC۱ شود.
مهدی صمدی، زهرا مجتهدی، فرهاد دریانوش، جواد نعمتی،
دوره ۲۷، شماره ۳ - ( خرداد ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: ضعف عضلانی که ناشی از بیماری سرطان باشد کاشکسی نامیده میشود. علت ایجاد کاشکسی، تغییر در تجزیه پروتئین میباشد و سیستمهای پروتئازوم-یوبیکوتین و اتوفاژی-لیزوزم مهمترین سیستمهای تجزیه پروتئین میباشند. تمرین مقاومتی، یکی از بهترین محرکها جهت هایپرتروفی میباشد. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین مقاومتی بر عملکرد پروتئازوم عضلانی موشهای مبتلا به کاشکسی ناشی از سرطان بوده است.
روش بررسی: این مطالعه روی ۱۲ سر موش BALB/c (سن ۶ هفته) انجام شد و تومور CT-۲۶ به این موشها پیوند زده شد. سپس آزمودنیها بهطور تصادفی به دو گروه تمرینات مقاومتی و گروه کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین مقاومتی ۶ هفته تمرینات فزاینده مقاومتی انجام دادند و گروه کنترل بدون مداخلهای در قفسها نگهداری شدند. عملکرد پروتئازوم به روش سوبسترای فلوروژنیک و پروتئینهای LC۳B و P۶۲ به وسترن بلات ارزیابی شد. دادهها با استفاده از t-test مستقل (۰۵/۰=p) و توسط نرمافزار (۷)Prism مورد تجزیهوتحلیل آماری قرار گرفت.
نتایج: در میزان عملکرد پروتئازوم (۱۳/۰=p)، LC۳BII/LC۳BI (۶۳/۰=p)، وزن عضله دوقلو (۲۴/۰=p) و حجم تومور CT-۲۶ (۱۳/۰=p) در گروه تمرین مقاومتی نسبت بهگروه کنترل تفاوت معنیداری مشاهده نشد اما میزان p۶۲ در گروه تمرین مقاومتی کاهش معنیدار داشته است (۰۳۲/۰=p).
نتیجهگیری: هرچند روند اتوفاژی توسط تمرین مقاومتی در بخش تخریب محموله بهبود یافت اما احتمالاً حضور تومور مانع از پاسخ عضله اسکلتی نسبت به تمرین مقاومتی شده است و یا این نوع تمرین مقاومتی مداخله مناسبی جهت درمان عضلات کاشکسی شده، نمیباشد. جهت درمان کاشکسی از طریق تمرین مقاومتی احتمالاً باید با مداخلات دیگر ترکیب شود و یا از روشها دیگر تمرین مقاومتی بهره جست.
سیدمسلم اسدپور، فرهاد دریانوش، محسن ثالثی، جواد نعمتی،
دوره ۲۸، شماره ۱۰ - ( دی ۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: پروتئینهای میوستاتین و فولیستاتین پروتئینهای کلیدی در تنظیم آتروفی و هیپرتروفی عضلانی هستند. سالمندی و سارکوپنیا میتواند منجر به اختلال در سازوکار مولکولی و فعالیت این پروتئینها شود. بنابراین هدف از انجام تحقیق حاضر، تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی بر محتوای پروتئینهای میوستاتین و فولیستاتین در بافت عضله دوقلوی موشهای صحرایی سالمند میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، ۱۲ سرموش صحرایی ماده ۲۰ ماهه از نژاد اسپراگوداولی با میانگین وزن۳۰±۲۵۰ گرم انتخاب و بهروش تصادفی به ۲ گروه، تمرین مقاومتی (۶ سر) و کنترل (۶ سر) تقسیم شدند. برنامه تمرین مقاومتی، ۳ روز در هفته و بهمدت ۸ هفته، صعود از یک نردبان عمودی یک متری با ۲۶ پله دو سانتیمتر فضای بین هر پله با شیب ۸۵ درجه بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزارversion ۱۶ SPSS و آزمون آماری t-مستقل استفاده شد.
نتایج: نتایج نشان دادند هشت هفته تمرین مقاومتی منجر به افزایش معنیداری در محتوای پروتئین میوستاتین در گروه تمرین نسبت بهگروه کنترل میشود (۰/۰۴P≤). در مقابل، هشت هفته تمرین مقاومتی منجر به کاهش معنیدار محتوای پروتئین فولیستاتین در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل شد (۰/۰۵P≤).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج تحقیق حاضر در محتوای پروتئینهای میوستاتین و فولیستاتین، این احتمال وجود دارد که کاهش آتروفی عضلانی در افراد سالمند میتواند از طریق دیگر مسیرهای سنتز پروتئین و هیپرتروفی عضلانی باشد.
ملیکا خشتی، خجسته ملکمحمد، فیروزه غلامپور،
دوره ۳۰، شماره ۸ - ( آبان ۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: دیابت شیرین یک بیماری متابولیک مزمن با عوارض تهدیدکننده زندگی مانند رتینوپاتی دیابتی، نارسایی کلیه و بیماریهای قلبی عروقی است. متفورمین، گلیبنکلامید، آکاربوز، امپاگلیفلوزین، سیتاگلیپتین و رپاگلینید رایجترین داروها در کاهش گلوکز خون هستند. داروهای کاهنده قند خون دارای عوارض جانبی مانند هیپوگلیسمی شدید، آسیب به سلولهای کبدی، اسیدوز لاکتیک، نقایص عصبی دائمی، اختلالات گوارشی، سردرد و سرگیجه هستند. از اینرو، استفاده از راهکارهای ایمن و موثر برای کاهش گلوکز خون در مدیریت دیابت و بیماریهای مرتبط با آن ضروری است. بنابراین در سالهای اخیر گیاهان دارویی به دلیل اثرات درمانی گسترده در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفتهاند. ریحان (O. basilicum) یکی از گیاهان دارویی با خاصیت ضد دیابت است. هدف این مقاله مروری بر اثرات ریحان بر دیابت نوع ۲ است.
نتیجهگیری: گیاه ریحان از طریق مکانیسمهای مختلف نقش مهمی در کنترل دیابت دارد. از جمله: مهار تولید گلوکز در کبد، افزایش سنتز گلیکوژن، کاهش گلوکونئوژنز و گلیکوژنولیز، تحریک ترشح انسولین از پانکراس، و مهار آنزیمهای آلفا گلوکوزیداز و آلفاآمیلاز. بنابراین ریحان و ترکیبات فعال بیولوژیکی آن مانند فلاونوئیدها، آلکالوئیدها و پلیفنولها به عنوان عوامل ضد دیابتی قوی عمل میکنند.
عباس فروغی پردنجانی، محسن ثالثی، رسول رضایی، جواد نعمتی،
دوره ۳۰، شماره ۱۰ - ( دی ۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: التهاب در مغز با نام التهاب عصبی شناخته میشود و موجب افزایش ترشح TNF-α (Tumor necrosis factor alpha) و فعالسازی مسیر TLR۴ (Toll-like receptor ۴) میگردد. پژوهش حاضر با هدف تأثیر ۴ هفته پیش آمادهسازی با تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) و تداومی با شدت متوسط (MICT) بر مقادیر TNF-α و TLR۴ رتهای صحرایی نر نژاد ویستار انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق تجربی بود. تعداد ۱۸ سر رت نر ویستار در سه گروهِ تمرین HIIT، تمرین MICT و گروه کنترل تقسیم شدند. برنامه HIIT شامل ۶ وهله فعالیت ۲ دقیقهای با شدت معادل ۹۰-۸۵ درصد VO۲max و ۵ وهله استراحت فعال ۲ دقیقهای و برنامه MICT با شدت معادل ۶۵ درصد VO۲max با مدت زمان همسان با HIIT به مدت ۴ هفته و ۵ جلسه در هفته اجرا گردید. ۴۸ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی، موشهای هر سه گروه تشریح شدند و بافتهای قشر و استراتوم مغز موشها جهت سنجش TNF-α و TLR۴ با استفاده از روش وسترن بلات، استخراج شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکراهه (ANOVA) در سطح معناداری ۰/۰۵ به کمک نرمافزارversion ۱۶ SPSS انجام شد.
نتایج: نتایج پژوهش حاضر نشان داد متغیرهای TNF-α و TLR۴ در نواحی قشر و استراتوم مغزی پس از ۴ هفته تمرین هوازی تناوبی پر شدت و تداومی با شدت متوسط تغییر معناداری نسبت به گروه کنترل نداشتند (۰/۰۵p≥).
نتیجهگیری: با توجه به این یافتهها میتوان اظهار داشت که پیشآمادهسازی با تمرین تناوبی با شدت بالا و تمرین تداومی با شدت متوسط اثر معناداری بر شاخصهای التهابی در مغز ندارد.
علیرضا جوهری، فرهاد دریانوش، مریم کوشکی جهرمی، علی اکبر نکوئیان،
دوره ۳۰، شماره ۱۰ - ( دی ۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: تجمع چربی در بافت کبد به عنوان مهمترین علت بیماری استئاتوهپاتیت غیرالکلی (NASH) شناخته میشود که با کاهش پروتئین گیرندههای فعال تکثیرکننده پراکسیزوم کبدی (PPAR-α) همراه است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات تناوبی شنا با شدت بالا (HIST) بر PPAR-α و آنزیمهای کبدی در موشهای صحرایی NASH ناشی از رژیم غذایی پرچرب (HFD) انجام شد.
روش بررسی: تحقیق حاضر از نوع نیمهتجربی بود. ۴۰ سر رت نر نژاد اسپراگوداولی (سن: ۶ تا ۸ هفته و وزن ۲۰ ± ۲۳۰ گرم) اختیار شد. سپس به دو گروه مساوی سالم و HFD تقسیم شدند. گروه HFD با هدف القا بیماری، بهمدت هشت هفته تحت گاواژ قرار گرفتند. پس از اثبات بیماری، رتها به چهار گروه کنترل-سالم (۹= n)، سالم-شنا (۹= n)، کنترل-بیمار (۹= n) و بیمار-شنا (۹= n) تقسیم شدند. گروههای تمرینی، HIST را هشت هفته (سه جلسه در هفته و هر جلسه ۳۰ دقیقه) انجام دادند. در پایان، PPAR-α کبدی از روش وسترن بلات و آنزیمهای ALT )Alanine aminotransferase(، AST)Aspartateaminotransferase( و GGT (Gama-Glutamyl Transferase) در سطح سرم از روش فتومتریک اندازهگیری شدند. جهت آنالیز دادهها از آزمونهای آماری آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. سطح معنیداری (۰/۰۵≥P) و کلیه روشهای آماری با استفاده از نرمافزارversion ۱۶ SPSS انجام شد.
نتایج: HIST، افزایش وزن ناشی از HFD را کنترل کرد و کاهش معنیدار ALT و AST سرم در گروههای سالم-شنا و بیمار-شنا نسبت به گروه کنترل-بیمار و کاهش معنیدار GGT سرم در سالم-شنا نسبت به کنترل-بیمار (۰/۰۰۱≥P) و بیمار-شنا (۰/۰۴۴≥P) مشاهده شد. افزایش معنیدار PPAR-α کبدی در سالم-شنا نسبت به کنترل-بیمار مشاهده گشت (۰/۰۰۲≥P).
نتیجهگیری: HIST میتواند وزن بدن را کنترل کند و آنزیمهای کبدی را کاهش دهد. با اینحال برای حصول نتایج قطعی تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.
نرگس فرامرزیان، محسن ثالثی، رسول رضایی، مریم کوشکی جهرمی،
دوره ۳۰، شماره ۱۲ - ( اسفند ۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: نفروپاتی دیابت یک عارضه شایع در بیماران مبتلا به دیابت است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید بر بیان ژنهای TGF-b۱ و SMAD۷ در بافت کلیه موشهای صحرایی نر نژاد ویستار دیابتی سالمند بود.
روش بررسی: در این پژوهش ۳۶ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار ۲۱ ماهه، با وزن ۳۴۰ تا ۳۹۰ گرم به روش تصادفی به سه گروه کنترل سالم، دیابت، تمرین- دیابت تقسیم شدند. گروه تمرین- دیابت به مدت شش هفته، پنج روز در هفته تمرینات تناوبی شدید را انجام دادند و گروههای کنترل سالم و دیابت هیچگونه تمرینی انجام ندادند. ۲۴ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی موشهای صحرایی قربانی شدند و بافت کلیه جهت بررسی بیان ژنهای TGF-b۱ و SMAD۷ به روش Real- Time PCR استخراج شد. برای تعیین تفاوت بین گروهها از تحلیل واریانس یک طرفه با آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری۰/۰۵>p استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری توسط نرمافزارversion ۱۶ SPSS انجام شد.
نتایج: نتایج نشان داد که شش هفته تمرین تناوبی شدید منجر به کاهش معناداری بیان ژن TGF-b۱ بافت کلیه نسبت به گروه دیابت شد (۰/۰۰۱=p). همچنین افزایش معناداری در بیان ژن SMAD۷ در بافت کلیه در گروه تمرین- دیابت نسبت به گروه دیابت مشاهده شد (۰/۰۰۸=p).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش حاضر به نظر میرسد، تمرین تناوبی با شدت بالا میتواند با کاهش بیان ژن TGF-b۱ و افزایش بیان ژن SMAD۷ در بافت کلیه اثرات محافظتی در برابر نفروپاتی را اعمال کند. به دلیل این که این پژوهش روی موشهای صحرایی دیابتی سالمند صورت گرفته، پیشنهاد میشود تا این روش تمرینی در مدلهای انسانی دیابتی بررسی و تایید گردد.