جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای نصر اصفهانی

محمد مردانی، محمد حسین نصر اصفهانی، شهناز رضوی، ایمانه شمایلی یگانه،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۴ )
چکیده

مقدمه: تحقیقات نشان می‌دهد که بین پایداری کروماتین اسپرم‌های افراد مختلف ودرصد لقاح دربیماران IVF و ICSI رابطه‌ای وجود ندارد .اما لازم به ذکر است که رابطه بین تست SDS بعنوان یک دیترجنت همراه با DTT به عنوان احیا کننده پیوندهای دی سولفیدی با لقاح در بیماران ICSI مورد مطالعه قرارنگرفته است. با توجه به اینکه پیش بینی می‌شود، غلظتهای مختلف DTT درجات متفاوتی از تورم کروماتین (NCD) را ایجاد می‌نماید واز آنجایی‌که مطالعات قبلی غلظت‌های متفاوتDTT را مورد بررسی قرار نداده‌اند هدف از این مطالعه بررسی میزان تورم کروماتین اسپرم با غلظت‌های مختلف DTTدر دو گروه بیماران IVF وICSI می‌باشد. روش بررسی: در این مطالعه ۸۵ بیمار، بر اساس شیوه درمان به دو گروه IVF و ICSI تقسیم گردیدند .در این افراد به طور جداگانه کیفیت سیمن توسط تستهای ارزیابی کیفیت کروماتین از جمله: SDS+EDTA , SDS و SDS+DTTکه به ترتیب بیانگر میزان گروههای تیولی آزاد(-SH) ، میزان باندهای غیر کووالانسی (-SH…Zn…SH-) و تعداد باندهای دی سولفیدی (-S-S-) موجود در کروماتین اسپرم می‌باشد مورد بررسی قرارگرفت، ضمنا غلظت فروکتوز سیمن، سطح فروکتوز تصحیح شده وسطح فروکتوز تصحیح شده حقیقی به عنوان شاخص عملکرد غده سمینال بر پایداری کروماتین مورد ارزیابی قرارگرفت. نتایج : مشخص گردید که بین تستهای ارزیابی کیفیت کروماتین و درصد لقاح در دو گروه IVF,ICSI رابطه‌ای وجود ندارد.ولی‌در بیماران IVF بین تست‌های SDS+DTT،SDS و تست‌های فروکتوز سیمن رابطه معنی‌داری دیده شد.در حالی‌که در گروهICSIاین رابطه تنها بین تست SDS+DTT(از غلظت ۲۵/۱ میلی مولار به بالا) با سطح فروکتوز تصحیح شده و سطح فروکتوز تصحیح شده حقیقی مشاهده شد. نتیجه گیری: هر چند پایداری مطلوب کروماتین برای ایجاد لقاح ضروری است اما از آنجایی که بین هیچ‌یک از تستهای ارزیابی کروماتین ودر صد لقاح در دو گروه IVF,ICSI رابطه‌ای دیده نشد. لذا چنین نتیجه می‌گیریم که تفاوت پایداری کروماتین بین نمونه‌های مختلف تاثیری بر میزان لقاح ندارد. از سوی دیگر باوجود آنکه میزان Zn در هسته اسپرم عامل مهمی برای ایجاد ثبات در کروماتین است اما با توجه به نتایج به دست آمده در این بررسی مشخص شد که در گروه IVF پیوندهای غیر کوالانت بین Zn وگروههای سولفیدریلی نسبت به بیمارانICSI بیشتر است در صورتی که در بیمارانICSI باندهای دی سولفیدی نسبت به بیماران IVF بیشتر است .
سوسن صادقیان، محمد حسین نصر اصفهانی، مسعود وطنی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه: در درمان های ارتودنسی از مواد مختلفی استفاده می شود که به مدت طولانی در حفره دهان و در مجاورت پریودونشیوم قرار می گیرند. هدف از این بررسی، ارزیابی سازگاری نسجی سه نوع کامپوزیت رزین مورد استفاده در درمان های ارتودنسی در محیط کشت فیبروبلاست های دهانی انسان به دو روش تماس مستقیم و غیر مستقیم بوده است. روش بررسی: این مطالعه از نوع تجربی و مداخله ای است که بر روی سه کامپوزیت رزین، شامل دو نوع کامپوزیت سلف کیور(۳M) ، (Fantastic-Zardent) و یک نوع کامپوزیت لایت کیور (Transbond XT-۳M) بررسی شدند. درروش تماس غیر مستقیم، بعد از یک دوره آزاد سازی مواد موجود در کامپوزیت ها در محیط کشت، واسطه طی بیست روز، حیات سلولها باگروه کنترل و با همدیگر به وسیله تستMTT ۳-(۴,۵-Dimethylthiazol-۲-yl)-۲,۵-diphenyltetrazolium bromide) مقایسه گردید. در روش تماس مستقیم، پس از تماس کامپوزیت ها با محیط کشت، حیات سلولی در اطراف آنها به وسیله میکروسکوپ اینورت فاز کنتراست بررسی گردید. نتایج: نتایج تست MTT سازگاری نسجی کامپوزیت لایت کیور را درمقایسه با گروه کنترل نشان داد(۱۱۴/۰= P).اختلاف آماری معنی داری بین کامپوزیت های سلف کیور و گروه کنترل موجود بود۳M(۰۲۹/۰= P) و Fantastic (۰۲۹/۰= P). از طرفی اختلاف آماری معنی داری بین سه کامپوزیت دیده نشد. نتایج روش تماس مستقیم برای کامپوزیت لایت کیور ۳M درجه صفر، کامپوزیت سلف کیور فانتاستیک درجه یک و کامپوزیت سلف کیور ۳M درجه دو نشان دادند. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد تحت شرایط آزمایشگاهی موجود، کامپوزیت رزین های سلف کیورنو- میکس در مقایسه با نوع نوری در هر دو روش تماس مستقیم و غیرمستقیم از سمیت بیشتری برخوردار بوده است. بنابراین تحقیقات بیشتر در این زمینه خصوصاً در مورد روش پلیمریزاسیون و اثرات بیولوژیک پرایمرها بر روی سمیت مواد و همچنین مطالعات حیوانی توصیه می گردد.
منصور صالحی، رسول صالحی، بهرام نصر اصفهانی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه: موکوپلی ساکاریدوز نوع I ( MPS-I) یک بیماری اتوزوم مغلوب ذخیرهای لیزوزمی است که به واسطه کمبود آنزیم آلفا-ال-ایدورونیداز (IDUA) به وجود میآید. تظاهرات بالینی بیماران مبتلا به MPS-I از شدید تا ملایم متفاوت می باشد بنابراین پیش بینی شدت بیماری دشوار است. از زمانی که ژن IDUA کلون شده بیش از ۱۰۹ جهش در آن شناسایی شده و این تعداد در حال افزایش می باشد. نشان داده شده است که نوع جهش با دامنه فنوتیپ مشاهده شده از بیماری ارتباط دارد. هدف از این مطالعه شناسایی و تشخیص مولکولی جهش های ژن IDUA در گروهی از بیماران مبتلای به MPS-I بوده است. روش بررسی: مطالعه حاضر بر روی ۵ خانواده ایرانی که هر کدام یک بچه مشکوک به ابتلای به MPS-I داشتند، انجام گرفت. ابتدا با استفاده از اندازه گیری فعالیت آنزیم ایدورونیداز، تشخیص بیماری قطعی گردید. بعد جهش L۱۳۲R با روش PCR-RFLP مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت در نمونههایی که فاقد این جهش بودند با استفاده از تکثیر همه ۱۴ اگزون ژن با PCR و در ادامه SSCP و تعین توالی، جهش عامل بیماری شناسایی و تشخیص مولکولی انجام گرفت. نتایج: جهش های شناسایی شده عبارت بودند از L۱۳۲R در ۲ بیمار و جهش های W۴۰۲X، P۵۳۳R و G۵۱۸ در سه بیمار دیگر. نتیجه گیری: جهش L۱۳۲R که برای اولین بار از مرکز آزمایش ژنتیک مولکولی اصفهان گزارش شده بود در این مطالعه نیز در ۲ خانواده مشاهده گردید و ۳ جهش دیگر جهش هایی متداول بودند. از نتایج ما و همین طور سایر مطالعات مشابه انجام شده می توان نتیجه گیری نمود که دامنه جهش در ژن IDUA از منطقهای به منطقه دیگر متفاوت است. این نکته را بایستی هنگام طراحی راهکارهای شناسایی جهش برای MPS-I مورد نظر قرار داد.
مرضیه تولائی، مریم اربابیان، محمد حسین نصر اصفهانی،
دوره ۲۵، شماره ۷ - ( مهر ۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: پروتئین فسفولیپاز C زتای اسپرم (PLCζ) در طی اسپرماتوژنز بیان می‌شود و نقش مهمی را در طی فرآیند فعال شدن تخمک ایفا می‌کند. در این مطالعه بیان پروتئین PLCζ و آسیب DNA اسپرم در مردان بارور و نابارور ارزیابی شده است.
روش بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی نمونه مایع منی ۱۵ مرد بارور و ۱۰ مرد نابارور کاندید برای تزریق درون سیتوپلاسمی اسپرم (ICSI) جمع‌آوری شد. پارامترهای اسپرمی، بیان پروتئین PLCζ و آسیب DNA به ترتیب بر اساس پروتکل سازمان بهداشت جهانی (۲۰۱۰)، وسترن بلات و آزمون TUNEL ارزیابی شد.
نتایج: کیفیت پارامترهای اسپرمی به‌طور معنی‌داری در مردان نابارور کمتر از افراد بارور بود. به علاوه، در افراد نابارور، بیان پروتئین PLCζ به‌طور معنی‌دار کمتر و درصد آسیب اسپرم به‌طور معنی‌داری بیشتر از افراد بارور بود.
نتیجه‌گیری: نتایج ما به وضوح نشان می‌دهد که کاهش یا عدم بیان PLCζ و آسیب DNA اسپرم می‌تواند به عنوان فاکتورهای دخیل در شکست لقاح در این افراد نابارور در نظر گرفته شود؛ بنابراین ارزیابی برخی تست‌ها مانند پروتئین PLCζ و آزمون‌های کروماتین جهت بررسی قدرت لقاح یک مایع منی برای مردان نابارور پیشنهاد می‌شود.
مرضیه نوروزی-هفشجانی، مرضیه تولایی، محمد حسین نصر اصفهانی،
دوره ۲۷، شماره ۲ - ( اردیبهشت ۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: عوامل متعددی در شکست لقاح پس از تزریق اسپرم داخل سیتوپلاسمی (ICSI) دخیل است که می‌توان به فاکتورهای اسپرمی یا تخمکی و یا هر دو اشاره نمود. شکست در فعال شدن تخمک، مهم‌ترین عامل شکست لقاح بعد از ICSI در نظر گرفته شده است. برای غلبه بر این نقص، تکنیک فعال‌سازی مصنوعی تخمک (AOA)  پس ازICSI  معرفی شده است. معمولاً یونومایسین و کلرید استرانسیوم به‌عنوان کارآیی‌ترین عوامل فعال‌سازی تخمک در کلینیک استفاده می‌شود. در این مطالعه، برای اولین بار، نتایج کلینیکی یونومایسین و کلرید استرانسیوم در تخمک‌های خواهری زوج‌هایی که قبلاً با شکست لقاح پس از ICSI مواجه بودند، مقایسه شد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، ۱۴ زوج با فاکتور ناباروری مردانه و شکست قبلی در لقاح پس از ICSI، وارد این مطالعه شدند. تخمک‌های همسرشان به دو گروه تقسیم شدند. نیمی از تخمک‌ها با یونومایسین و نیمی دیگر با کلرید‌استرانسیوم تیمار شدند. سپس میزان لقاح پس از ICSI، کیفیت جنین و وضعیت حاملگی در این گروه‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS ۱۸ و آزمون های آماری Paired sample t-test و chi-square مقایسه گردید.
نتایج: میزان لقاح درتخمک‌هایی که با استفاده از کلرید استرانسیوم فعال‌سازی شده بودند به‌طور معنی‌داری بیشتر از تخمک‌های فعال‌سازی شده با یونومایسین بود (۰۰۰۱/۰P<). اگرچه میزان حاملگی در گروه کلرید استرانسیوم به‌طور غیرمعنی‌داری بالاتر از گروه یونومایسین بود  (۳۸۷/۰P=)، ولی میزان کیفیت جنین (۹۲۴/۰P=) بین دو گروه مشابه بود.
نتیجه‌گیری: در افراد با شکست قبلی لقاح پس از ICSI، استفاده از کلرید‌استرانسیوم جهت فعال‌سازی مصنوعی تخمک، پیشنهاد می‌شود.

لیلا دارابی، فرشاد همایونی‌مقدم، محمدحسین نصر اصفهانی،
دوره ۲۸، شماره ۹ - ( آذر ۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: استفاده از بافت‌های سلول‌زدایی شده مورد توجه محققین مهندسی بافت و پزشکی بازساختی بوده است. ماتریکس خارج سلولی (Extracellular Matrix) محصول ترشح‌ شده از سلول‌های یک بافت، با عملکرد حمایتی و تنظیمی برای سلول‌های درون آن بافت است. این ECM شامل: پروتئوگلیکان‌ها، گلیکوزآمینوگلیکان‌ها (Glycosaminoglycans, GAGs) و پروتئین‌های فیبری است. ترکیبات ECM در مورد هر بافت منحصر به نوع آن بافت است، به‌خصوص ECM بافت مغز که به‌دلیل ظرفیت محدود برای نوسازی سلول‌ها در دوران پیری و صدمات مغزی، قابل توجه بوده است. بافت مغز سلول‌زدایی شده می‌تواند ECM مورد نیاز برای رشد و بقای نورون‌ها را فراهم کند از این‌رو تکنیک‌های سلول‌زدایی در دسترس مبتنی بر روش‌های فیزیکی، شیمیایی و آنزیمی برای سلول‌زدایی بافت مغز و تهیه ECM موجود هستند. با توجه به شکنندگی بافت مغز، روش‌های سلول‌زدایی به سه روش دترجنت، دترجنت-آنزیم و فیزیکوشیمیایی-آنزیم دسته‌بندی شده‌اند. ما در این مقاله مروری به مقایسه و بررسی روش‌های سلول‌زدایی مغز جهت معرفی بهترین روش موجود پرداخته‌ایم.
نتیجه‌گیری: بافت سلول‌زدایی شده مغز حاوی اجزاء گلیکوپروتئینی متنوعی می‌باشد که می‌تواند در تهیه داربست‌های مهندسی شده برای بقای سلولهای‌عصبی و هم‌چنین تهیه ارگانوئید‌های مغزی کاربرد داشته باشد. جهت سلول‌زدایی بافت مغز روش‌هایی که در آن‌ها حلال‌های شیمیایی ترایتون ایکس ۱۰۰، تریپسین و DNase در کنار چرخه‌های ذوب و فریز و استفاده از سانتریفیوژ با دور کم به‌کار رفته‌اند بسیار موفق‌تر بوده‌اند.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به ماهنامه علمی پ‍ژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | SSU_Journals

Designed & Developed by : Yektaweb