مقدمه
اگزما یا درماتیت شایعترین بیماری التهابی پوست است که از نظر بالینی بهصــورت ماکول، پاپول، وزیکول یــا پلاکهای اریتماتو پوستهدار با حاشــیه و دارای مراحل حاد (وزیکولار)، تحت حاد (پوســته و دلمه) و مزمن (آکانتوز و ضخیم شدن پوست) باشد (1). بیماران معمولاً از خارش ضایعات شــکایت دارنــد که ممکن است بر فعالیتهای روزانه و خــواب آنها تأثیر بگــذارد. بر اساس اتیولوژی اگزما را میتوان به دو گروه برونزاد (اگزوژن) و درونزاد (اندوژن) تقسیمبندی کرد. در مجموع عوامل محیطی، ژنتیک و سیستم ایمنی فرد در ایجاد انواع مختلف اگزما نقش دارند. مجموعهای از عوامل اپیدمیولوژیک مانند عوامل تغذیهای، تعداد خواهران و برادران، وضعیت اجتماعی، موقعیتهای شهری یا جنبههای آب و هوایی برای تأثیر بر خطر ابتلا به AD توصیف شده است (2). پوست و سیستم عصبی از طریق منشا مشترک به هم مرتبط میشوند، هر دو از صفحه عصبی در اکتودرم ایجاد میشوند و دارای تعدیل کنندههای عصبی، پپتیدها، سیتوکینها، گلوکوکورتیکوئیدها و سایر مولکولها هستند .از طرف دیگر، عادات رفتاری که اعمالی مانند قرار گرفتن در معرض آفتاب یا قرار گرفتن در معرض حیوانات و گیاهان را تعیین میکنند نیز از نظر مغزی تنظیم شده و در بروز چندین درماتوز نقش دارند در نتیجه، چندین شرایط روانپزشکی میتواند درماتوزهای مختلف را تحریک کند و درماتوزهای مختلف منجر به بیماریهای روانپزشکی شود (5-3). حدود یک سوم از بیماران مراجعهکننده به کلینیکهای پوست در سراسر جهان بیماریهای روانشناختی دارند. بیماریهای روانتنی امروزه جایگاه ویژهای در روانپزشکی پیدا نمودهاند و هر روز که میگذرد رابطه بیماریهای جسمانی با روان انسان بیش از پیش آشکار میشود و همین امر تاکید بیشتری بر توجه به مسائل روانی جهت درمان مناسبتر این بیماریها را ایجاب میکند. از میان رشتههای مختلف پزشکی پوست دارای بیشترین بیماریهای روانتنی است که به دلیل ناآشنایی با خدمات روانپزشکی و یا بیمیلی نسبت به مراجعه روانپزشک یا روانشناس به پزشک متخصص پوست مراجعه میکنند (6) از میان این بیماران فقط درصد کمی توسط متخصصین پوست جهت درمانهای روانشناختی معرفی میگردند و بقیه آنها تنها از جنبه شکایات پوستی مورد بررسی و درمان قرار میگیرند و بهطور معمول از درمانهای رایج چندان سودی نمیبرند (8،7) و همین امر باعث میگردد مشکلات آنها بهصورت کامل رفع نگردیده و جهت درمان کامل به پزشکان و مراکز مختلف درمانی مراجعه نمایند که این امر هرینه سنگینی را بر فرد و جامعه تحمیل میکنند (9). از میان بیماران مبتلا به اختلالات روانی, بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری بیشتر از دیگران به پزشک غیر روانپزشک مراجعه میکنند. اختلال وسواسی جبری بیماری جدی، ناتوان کننده ولی قابل درمان است .شیوع این اختلال در حال حاضر 3-2% در جامعه تخمین زده میشود که در زنان و مردان از شیوع یکسانی برخورد بوده است (10). اگرچه طیف اختلال وسواسی جبری بسیار متنوع است، شیوع این اختلال در میان بیماران مراجعهکننده به درمانگاههای تخصصی پوست بیشتر از جمعیت عمومی است (11). اختلالات و مشکلات روانی حداقل در 33-25 درصد بیماران پوستی نقش مهمی دارند (13،12) اختلال وسواس اجبار با شیوع 1تا 3درصد بیماری نسبتاً شایع روانی است که در ایجاد گروهی از بیماریهای پوستی دخالت دارند (14). با توجه به شیوع بالای اختلال وسواسی جبری و ارتباط بیماریهای روانی و بیماریهای پوستی و مشکلات بیماران هر دو رشته در تشخیص پیگیری و درمان و همینطور ناآگاهی و مسایل روانی که منجر به درمان ناقص بیماران با بیماریهای پوستی میشود و همچنین باتوجه ارتباط بین اختلال وسواسی جبری و اگزمای مزمن و راجعه هنوز بهطور کامل مشخص نشده، بر آن شدیم تا میزان فراوانی وسوای جبری در زنان مبتلا به اگزما مراجعهکننده به درمانگاه بقاییپور شهر یزد در سال 1398 بررسی کنیم.
روش بررسی
این مطالعه به صورت توصیفی مقطعی از نوع کیس کنترل بود که بررسی مقایسهای فراوانی وسواس جبری در زنان مبتلا و غیر مبتلا به اگزما مراجعهکننده به درمانگاه بقاییپور شهر یزد در سال 1398 پرداخت. جامعه مورد بررسی این مطالعه شامل 60 بیمار مبتلا به اگزما و 60 بیمار غیر مبتلا به اگزما بود. شرکتکنندگان از میان افراد مراجعهکننده به کلینیک بقاییپور یزد انتخاب شدند. معیارهای ورود به مطالعه شامل زنان مبتلا به اگزما که توسط پزشک متخصص پوست برای آنها تشخیص اگزما گذاشته شده بود و رضایت برای شرکت در این مطالعه داشتند. عدم رضایت برای شرکت در مطالعه تنها معیار خروج از مطالعه بود. در این مطالعه اطلاعات دموگرافیک بیماران شامل سن، جنس، وضعیت تاهل، میزان تحصیلات، تعداد فرزندان, شغل، سابقه تماس با مواد محرک، سابقه خانوادگی اگزما استفاده از دستکش و در بیماران مبتلا به اگزما علاوه برآن طول مدت بیماری محل اگزما با استفاده از پرسشنامه طراحی شده توسط محقق جمعآوری شد. از مقیاس yale- brown (Y-BOCS)جهت غربالگری افراد مبتلا اختلال وسواس جبری(OCD:Obsessive Compulsive Disorder) استفاده شد که در سال 1968 ابداع شده و روایی و پایایی آن در مطالعات داخلی مورد تایید قرار گرفته است. این مقیاس در سال 1989 توسط گودمن و همکاران تدوین شده است. این مقیاس شامل دو بخش سیاهه نشانه و مقیاس شدت است. 16 گویه سیاهه نشانه، در مقیاس لیکرت پنج درجهای نمره داده میشود. در مقیاس شدت، هر یک از وسواسها و اجبارها در پنج بعد آشفتگی، فراوانی، تداخل، مقاومت و کنترل نشانهها نمره داده میشود.
تفسیر نتایج آن در جدول زیر اورده شده است:
در ایران راجزی و همکاران، ثبات درونی آن را برای سیاهه نشانه 0/97 و برای مقیاس شدت 0/95به دست آوردند. اعتبار بازآزمایی آن، 0/99 گزارش گردید (15). پس از تشخیص اگزما و ثبت مشخصات بیماری توسط متخصص به برای تکمیل پرسشنامه ی وسواس جبری بهصورت مصاحبه حضوری بیمار به محقق ارجاع داده میشود
تجزیه و تحلیل آماری
دادهها وارد نرمافزارversion 16 SPSS شده و همچنین از آزمون های آنالیز واریانس یک طرفهAnova One Way به همراه تست های تعقیبی Tukey و معادل non-parametric آن استفاده شد. همچنین جهت تعیین ارتباط متغیرهای کیفی از آزمون Chi-square استفاده شد سطح معنیداری در تمام متغیرهای مطالعه P <0/05 در نظر گرفته شد.
جدول 1: امتیاز بندی شدت وسواس براساس پرسشنامه Yale- brown
روش نمونهگیری و تعیین حجم نمونه
با در نظر گرفتن سطح معنیداری (p<0.05) و با توجه به مطالعات مشابه قبلی مقدار انحراف معیار 15 S:، و فرمول ذیل میزان نمونه 120 نفر تعیین گردید

این 120 بیمار به صورت نمونه در دسترس و تصادفی انتخاب و به دوگروه 60 نفره مورد و شاهد تقسیم شدند.
ملاحظات اخلاقی
این مطالعه در تاریخ 10/06/1398 با کد اخلاق IR.SSU.REC.1398.171 در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی تایید شد. ملاحظات اخلاقی مورد تاکید در طول این مطالعه به شرح زیر بود:
• به بیماران شرکتکننده در پروژه احترام بگذارید
• اخذ رضایت آگاهانه از بیماران و ثبت آن در فرم رضایت نامه
• حفاظت از اطلاعات بیماران شرکتکننده در پروژه
• در صورت تمایل بیماران به منظور احترام به آنها میتوان از طرح خارج شد
• حذف مداخلات مضر برای سلامت شرکتکنندگان
• روشهای تشخیصی و درمانی رایگان برای بیماران
نتایج
در مجموع تعداد 120 نفردر دو گروه مورد و شاهد مورد بررسی قرار گرفتند میانگین سنی بیماران مبتلا به اگزما 8±27/5, مدت زمان ابتلا به اگزما69±39/8 ماه, میانگین تعداد فرزندان 1/4, 66/7% متاهل و33/3% مجرد بودند در بررسی وضعیت اشتغال 46/7% خانهدار,30% شاغل ,18/3محصل و 5% دانشجو بودند 38/3% این بیماران سابقه خانوادگی ابتلا به اگزما داشتند 48/3% این بیماران سابقه تماس با مواد شیمیایی را ذکر میکردند و 45% این بیماران در هنگام شست و شوی ظرف از دستکش استفاده میکردند. بررسی توزیع فراوانی محل اگزما در این افراد نشان داد 55% بیماران مبتلا به اگزما دست ,16/7% اگزمای پا ,13/3% کل بدن ,11/7% اگزمای دست و پا و1/7% اگزمای دست و صورت داشتند. بر طبق نتایج در بیماران مبتلا به اگزما در مقایسه با غیر مبتلا به اگزما سابقه خانوادگی مثبت ابتلا به اگزما (P=0/25) نماس با مواد محرک (P=0/03) تعداد دفعات استحمام در هفته (P=0/009) مدت زمان هر نوبت استحمام(P=0/038) و شیوع وسواس (P=0/002) ارتباط معنیداری وجود دارد (جدول 2). در جدول 5 تعیین فراوانی وسواس جبری در زنان مبتلا و غیرمبتلا بر حسب وضعیت تاهل نشان داده شده است. بر طبق این جدول در بیماران مبتلا به اگزما که متاهل میباشند 37/5% وسواس بسیار خفیف، 17/5% وسواس خفیف, 37/5% وسواس متوسط و 7/5% وسواس شدید داشتند در حالیکه در بیماران اگزمایی مجرد40% وسواس بسیار خفیف، 30% وسواس خفیف, 25% وسواس متوسط و 5% وسواس شدید داشتند. در بیماران غیرمبتلا به اگزما و متاهل وسواس, 56/8% بسیار خفیف, 31/8% وسواس خفیف, 25% و 31/8% وسواس متوسط و داشتند. در حالیکه در بیماران غیرمبتلا به اگزما و مجرد 56/3% وسواس بسیار خفیف 18/8% وسواس خفیف, و 25% وسواس متوسط داشتند. و در نهایت با توجه بهP=0/996 بین شدت وسواس در دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به اگزما با وضعیت تاهل ارتباط معناداری وجود ندارد. همانطور که جدول 6نشان میدهد در بین بیماران مبتلا به اگزما و خانهدار 49/2% وسواس بسیارخفیف, 3/14% وسواس خفیف, 1/32% وسواس متوسط و 7/10% وسواس شدید داشتند. در حالیکه در افراد شاغل در این دسته 3/33% وسواس بسیار خفیف, 22/2% وسواس خفیف, 38/9% وسواس متوسط و 5/6% وسواس شدید داشتند و در بین داشنآموزان و دانشجویان نیز 35/7% وسواس بسیارخفیف, 35/7% وسواس خفیف 28/6% وسواس متوسط و 10/7% وسواس شدید داشتند. در حالیکه در بین افرادغیر مبتلا به اگزما و خانهدار 58/6% وسواس بسیار خفیف, 27/6% وسواس خفیف و 13/8% وسواس متوسط و داشتند در حالیکه در افراد شاغل در این دسته 63/2% وسواس بسیار خفیف, 31/6% وسواس خفیف, 38/9% وسواس متوسط و 5/3% وسواس شدید داشتند و در بین داشنآموزان و دانشجویان نیز 41/7% وسواس بسیارخفیف 25% وسواس خفیف 33/3% وسواس متوسط داشتند که در این گروه افراد غیراگزمایی وسواس شدید گزارش نشده بود و در نهایت با توجه بهP=0/649 بین شدت وسواس و در دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به اگزما با وضعیت اشتغال ارتباط معناداری وجود ندارد.همانطور که جدول6 نشان میدهد در بیماران مبتلا به اگزما که تماس با مواد محرک داشتند 30/8% وسواس بسیار خفیف, 30/8% وسواس خفیف, 26/9% وسواس متوسط و 11/5% وسواس شدید داشتند در مبتلایان به اگزما که سابقه تماس با مواد محرک را ذکر نمیکردند نیز 44/1% وسواس بسیار خفیف,14/7% وسواس خفیف 38/2% وسواس متوسط و 2/9% وسواس شدید داشتند که نشان میدهد در افرادی که مواد محرک استفاده میکنند شدت وسواس بیشتر است. در زنان غیر مبتلا به اگزما نیز افرادی که سابقه تماس با مواد محرک را دارند وسواس بسیار خفیف, 25% وسواس خفیف ,16/7% وسواس متوسط و هیچ یک وسواس شدید نداشتند هم چنین افرادی که سابقه تماس با مواد محرک را نداشتند 55/6% وسواس بسیار خفیف30/6% وسواس خفیف ,13/9% وسواس متوسط و هیچیک وسواس شدید نداشتند در این گروه تفاوت چندانی بین شدت وسواس و سایقه تماس با مواد محرک دیده نمیشود. در مجموع با توجه بهP=0/200 شدت وسواس و در دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به اگزما با تماس با مواد محرک ارتباط معناداری وجود ندارد (جدول 6). در بررسی تعیین فراوانی وسواس جبری در زنان مبتلا و غیرمبتلا به اگزما بر حسب سن در بیماران مبتلا به اگزمای زیر 15 سال66/7% وسواس بسیار خفیف, 0% خفیف,1 /33% متوسط و 0% شدید، در افراد 30-15سال 6/34% وسواس بسیار خفیف, 8/30% وسواس خفیف ,1/23% وسواس متوسط و 5/11% وسواس شدید داشتند در افراد 45-30سال به بالا 34/8% وسواس بسیار خفیف، 17/4% وسواس خفیف و 43/5% وسواس متوسط و 4/3% وسواس شدید داشتند و در افراد بالای 45 سال 50% وسواس بسیار خفیف، 12/5% وسواس خفیف/، 37/5% وسواس متوسط و0% وسواس شدید داشتند. در بیماران غیر مبتلا به اگزما و زیر 15 سال 66/7% وسواس بسیار خفیف، 0% خفیف، 33/3% وسواس متوسط داشتند. در افراد 30- 15سال 45/8% وسواس بسیار خفیف ،33/3% وسواس خفیف و20/8% وسواس متوسط داشتند ودر افراد بالای 45-30 سال 60% وسواس بسیار خفیف و 28% وسواس خفیف و 12% وسواس متوسط داشتند. و در افراد بالای 45 سال 75% وسواس بسیار خفیف، 25% وسواس خفیف داشتند که با توجه به P=0/633 ارتباط معناداری بین وسواس جبری در زنان مبتلا و غیرمبتلا به اگزمای بر حسب سن وجود نداشت. در بررسی تعیین فراوانی وسواس جبری در زنان مبتلا و غیرمبتلا به اگزما بر حسب تعداد فرزندان همانطور که در جدول 7 نشان داده شده است در زنان مبتلا به اگزما بدون فرزند 40/9% وسواس بسیار خفیف, 31/8% وسواس خفیف، 22/7% وسواس متوسط و 4/5% وسواس شدید داشتند, در بین زنانی که یک و دو فرزند داشتند 33/3% وسواس بسیار خفیف, 14/8% وسواس خفیف، وسواس 44/4% وسواس متوسط و 7/4% وسواس شدید داشتند، در افراد با سه فرزند و بیشتر نیز 45/5% وسواس بسیار خفیف، 18/2% وسواس خفیف, 27/3% وسواس متوسط و 9/1% وسواس شدید داشتند. در حالیکه در زنان غیر مبتلا به اگزما 50% وسواس بسیار خفیف، 31/8% وسواس خفیف، 18/2% وسواس متوسط و هیچکدام وسواس شدید نداشتند در زنان با یک و دو فرزند نیز 61/1% وسواس بسیار خفیف، 27/8% وسواس خفیف، 11/1% وسواس متوسط و هیچکدام وسواس شدید نداشتند در زنان با سه فرزند و بیشتر نیز 50% وسواس بسیار خفیف و 0% وسواس متوسط داشتند. در مجموع با توجه به 0/652= P بین شدت وسواس در زنان مبتلا و غیر مبتلا به اگزما با تعداد فرزندان ارتباط معناداری دیده نشد (جدول 7). همانطور که در جدول 8 نشان داده شده است در بیماران مبتلا به اگزما 38/3% وسواس بسیار خفیف در مقابل 56/7% در گروه شاهد, 21/7% وسواس خفیف در بیماران مبتلا به اگزما در مقابل 28/3% در گروه شاهد, 33/3% وسواس متوسط در مبتلایان به اگزما در مقابل 15% در گروه شاهد و 6/7% وسواس شدید در مبتلایان به اگزما که در بیماران غیر مبتلا وسواس شدید گزارش نشده است که تحلیل آماری حاصل این جدول نشان میدهد با توجه به 0/013= Pفراوانی وسواس در بیماران مبتلا به اگزما به طور معنیداری بالاتر از بیماران غیر مبتلا به اگزما میباشد (جدول8). در جدول 9 فراوانی شدت وسواس در بیماران مبتلا و غیر مبتلا به اگزما برحسب مدت زمان هرنوبت استحام در هفته به تفکیک ذکر شده است .که با استفاده از آزمون آماری Pearson Chi-Square و باتوجه به0/000=P بین شدت وسواس در دو دوگروه و مدت زمان هرنوبت استحمام ارتباط معناداری وجود دارد و در افرادی که بیش از 30 دقیقه استحمام میکنند شدت وسواس بیشتر است (جدول9). در جدول 10 فراوانی شدت وسواس در بیماران مبتلا و غیر مبتلا به اگزما برحسب تعداد دفعات استحام در هفته به تفکیک ذکر شده است. که با استفاده از آزمون آماری Pearson Chi-Square و باتوجه به 0/000=P بین شدت وسواس در دو دوگروه و تعداد دفعات استحمام ارتباط معناداری وجود دارد و در افرادی که بیش از سه نوبت در هفته استحمام دارند شدت وسواس بیشتر است. در جدول 11 فراوانی شدت وسواس در بیماران مبتلا و غیر مبتلا به اگزما برحسب تعداد دفعات شست وشوی دست در روز به تفکیک ذکر شده است .که با استفاده از آزمون آماری Pearson Chi-Square و باتوجه به0/291= P بین شدت وسواس در دو دوگروه و تعدا دفعات استحمام ارتباط معناداری وجود ندارد.
جدول 2: توزیع فراوانی شاخصهای دموگرافیک در بیماران مبتلا و غیر مبتلا به اگزما براساس پارامترهای مختلف
در جدول 3 فراوانی وسواس در بیماران مبتلا به اگزما برحسب محل اگزما نشان داده شده است همانطور که نشان میدهد که با توجه به 0/226=Pبین شدت وسواس برحسب محل های اگزما اختلاف معنیداری وجود نداشت.
جدول3 جدول توزیع فراوانی شدت وسواس جبری در بیماران مبتلا به اگزمای مراجعهکننده به درمانگاه بقاییپور شهر یزد در سال 1398 بر حسب محل اگزما
همانطور که در جدول 4 گزارش شده است میزان اسکورشدت وسواس پرسشنامه ییل- براون در بیماران مبتلا به اگزما به صورت معنیداری بالاتر از بیماران غیر مبتلا به اگزما میباشد (جدول4).
جدول 4: جدول توزیع فراوانی و ارتباط متغیرهای کمی(سن،تعداد فرزند،امتیاز YBOCS) در بیماران مبتلا و غیر مبتلا به اگزمای مراجعهکننده به درمانگاه بقاییپور شهر یزد در سال 1398
جدول 5 : فراوانی وسواس جبری در زنان مبتلا و غیرمبتلا به اگزمای مراجعهکننده به درمانگاه بقاییپور شهر یزد در سال 1398 بر حسب وضعیت تاهل
جدول 6: تعیین فراوانی وسواس جبری در زنان مبتلا و غیرمبتلا به اگزمای مراجعهکننده به درمانگاه بقاییپور شهر یزد در سال 1398
بر حسب تماس با مواد محرک
جدول 7: تعیین فراوانی وسواس جبری در زنان مبتلا و غیرمبتلا به اگزمای مراجعهکننده به درمانگاه بقاییپور شهر یزد در سال 1398 بر حسب تعداد فرزند
جدول 8: فروانی وسواس در بیماران مبتلا و غیر مبتلا به اگزمای مراجعهکننده به درمانگاه بقاییپور شهر یزد در سال 1398
جدول 9:: فراوانی میزان وسواس در بیماران مبتلا و غیر مبتلا به اگزمای مراجعهکننده به درمانگاه بقاییپور شهر یزد در سال 1398 برحسب مدت زمان استحمام
جدول 10 : فراوانی میزان وسواس در بیماران مبتلا و غیر مبتلا به اگزمای مراجعهکننده به درمانگاه بقاییپور شهر یزد در سال 1398 برحسب تعداد دفعات استحمام
جدول 11: فراوانی میزان وسواس در بیماران مبتلا و غیر مبتلا به اگزمای مراجعهکننده به درمانگاه بقاییپور شهر یزد در سال 1398 برحسب تعداد دفعات استحمام برحسب تعداد دفعات شستوشو
بحث
حدود یک سوم از بیماران مراجعهکننده به کلینیکهای پوست در سراسر جهان بیماریهای روانشناختی دارند (16) اختلال وسواس اجبار با شیوع 1تا 3درصد بیماری نسبتاً شایع روانی است که در ایجاد گروهی از بیماریهای پوستی دخالت دارد (14) از میان بیماریهای پوستی اگزما جزء آن دسته از بیماری پوستی است که شیوع اختلال وسواس در آن بیشتر است این مطالعه با هدف مقایسهای فراوانی وسواس جبری در زنان مبتلا و غیر مبتلا به اگزما و تعیین ارتباط احتمالی آن با تعدادی از متغیرهای دموگرافیک پرداخته است. در مطالعه ما فراوانی وسواس شدید و متوسط در بین مراجعهکنندگان به درمانگاه پوست بقاییپور 27/5% میباشد که در مقایسه با نتایج سایر مطالعات تفاوت چندانی نداشت از جمله در مطالعه خیرآبادی و همکاران در اصفهان که شیوع وسواس در بیماران مراجعهکننده به کلینیک پوست 25/3% بود (17) این در حالیکه شیوع وسواس در جمعیت عادی که 3-1% میباشد (14). در مطالعه ما همچنین شدت وسواس براساس پرسشنامه ییل براون در بیماران اگزمایی به ترتیب 38/3% وسواس بسیار خفیف 21/7% وسواس خفیف 33/3% وسواس و 6/7% وسواس شدید گزارش شد در مطالعه شیخ منصوری و همکاران نیز تقریباً مشابه با مطالعه ما 25% با OCD تحت بالینی، 8/45% OCD خفیف، 25% OCD متوسط و یک نفر 4/2% با OCD شدید تشخیص داده شد (18). علت بالا بودن شیوع وسواس در این بیماران را هم میتوان به علت حساسیت و توجه بیشتر این بیماران در مورد بیماریهای جسمی و در نتیجه بیشتر بودن مراجعههای آنها به پزشکان دانست از طرف دیگر میتوان گفت ممکن است تظاهرات بالینی اولیه در بیماران مبتلا به وسواس شکایات جسمی باشد این آمار نشاندهنده اهمیت توجه بیشتر به اختلالات روانپزشکی در بیماران مراجعهکننده به کلیلنکهای پوستی میباشد که در صورت درمان اختلال زمینهای مشکلات پوستی بیمار نیز مرتفع میگردد و سبب کارش مراجعات متعدد این بیماران به کلیلنیکهای مختلف پوست میشود. در بررسی میزان وسواس در بیماران مبتلا و غیر مبتلا به اگزما بر حسب سن, مطالعه ما تفاوت آماری معناداری را در شدت اگزما در گروههای مختلف سنی نشان نداد اما در گروه سنی 30-15 فراوانی بیشتری دیده شد مطالعه رافعی و همکاران همسو با مطالعه ما میزان وسواس در بیماران اگزمایی با سن ارتباطی نداشت (19) در حالیکه تقریباً در تمام نظرسنجیهای بالینی و اپیدمیولوژیک بزرگسالان، اکثر موارد OCD سن آنها قبل از 26 سالگی است در مطالعه انجام شده (21،20) در ایران نیز مطابق با این مطالعه شایعترین سن 25-18 سال میباشد (22). مطالعه ما همچنین نشان داد استفاده از مواد محرک تعداد دفعات استحام و مدت زمان استحمام بیشتر و تعداد فرزندان بیش از سه تا از علل ایجاد اگزما در بیماران میباشد که این نتیجه همسو با مطالعه غنینژاد و همکاران میباشد که استفاده از مواد شوینده و محرک را شایعترین علت اگزمای دست در مطالعه خود گزارش کردند )23)، Ibler و همکاران نیز در مطالعه خود گزارش دادند شستن مکرر دستها و تعداد فرزندان بیش از 4تا از علل شایع اگزمای دست میباشد (24). در بررسی میزان وسواس در بیماران مبتلا و غیر مبتلا بر حسب تحصیلات مطالعه ما تفاوتی را در شدت اگزما در گروههای مختلف تحصیلات نشان نداد که این نتیجه برخلاف مطالعه Mohammadi در ایران و مطالعات دیگر، میباشد که گزارش کردند شیوع OCD در افرادیکه در مقطع تحصیلات پایینتری هستند بیشتر میباشد (22) برخلاف این مطالعه خیرآبادی و همکاران گزارش کردند بیماران اگزمایی مبتلا به وسواس درمقایسه با غیرمبتلا به وسواس تحصیلات بالاتری دارند (17) درحالیکه همسو با مطالعه در مطالعه ابراهیمی و همکاران در بررسی ارتباط وسواس در بیمارن درماتیت تماسی تحریکی دو گروه مورد و شاهد در میزان تحصیلات تفاوتی نداشتند (25) علت تفاوت در این نتایج را میتوان در بررسی میزان وسواس در بیماران مبتلا و غیر مبتلا بر حسب شغل مطالعه ما تفاوتی را در شدت اگزما در گروههای مختلف شغلی نشان نداد در حالیکه در مطالعه خسروی و همکاران میزان وسواس در زنان خانهدار بالاتر از سایر مشاغل بود. مطالعهای دیگر گزارش کرد در ایران بین شغل و اختلال وسواس فکری رابطه معناداری وجود دارد و از عوامل خطر ابتلا به اختلال وسواس فکری در ایران است, میزان OCD در افرادی که بیکار بودند کمتر از افراد خانهدار بود (22) با اینحال، در مطالعه دیگرگزارش کردند، از نظر بیکاری یا نوع شغل، تفاوت کمی بین افراد OCD و افراد غیر OCD وجود دارد. شیوع OCD در افرادی که حداقل 6 ماه بیش از پنج سال قبل بیکار بودهاند بیشتر بود این تفاوت در نتایج را می توان به علت تفاوت در شغلهای مختلف دانست که در آن در معرض تماس با مواد آلوده و مضر قرار دارند )26). در بررسی میزان وسواس در بیماران مبتلا و غیر مبتلا بر حسب تعداد فرزندان مطالعه ما ارتباطی را بین شدت وسواس و تعداد فرزندان نشان نداد که همسو با مطالعه ابراهیمی و همکاران میباشد که در آن شیوع وسواس در بیماران درماتیت تماسی با تعدد فرزندان ارتباطی نداشت (25).
نتیجهگیری
شیوع اختلال وسواس جبری در بیماران مراجعهکننده به کلینیکهای پوست به صورت قابل توجهی بالاتر از جمعیت عمومی بود و این میزان در بیماران پوستی مراجعهکننده با اگزما بیشتر بود. علل شایع اگزما در بیماران ما تماس با مواد محرک, افزایش تعداد دفعات استحمام و مدت زمان استحمام و, تعدا فرزند بیش از سه تا و سابقه خانوادگی اگزما بود. این مطالعه یادآور میشود در بیماران مراجعه به کلینیکهای پوست خصوصاً بیماران مبتلا به اگزما باید توجه خاصی به تشخیص OCD شود چرا که در صورت عدم تشخیص روند درمان این بیماران با مشکل روبه رو خواهد شد و امکان بهبودی در این بیماران در صورت عدم درمان وسواس کمتر خواهد بود بنابراین باتوجه به مسائل بیان شده کوشش و همکارای متخصصین پوست واعصاب و روان باید به گونهای تنظیم شود که ضمن آنکه مسائل روانی بیمار شناسایی و درمان میشود مسائل پوستی وی نیز پیگیری و درمان شود. بدون حل مسائل ریشهای روانشناختی درمان موقت علائم پوستی فقط یک درمان موقت و سطحی است و دیری نخواهد پایید که مشکل بیمار به همان شکل یا اشکال دیگر بروز خواهد کرد.
محدودیتهای تحقیق
بررسی تاثیر مداخلات روانپزشکی در بیماران مبتلا به اگزما در این مطالعه صورت نگرفته است. سایر اختلالات روانپزشکی در بیماران مبتلا به اگزما در این مطالعه بررسی نشده است. همچنین بررسی میزان اگزما در بیماران مراجعهکننده با تشخیص وسواس جبری در این مطالعه صورت نگرفته است.
سپاسگزاری
نویسندگان از تمام شرکتکنندگان در مطالعه و همچنین کادر درمانی که در این مطالعه کمک کردند تشکر میکنند.
حامی مالی: این مطالعه با حمایت دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد انجام شده است.
تعارض در منافع: وجود ندارد.
References:
1- Agner T, Elsner P. Hand Eczema: Epidemiology, Prognosis and Prevention. J Eur Acad Dermatol Venereol 2020; 34 Suppl 1: 4-12.
2- Habif, Thomas P. Clinical Dermatology. 5th ed. Fifth Edition Philadelphia: saunders Elsevier; 2010: 90-120.
3- Goldsmith L, Katz S, Gilchrest B, Paller A, Leffell D. Fitzpatrick's Dermatology in General Medicine. 8th ed. Edition: New York: McGraw-Hill; 2011: 231-254.
4- Yadav S, Narang T, Kumaran MS. Psychodermatology: A Comprehensive Review. Indian J Dermatol Venereol Leprol 2013; 79(2): 176-92.
5- Shenefelt PD. Psychological Interventions in the Management of Common Skin Conditions. Psychol Res Behav Manag 2010; 3: 51-63.
6- Gieler U, Consoli SG, Tomás-Aragones L, Linder DM, Jemec GB, Poot F, et al. Self-Inflicted Lesions in Dermatology: Terminology and Classification--a Position Paper from the European Society for Dermatology and Psychiatry (Esdap). Acta Derm Venereol 2013; 93(1): 4-12.
7- KooJY, SmithLL. Obsessive-Compulsive Disorders in the Pediatric Dermatology Practice. Pediatric Dermatol 1991, 8(2): 107-13.
8- Dell’Osso B, Altamura AC, Allen A, Marazziti D, Hollander E. Epidemiologic and Clinical Updates on Impulse Control Disorders: a Critical Review. Eur Arch Psychiatry Clin Neurosci 2006; 256(8): 464-75.
9- Benjamin J, Virgina A. Kaplan and Sadock’s Synopsis of Psychiatry. 8th edtion. Williams and Wilkins: Baltimore: Maryland; 2003; 609-17.
10- Koblenzer C. Psychiatric Syndromes of Interest to Dermatologists. Int Dermatol 1993; 32(2): 82-8.
11- Mathias CG. Contact Dermatitis from Use or Misuse of Soaps, Detergents and Cleansers in the Workplace. Occup Med 1986; 1(2): 205-18.
12- Lakshmi C, Srinivas CR. Hand Eczema: an Update. Indian J Dermatol Venereol Leprol 2012; 78(5): 569-82.
13- Tordeurs D, Poot F, Janne P, Reynaert C, Salamon V. Psychological Approach to Different Skin Diseases: Life Events and Tendency to Complain. Ann Dermatol Venereol 2001; 128: 21-4.
14- Keeley ML, Storch EA, Dhungana P, Geffken GR. Pediatric Obsessive-Compulsive Disorder: A Guide to Assessment and Treatment. Issues Ment Health Nurs 2007; 28(6): 555-74.
15- Esfahani SR, Motaghipour Y, Kamkari K, Zahiredin A, Janbozorgi M. Reliability and Validity of the Persian Version of the Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scale (Y-BOCS). Iranian Journal of Psychiatry & Clinical Psychology 2012; 17(4): 297-303.
16- Mufaddel A, Osman OT, Almugaddam F, Jafferany M. A Review of Body Dysmorphic Disorder and its Presentation in Different Clinical Settings. Prim Care Companion CNS Disord 2013, 15(4): PCC.12r01464.
17- Kheirabadi G, Salmasi E, Akbaripour S, Naderian M. Obsessive–Compulsive Disorder in Eczematous Patients Referred to a Public Dermatology Clinic in Isfahan, Iran. Journal of Isfahan Medical School 2011; 29(132): 281-8.
18- Sheikhmoonesi F, Hajheidari Z, Masoudzadeh A, Mohammadpour RA, Mozaffari M. Prevalence and Severity of Obsessive-Compulsive Disorder and their Relationships with Dermatological Diseases. Acta Med Iran 2014; 52(7): 511-4.
19- Grabe HJ, Meyer C, Hapke U, Rumpf HJ, Freyberger HJ, Dilling H, John U. Prevalence, Quality of Life and Psychosocial Function in Obsessive-Compulsive Disorder and Subclinical Obsessive-Compulsive Disorder in Northern Germany. Eur Arch Psychiatry Clin Neurosci 2000; 250: 262-8.
20- Hafner RJ, Miller RJ. Obsessive-Compulsive Disorder: an Exploration of Some Unresolved Clinical Issues. Aust N Z J Psychiatry 1990; 24(4): 480-85.
21- Shooka A, al-Haddad MK, Raees A. OCD in Bahrain: a Phenomenological Profile. Int J Soc Psychiatry 1998; 44(2): 147-54
22- Mohammadi MR., Ghanizadeh A, Rahgozar M, Noorbala AA, Davidian H, Afzali HM. Prevalence of Obsessive-Compulsive Disorder in Iran. BMC psychiatry 2004; 4: 2.
23- Ghaninezhad Ahary H, Barzegari M, Babamkhani P, Pirjani R. Hand Eczema and Related Factors in Patients Referred to Razi Hospital, Spring, 1376. Tehran Univ Med J 1998 10; 56(5): 63-7.
24- Ibler KS, Jemec GB, Agner T. Exposures Related to Hand Eczema: a Study of Healthcare Workers. Contact Dermatitis 2012; 66(5): 247-53.
25- Ebrahimi A, Rezaei M, Khazaei H, Kavoussi H, Nani N. The Association between Irritant Contact Dermatitis of Hand and Obsessive Compulsive Disorder in Women: a Case Control Study. Dermatology & Cosmetic 2013; 4(2): 61-8. [Persian]
26- Karno M, Golding JM, Sorenson SB, Burnam MA. The Epidemiology of Obsessive-Compulsive Disorder in Five US Communities. Arch Gen Psychiatry 1988; 45(12): 1094-9.